مقدمه ای بر مدل یادگیری خودتنظیم زیمرمن
همچنین بخوانید:
آموزش خوانندگان برای تبدیل شدن به خوانندگان خودتنظیم
استفاده از پروتکل بلند فکر کردن در تحقیقات خواندن خودتنظیم
سرفصل موضوعی: یادگیری خود تنظیم
برای دریافت بیشتر از مطالعه چگونه مولد بخوانیم
خواننده خودتنظیم: فرایند سه مرحله ای چرخه ای
آگاهی و کنترل فراشناختی راهبردهای خواندن و مطالعه: معرفی یک مدل
مقدمه ای بر مدل یادگیری خودتنظیم زیمرمن
یادگیری خودتنظیم به عنوان یک پیش بینی کننده مهم انگیزه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان شناخته می شود. این فرآیند مستلزم آن است که دانش آموزان به طور مستقل یادگیری خود را برنامه ریزی، نظارت و ارزیابی کنند. با این حال، تعداد کمی از دانش آموزان به طور طبیعی این کار را به خوبی انجام می دهند.
خود تنظیمی برای فرآیند یادگیری ضروری است. این می تواند به دانش آموزان کمک کند تا عادات یادگیری بهتری ایجاد کنند و مهارت های مطالعه خود را تقویت کنند، استراتژی های یادگیری را برای افزایش نتایج تحصیلی به کار گیرند، بر عملکرد خود نظارت کنند، و پیشرفت تحصیلی خود را ارزیابی کنند. بنابراین معلمان باید با عواملی که بر توانایی یادگیرنده برای خودتنظیمی تأثیر میگذارند و راهبردهایی که میتوانند برای شناسایی و ترویج یادگیری خودتنظیم در کلاسهایشان استفاده کنند، آشنا باشند. علاوه بر خودتنظیمی، انگیزه می تواند تأثیری اساسی بر نتایج تحصیلی دانش آموزان داشته باشد. بدون انگیزه، دستیابی به یادگیری خودتنظیم بسیار دشوارتر است.
تعریف خود تنظیمی از دیدگاه زیمرمن
یادگیری خودتنظیم فرآیندی است که به دانشآموزان در مدیریت راهبردی افکار، رفتارها و احساسات خود کمک میکند تا تجربیات یادگیری خود را با موفقیت هدایت کنند. این فرآیند زمانی اتفاق می افتد که اقدامات و فرآیندهای هدفمند دانش آموز به سمت کسب اطلاعات یا مهارت ها هدایت شود.
زیمرمن یادگیری خود تنظیم را به عنوان نوعی از یادگیری که در آن افراد تلاشهای خود را برای فراگیری دانش بدون تکیه به معلم و دیگران شخصا شروع می کنند، و جهت می بخشند، توصیف می کند. یادگیری خود تنظیم فرایندی است که دانش آموزان را وادار به درگیری خلاقانه در تلاشهای فکری، رفتاری و شناختی می کند تا بتوانند به اهداف مهم و باارزش آموزش تحقق بخشند.
یادگیری خود تنظیم دارای سه مولفه اساسی است:
اهداف: دانش آموزان را در جهت سازگاری و پیشرفت تحصیلی هدایت می کند.
راهبردها: آن ها، احساسات، افکار و اعمال را در جهت رسیدن به این اهداف شکل می دهند.
خود کارامدی: انگیزش اساسی را برای رسیدن به اهداف و اجرایی کردن راهبردها تامین می کند.
مراحل خود تنظیمی از دیدگاه زیمرمن
به طور کلی، مدل های یادگیری خودتنظیم به مراحل جداگانه تقسیم می شوند. زیمرمن در اولین مقالات خود با تاثیر از بندورا خودتنظیمی را شامل چهار مرحله متقابل می داند که عبارت است از:
خود ارزیابی و نظارت: زمانی اتفاق می افتد که دانش آموزان درباره اثربخشی خود داوری می کنند و اغلب پیامدها و عملکردها را مشاهده و ثبت می کنند. همان طور که دانش آموزان شروع به مطالعه ی یک موضوع ناآشنا می کنند یک احساس مبهم از اثربخشی رویکردهای شان دارند. حفظ ثبت عملکرد می تواند تا حد زیادی خود ارزیابی یادگیرنده را بهبود بخشد. معلم برای نگهداری این یادداشت ها به او رهنمود می دهد بعد از چند هفته، دانش-آموز به یادداشت هایش رجوع می کند و عملکرد ضعیف خود را در آزمون دنبال می کند تاادراک خود را از دشوار بودن خواندن کاهش دهد.
انتخاب هدف و برنامه ریزی: زمانی اتفاق می افتد که دانش آموزان، هدفی را انتخاب می کنند و برنامه ریزی می کنند. چگونه به هدف دست می یابند. تکلیف یادگیری مجموعه اهداف یادگیری و راهبردهای رسیدن به اهداف را تجزیه و تحلیل می کنند. این مرحله شامل تجزیه و تحلیل یادگیری، انتخاب اهداف و برنامه ریزی یا استخراج راهبردهای یادگیری است. دانش-آموزان معمولاً در یادگیری یک مطلب ناآشنا، توانایی کمی در خرد کردن تکلیف به مؤلفه ها و تعیین اهداف برای خودشان یا توسعه راهبردهای یادگیری اثربخش نشان می دهند. معلمان می توانند مجموعه اهداف مؤثر، و انتخاب راهبردهای درست را به دانش آموزان آموزش دهند.
اجرا و نظارت راهبردها: زمانی اتفاق می افتد که دانش آموزان سعی می کنند یک راهبرد را در بافت های ساختارمند اجرا کرده و هم چنین بر دقیق بودن اجرا نظارت کنند. این مرحله شامل انتخاب راهبردهای اجرایی دانش-آموزان است که بستگی به راهبردهایی که قبلا استفاده کرده-اند و هم چنین باز خورد از همسالان یا معلم و خود نظارتی دارد.
نظارت بر پیامدها: زمانی اتفاق می افتد که دانش آموزان توجه خود را به رابطه بین پیامدهای یادگیری و راهبردهای به کار گرفته شده متمرکز می کنند. این مرحله شامل گسترش نظارت یادگیرنده درباره نتایج عملکرد در ارتباط با تغییرات راهبردی برای تعیین اثربخشی است.
زیمرمن بر اساس این مراحل کاربرد خود تنظیمی در پیشرفت تحصیلی را نیز تشریح کرد.
مدل اصلی زیمرمن:
مدل چرخهای محبوب زیمرمن سه مرحله متمایز را مورد بحث قرار میدهد: پیشاندیشی و برنامهریزی، نظارت بر عملکرد، و تأمل در برنامه، عملکرد و نتایج.
در طول مرحله پیش بینی و برنامه ریزی، دانش آموزان تکلیف یادگیری را تجزیه و تحلیل می کنند و اهداف خاصی را برای تکمیل آن کار تعیین می کنند. با این حال، وقتی دانشآموزان موضوعات ناآشنا را یاد میگیرند، ممکن است بهترین راهها را برای نزدیک شدن به تکلیف یا اهدافی که ممکن است مناسبترین باشد، ندانند. معلمان و/یا همسالان با تجربهتر اغلب میتوانند به دانشآموزان در مورد رویکردهای مؤثر در مواردی مانند این آموزش دهند.
بعد، در مرحله نظارت بر عملکرد، دانش آموزان راهبردهایی را برای پیشرفت در تکلیف یادگیری به کار می گیرند و بر اثربخشی آن راهبردها و همچنین انگیزه آنها برای ادامه پیشرفت در جهت اهداف تکلیف نظارت می کنند. متأسفانه، زمانی که استراتژیها جدید هستند، دانشآموزان گاهی اوقات به استفاده از استراتژیهای آشناتر – و شاید ناکارآمد- برمیگردند. برای مثال، دانشآموزان ممکن است از استراتژی آشنای بازخوانی و تکرار ساده برای مطالعه لغات جدید استفاده کنند، زیرا ممکن است آسانتر از استراتژی جدید و مؤثر ارائهشده توسط معلم به نظر برسد. در حالی که صرف زمان لازم برای تمرین و یادگیری استراتژی جدید میتواند منجر به یادگیری معنادار شود، استفاده دانشآموزان از استراتژی عقبنشینی احتمالاً باعث میشود که ابزار بسیار کمتری برای یادگیری خود داشته باشند. نظارت دقیق معلم و بازخورد خاص میتواند به دانشآموزان کمک کند تا استفاده از استراتژیهای جدید را با روانی بیاموزند، بهویژه اگر دانشآموزان با ناامیدی مواجه شوند.
در مرحله پایانی، تأمل در برنامه، عملکرد و نتایج، دانش آموزان عملکرد خود را در تکلیف یادگیری با توجه به اثربخشی راهبردهایی که انتخاب کرده اند ارزیابی می کنند. در طول این مرحله، دانش آموزان همچنین باید احساسات خود را در مورد نتایج تجربه یادگیری مدیریت کنند. این خود بازتابی سپس بر برنامه ریزی و اهداف آینده دانش آموزان تأثیر می گذارد و چرخه را برای شروع دوباره آغاز می کند.
ویژگیهای فعالانه و تواناییهای خودانگیزشی یادگیرندگان خودتنظیم به تمایز آنها از همسالانشان کمک میکند. تحقیقات نشان می دهد که دانش آموزان خودتنظیم بیشتر درگیر یادگیری خود هستند. این فراگیران معمولاً در جلوی کلاس می نشینند، داوطلبانه به سؤالات پاسخ می دهند، و در صورت نیاز به منابع اضافی برای تسلط بر محتوا را جستجو می کنند.
مهمتر از همه، یادگیرندگان خودتنظیم همچنین محیط های یادگیری خود را برای برآورده ساختن نیازهای خود دستکاری می کنند. برای مثال، محققان دریافتهاند که یادگیرندگان خودتنظیم، نسبت به همسالان خود که در کلاس درس خودتنظیمی کمتری از خود نشان می دهند، بیشتر به دنبال مشاوره و اطلاعات هستند و جو یادگیری مثبت را دنبال میکنند. با توجه به تدبیر و فعال بودن آنها، تعجب آور نیست که یافته های مطالعات اخیر نشان می دهد که یادگیرندگان خودتنظیم در آزمون های تحصیلی و معیارهای عملکرد و پیشرفت دانش آموزان نیز بهتر عمل می کنند. در مطالعه ای روی دانش آموزان دبیرستانی دریافتند که فراگیرانی که مهارت های یادگیری خودتنظیم را از طریق نظارت و تقلید آموزش دیده اند، در مقایسه با دانش آموزانی که آموزش یادگیری خودتنظیم را دریافت نکرده اند، بیشتر احتمال دارد سطوح بالاتری از خودکارآمدی تحصیلی (یعنی اعتماد به نفس) را برانگیزند و در معیارهای پیشرفت تحصیلی عملکرد بالاتری داشته باشند. به نظر می رسد که یادگیری خودتنظیم می تواند بین موفقیت تحصیلی و شکست برای بسیاری از دانش آموزان تفاوت ایجاد کند.
رابطه یادگیری و انگیزش خودتنظیم از دیدگاه زیمرمن
یادگیری خودتنظیم توسط یک چارچوب به هم پیوسته از عواملی که توسعه و پایداری آن را تعیین می کند کنترل می شود و انگیزه یک عامل مهم در این چارچوب است. به عنوان مثال، در طول مرحله پیشاندیشی و برنامهریزی، وقتی دانشآموزان در نظر میگیرند که چرا یک فعالیت باید تکمیل شود و چقدر تلاش برای آن فعالیت میکنند، علایق و ارزشهای آنها در تصمیمگیری لحاظ میشود. اگر دانش آموزان ارزشی در تکالیف یادگیری ندانند، احتمال کمتری دارد که زمان زیادی را صرف تعیین اهداف و برنامه ریزی استراتژی ها برای انجام آن وظایف کنند. علاوه بر این، باورهای کارآمدی دانش آموزان - اعتماد آنها به توانایی آنها برای انجام موفقیت آمیز وظایف - نیز نقش مهمی را ایفا می کند، به ویژه در مراحل پیش اندیشی و برنامه ریزی و نظارت بر عملکرد. تحقیقات نشان داده است که خودکارآمدی و استفاده از راهبردهای خودتنظیمی تأثیرات مثبت انعکاسی بر یکدیگر دارند. باورهای خودکارآمدی بالاتر استفاده از راهبردهای خودتنظیمی را افزایش می دهد و استفاده از راهبردهای خودتنظیمی می تواند منجر به افزایش باورهای خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی شود.
در طول مرحله نظارت بر عملکرد، دانش آموزان به طور مستمر معناداری تکلیف یادگیری را ارزیابی می کنند. انگیزه و اراده درونی سطح تلاش و پشتکار مورد استفاده در تکمیل تکلیف و استفاده از سایر راهبردهای خودتنظیمی را هدایت می کند. در نهایت، اسناد علّی دانشآموزان - عواملی که دانشآموزان به موفقیت یا شکست خود در یک کار خاص نسبت میدهند - نقش کلیدی در بازتاب مرحله عملکرد ایفا میکنند، زیرا دانشآموزان تصمیم میگیرند که آیا در یک فعالیت شرکت کنند؟ و از آیا از استراتژی های تنظیمی برای فعالیت های مشابه خود در آینده استفاده کنند؟ به طور کلی، خودتنظیمی و انگیزه دست به دست هم می دهند تا یادگیری و موفقیت در کلاس درس دانش آموزان را توضیح دهند.
وقتی دانشآموزان انگیزه یادگیری دارند، بیشتر وقت و انرژی لازم را برای یادگیری و به کارگیری مهارتهای یادگیری خودتنظیم مناسب سرمایهگذاری میکنند، و وقتی دانشآموزان بتوانند با موفقیت استراتژیهای خودتنظیمی را به کار گیرند، اغلب انگیزه بیشتری برای تکمیل وظایف یادگیری دارند.
کاربرد مراحل یادگیری خودتنظیم زیمرمن
مرحله پیشاندیشی و برنامهریزی
مرحله نظارت بر عملکرد
مرحله تامل در برنامه، عملکرد، و نتایج
مطالب متنوع، تحلیلی و کاربردی روانشناسی بر اساس منابع معتبر روز و یافته های پژوهشی و تجزیه و تحلیل آنها در حیطه روانشناسی تربیتی شناختی با تمرکز بر یادگیری خود تنظیم و راهبردهای یادگیری-مطالعه
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.