شنبه 1 دی 1403
عملکرد برتر
چرا برخی از مردم در کاری که انجام می دهند به طرز شگفت انگیزی خوب هستند؟
قسمت دوم
موهبتی که ولفگانگ آمادئوس موتسارت، دانشآموزان ساکاکیبارا و ری آلن به اشتراک گذاشتهاند توانایی خلاقیت، از طریق آموزش و تمرین صحیح است، تواناییهایی که در غیر بهرهگیری از سازگاری باورنکردنی مغز و بدن انسان برخوردار نبودند. چگونه هر کسی می تواند این موهبت را به کار ببندد تا در حوزه ای که انتخاب می کند پیشرفت کند؟ در گستردهترین مفهوم، این شیوهای اساساً جدید برای تفکر در مورد پتانسیل انسان است؛ روشی که نشان میدهد ما قدرتی بسیار بیشتر از آنچه که تا به حال درک کردهایم برای کنترل زندگی خود داریم.
از زمان های قدیم، مردم به طور کلی تصور می کردند که پتانسیل یک فرد در هر زمینه ای به طور اجتناب ناپذیر و تردید ناپذیر توسط استعداد ذاتی آن فرد محدود می شود. بسیاری از مردم در کلاسهای ژیمناستیک شرکت میکنند، اما فقط کسانی که استعداد خاصی دارند، ژیمناست واقعاً بزرگی میشوند. همه کودکان در مدرسه در معرض ریاضیات قرار می گیرند، اما تنها تعداد کمی از آنها توانایی لازم برای تبدیل شدن به ریاضیدان یا فیزیکدان یا مهندس شدن را دارند.
بر اساس این دیدگاه، هر یک از ما با مجموعهای از پتانسیلهای ثابت به دنیا میآییم - یک پتانسیل برای موسیقی، یک پتانسیل برای ریاضیات، یک پتانسیل برای ورزش، یک پتانسیل برای تجارت - و میتوانیم انتخاب کنیم که هر یک از آن پتانسیلها را توسعه دهیم (یا نه)؛ اما ما نمیتوانیم هیچ یک از آن «فنجان های» خاص را بیش از لبه آن پر کنیم.
بنابراین هدف از آموزش یا مربیگری کمک به فرد برای رسیدن به پتانسیل خود است - تا جایی که ممکن است فنجان را به طور کامل پر کنیم. این مستلزم رویکرد خاصی برای یادگیری است که محدودیت های از پیش تعیین شده را در نظر می گیرد.
اما اکنون زمان آن رسیده است که درک کنیم که چیزی به نام توانایی از پیش تعریف شده وجود ندارد. مغز قابل انطباق است و آموزش و تمرین میتواند مهارتهایی را ایجاد کند - مانند تشخیص نت کامل - که قبلاً وجود نداشت. این یک تغییر در بازی است، زیرا یادگیری در حال حاضر به راهی برای ایجاد توانایی ها تبدیل می شود تا اینکه افراد را به نقطه ای برساند که بتوانند از توانایی های ذاتی خود استفاده کنند.
در این دنیای جدید دیگر معنی ندارد که مردم را با ذخایر ثابتی از پتانسیل به دنیا بیاوریم. در عوض، پتانسیل یک ظرف قابل گسترش است که توسط کارهای مختلفی که در طول زندگی خود انجام می دهیم شکل می گیرد. یادگیری راهی برای دستیابی به توانایی های بالقوه نیست، بلکه راهی برای خلق و توسعه آن است. ما می توانیم پتانسیل خود را ایجاد کنیم و آن را افزایش دهیم؛ و این درست است.
چه هدف ما این باشد که پیانیست کنسرت شویم یا فقط آنقدر خوب پیانو بزنیم که خودمان را سرگرم کنیم، به تور گلف بپیوندیم یا فقط چند ضربه ناتوانی خود را کاهش دهیم.
سپس این سوال پیش می آید که چگونه این کار را انجام دهیم؟ چگونه از این موهبت استفاده کنیم و در حوزه انتخابی خود توانایی ایجاد کنیم؟
بسیاری از تحقیقات در چند دهه گذشته به پاسخ به این سؤال اختصاص یافته است - یعنی شناسایی و درک دقیق بهترین راهها برای بهبود عملکرد در یک فعالیت معین. به طور خلاصه، باید پرسید که چه چیزی کار می کند و چه چیزی نمی تواند و چرا؟ با کمال تعجب، این سوال مورد توجه بسیاری از افرادی قرار گرفته است که در مورد این موضوع کلی نوشته اند. در چند سال گذشته تعدادی از کتابها استدلال کردهاند که مردم ارزش استعداد ذاتی را دستکم میگیرند و ارزش چیزهایی مانند فرصت، انگیزه و تلاش را دست بالا میگیرند. من نمیتوانم با این مخالفت کنم، و مطمئناً مهم است که به مردم بفهمانیم که با تمرین میتوانند پیشرفت کنند - و خیلی پیشرفت کنند، در غیر این صورت بعید است حتی انگیزهای برای تلاش کردن داشته باشند.
اما گاهی اوقات این کتابها این تصور را به جای میگذارند که میل قلبی و سختکوشی به تنهایی منجر به بهبود عملکرد میشود - "فقط به کار خود ادامه دهید، و به آنجا خواهید رسید" - و این اشتباه است. نوع صحیح تمرین انجام شده در مدت زمان کافی منجر به بهبود می شود. نه هیچ چیز دیگر.
«نوع تمرین درست» چیست و چگونه میتوان آن را به کار گرفت؟ جزئیات مربوط به این نوع تمرین از حوزه نسبتاً جدیدی از روانشناسی استخراج شده است که به بهترین وجه می توان آن را "علم تخصص" توصیف کرد. این رشته جدید به دنبال درک تواناییهای «مدیران و متخصصین خبره» است، یعنی افرادی که در کاری که انجام میدهند جزو بهترینهای دنیا هستند و به اوج عملکرد رسیدهاند. در زمینه تخصص چه چیزی این افراد استثنایی را از بقیه متمایز می کند؟
باید اطلاعات گام به گام جمع آوری کنیم که چگونه این مجریان خبره عملکرد خود را در طول زمان بهبود می دهند و دقیقاً چگونه توانایی های ذهنی و جسمی آنها با بهبود آن تغییر می کند.
بیش از دو دهه پیش، پس از مطالعه مجریان خبره از طیف گستردهای از زمینهها نشان داد که مهم نیست در چه زمینهای بررسی صورت گرفته است؛ مؤثرترین رویکردها برای بهبود عملکرد همگی از یک سری اصول کلی پیروی میکنند. این رویکرد جهانی را تمرین عمدی نامیده اند.
امروزه تمرین عمدی استاندارد طلایی برای هر کسی در هر زمینه ای است که می خواهد از موهبت سازگاری برای ایجاد مهارت ها و توانایی های جدید استفاده کند و این دغدغه اصلی همه است.
تمرین عمدی چیست، چرا به خوبی عمل میکند، و چگونه متخصصان آن را برای تولید تواناییهای خارقالعاده خود به کار میگیرند؟ برای پاسخ به این سوالات، باید انواع مختلف تمرین، از ساده ترین تا پیچیده ترین آن را بررسی کنیم و در مورد آنچه که آنها را متمایز می کند، بحث کنیم.
از آنجایی که یکی از تفاوتهای کلیدی بین انواع مختلف تمرین، میزانی است که آنها از سازگاری مغز و بدن انسان استفاده میکنند، در مورد این سازگاری و آنچه باعث آن میشود باید بیشتر بدانیم. اینکه دقیقاً چه نوع تغییراتی در پاسخ به تمرین عمدی در مغز رخ می دهد نیاز به کالبدشکافی دارد.
از آنجایی که کسب تخصص تا حد زیادی به بهبود فرآیندهای ذهنی فرد (از جمله در برخی زمینه ها، فرآیندهای ذهنی کنترل کننده حرکات بدن) مربوط می شود، و از آنجا که تغییرات فیزیکی مانند افزایش قدرت، انعطاف پذیری و استقامت از قبل به خوبی درک شده است، تمرکز این کتاب بیشتر جنبه ذهنی عملکرد متخصص خواهد بود، اگرچه مطمئناً یک مؤلفه فیزیکی قابل توجهی برای تخصص در ورزش و سایر تلاشهای ورزشی وجود دارد.
اینکه چگونه همه چیز برای تولید یک مجری خبره با هم هماهنگ میشود - یک فرآیند طولانی مدتی است که معمولاً یک دهه یا بیشتر طول میکشد. در کوتاه مدت، وقف ذاتی و نقشی که ممکن است در محدود کردن برخی افراد از دستیابی به عملکرد تخصصی داشته باشد، نیاز به بررسی و دقت بیشتری دارد.
برخی از ویژگی های فیزیکی ارثی مانند قد و اندازه بدن وجود دارد که می تواند بر عملکرد در ورزش های مختلف و سایر فعالیت های بدنی تأثیر بگذارد و با تمرین نمی توان آنها را تغییر داد. با این حال، اکثر ویژگی هایی که در عملکرد متخصص نقش دارند، می توانند با تمرین صحیح، حداقل در دوره ای از عمر فرد، اصلاح شوند.
به طور کلی تر، یک تعامل پیچیده بین عوامل ژنتیکی و فعالیت های تمرینی وجود دارد که ما تازه در حال درک آن هستیم. برخی از عوامل ژنتیکی ممکن است بر توانایی فرد برای شرکت در تمرین عمدی پایدار تأثیر بگذارد - به عنوان مثال، با محدود کردن توانایی فرد برای تمرکز طولانی مدت هر روز. برعکس، درگیر شدن در تمرین طولانی مدت ممکن است بر نحوه روشن و خاموش شدن ژن ها در بدن تأثیر بگذارد.
همه چیزهایی را که در مورد تمرین عمدی با مطالعه مجریان خبره آموختهایم برای ما چه معنایی دارد. توصیه های خاصی در مورد اعمال تمرین عمدی در سازمان های حرفه ای به منظور بهبود عملکرد کارکنان، در مورد اینکه چگونه افراد می توانند تمرین عمدی را برای بهتر شدن در زمینه های مورد علاقه خود به کار ببرند، و حتی در مورد اینکه چگونه مدارس می توانند تمرین عمدی را در کار کلاس درس انجام دهند ارائه شده است.
در حالی که اصول تمرین عمدی با مطالعه مجریان خبره کشف شده است، خود اصول می تواند توسط هر کسی که می خواهد در هر چیزی پیشرفت کند، حتی اگر اندک باشد استفاده شود. آیا می خواهید بازی تنیس خود را بهبود بخشید؟ نوشتن؟ مهارت فروش؟ پس تمرین عمدی را بکار ببرید.
از آنجایی که تمرین عمدی به طور خاص برای کمک به افراد برای تبدیل شدن به یکی از بهترینهای دنیا در کاری که انجام میدهند و نه صرفاً «بهاندازه کافی خوب» توسعه داده شده است، این قویترین رویکرد برای یادگیری است که تاکنون کشف شده است. در اینجا یک راه خوب برای فکر کردن در مورد آن وجود دارد: شما می خواهید از یک کوه بالا بروید. مطمئن نیستید که چقدر می خواهید بالا بروید - آن قله بسیار دور به نظر می رسد - اما میدانید که میخواهید بالاتر از آنچه در حال حاضر هستید بروید. شما به سادگی می توانید در هر مسیری که امیدوارکننده به نظر می رسد حرکت کنید و به بهترین ها امیدوار باشید، اما احتمالاً خیلی دور نخواهید بود. یا می توانید به راهنمایی تکیه کنید که در قله بوده و بهترین راه را در آنجا می داند. این تضمین می کند که مهم نیست چقدر تصمیم به صعود دارید، آن را به کارآمدترین و مؤثرترین راه انجام می دهید. بهترین راه تمرین عمدی است و این شیوه راهنمای شما خواهد بود. راه رسیدن به قله را به شما نشان خواهد داد. اینکه چقدر در آن مسیر طی می کنید به خودتان بستگی دارد.
مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
محمود دلیر عبدی نیا
روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی
دانش آموخته دانشگاه تهران
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.