دو شنبه 15 بهمن 1403
تاثیر راهبردها و مهارت های مطالعه مبتنی بر شواهد در شایستگی و صلاحیت تحصیلی
قسمت چهارم
آموزش موثر مهارت مطالعه
در سالهای اخیر، تمرکز پژوهش مهارتهای مطالعه از شناسایی و آموزش راهبردهای مطالعه گسسته به سمت توسعه و ارزیابی مدلهای آموزشی که بر استفاده انعطافپذیر از استراتژیهای مرتبط با یکدیگر تأکید دارند، تغییر کرده است. شواهد اولیه نشان می دهد شیوه آموزش استراتژی ها ممکن است به اندازه خود استراتژی ها مهم باشد. یافتهها نشان داده اند که چگونه معلمان میتوانند دستورالعملهای استراتژی خود را برای افزایش احتمال اثربخشی آن با یادگیرندگان متنوع ساختار دهند. رویکردهای آموزشی توسعه یافته، اجرا و ارزیابی شده است تا به عنوان مدلی برای مربیان خدمت کند.
ارزیابی های کنترل شده از دو رویکرد، به ویژه، شواهدی برای اثرات مثبت آموزش استراتژی بر یادگیری و پیشرفت، به ویژه برای دانش آموزان کم دست آورد ارائه کرده است. این رویکردها عبارتند از مدل مداخله استراتژی (SIM) و رویکرد پردازش اطلاعات خوب.
از این رویکردها و سایر رویکردها، مدلی از آموزش راهبردی مؤثر تکامل یافته است که دنبالهای از مراحل آموزشی استاندارد را در بر میگیرد که از مدلسازی اجتماعی تا سطوح افزایش تدریجی عملکرد خودراهبر پیش میرود. چنین مدلی با دیدگاه اجتماعی-شناختی خودتنظیمی و شایستگی تحصیلی سازگار است، که بیان می کند شایستگی تحصیلی ابتدا از منابع اجتماعی (معلمان، همسالان) توسعه می یابد و در نهایت به منابع داخلی (خود) تغییر می کند.
دیدگاه شناختی - اجتماعی
در دیدگاه اجتماعی-شناختی، چهار مرحله از رشد تئوریزه شده است. این مراحل مستقیماً بر روی چهار عنصر استاندارد آموزش مؤثر مطالعه-استراتژی ترسیم می شوند. بر اساس دیدگاه شناختی-اجتماعی، در مرحله اول که مدل سازی نامیده می شود، دانش آموزان راهبردهای مطالعه را از طریق مدل سازی اجتماعی، ساختاربندی وظایف و تمجید اجتماعی کسب می کنند. بنابراین، یک مدل از آموزش استراتژی موثر، با سادهسازی استراتژی با تجزیه آن به مراحل اساسی، و به دنبال آن آموزش صریح و مدلسازی مکرر استفاده از استراتژی توسط معلم آغاز میشود.
تحقیقات بر اهمیت نشان دادن چگونگی استفاده از یک استراتژی مطالعه به دانشآموزان تاکید میکند. توضیحات استراتژی شامل منطقی برای استفاده از استراتژی است، از جمله اینکه چه زمانی می توان از آن استفاده کرد و چرا احتمالاً مؤثر است. این نوع ارائه استراتژی از طریق فرآیندی به نام مدل سازی شناختی انجام می شود. در مدلسازی شناختی، معلم استفاده از یک استراتژی را نشان میدهد و در عین حال «با صدای بلند فکر میکند» تا استدلال همراه با استفاده از آن را نشان دهد. مدل سازی شناختی به دانش آموزان اجازه می دهد تا استراتژی را در عمل و همچنین تفکری را که در انتخاب و بکارگیری آن دخیل است مشاهده کنند. دانشآموزانی که مزایای بالقوه یک مهارت مطالعه را درک میکنند، احتمالاً استفاده از استراتژی را به موقعیتهای متعدد منتقل میکنند. در واقع، مطالعات، افزایش قابل توجهی در استفاده از استراتژی را صرفاً با اطلاع رسانی به دانشجویان در مورد سودمندی یک رویکرد مطالعه خاص ثبت کرده اند. برای برخی از یادگیرندگان، این سطح مشاهده ای از آموزش و توسعه کافی است تا آنها بتوانند استراتژی را به تنهایی اعمال کنند. با این حال، اکثر دانشآموزان، قبل از اینکه به طور کامل در روال مطالعهشان گنجانده شود، به اجرای واقعی استراتژی نیاز دارند.
مشابه یادگیری محتوای آکادمیک، تمرین برای ایجاد شایستگی در استفاده از مهارت های مطالعه ضروری است. بنابراین، مرحله دوم توسعه که سطح تقلیدی نامیده می شود، زمانی اتفاق می افتد که یادگیرنده استراتژی را به گونه ای به کار می گیرد که عملکرد مدل را تقلید می کند. از نظر آموزش استراتژی، این امر مستلزم آن است که معلمان فرصت های متعدد و متنوعی را برای تمرین استراتژی ها و دریافت بازخورد و حمایت در قالب داربست برای دانش آموزان فراهم کنند. داربست شامل ارائه کمک به دانش آموزان بر اساس نیاز است، به طوری که دانش آموز به پیشرفت در به کارگیری یک استراتژی ادامه می دهد. به عنوان بخشی از فرآیند داربست، راهنمایی معلم به تدریج در طول آزمایش های تمرینی کاهش می یابد و دانش آموزان مسئولیت فزاینده ای را برای استفاده از استراتژی بر عهده می گیرند. این نوع تمرین استراتژی از طریق فرآیندی به نام مربیگری شناختی انجام می شود. کوچینگ شناختی شامل تمرین مشارکتی در یک زمینه داربستی می شود. این مستلزم تغییر در اجرای استراتژی از معلم به خود دانش آموزان است. به عبارت دیگر، در طی فرآیند کوچینگ شناختی، مسئولیت استفاده مؤثر از یک استراتژی مطالعه به تدریج توسط معلم آزاد شده و توسط دانش آموزان بر عهده گرفته می شود. در طول این تغییر مسئولیت، معلم به ارائه کمک در قالب داربست (مثلاً نشانهها، درخواستها، سؤالات راهنمایی) ادامه میدهد. همانطور که دانش آموزان با استراتژی مهارت بیشتری پیدا می کنند، معلم به تدریج داربست های حمایتی را کنار می کشد تا زمانی که دانش آموزان بتوانند به تنهایی از این استراتژی استفاده کنند. گذار از راهنمایی معلم به خودتنظیمی ضروری است تا دانشآموزان را قادر سازد تا استراتژیها را در موقعیتهای مناسب، به تنهایی و بدون انگیزههای بیرونی به کار گیرند.
در حالی که منبع یادگیری و تقویت برای دو مرحله اول اکتساب استراتژی اساساً اجتماعی است، منبع به تدریج به دانش آموز منفرد در دو مرحله آخر منتقل می شود. به طور خاص، در مرحله سوم توسعه که خودکنترلی نامیده می شود، یادگیرندگان از استراتژی به طور مستقل در حین انجام وظایف انتقال استفاده می کنند. در تئوری، استفاده دانش آموز از یک استراتژی در این مرحله درونی می شود. در طول آموزش، از دانشآموزان خواسته میشود تا به دنبال موقعیتهای معتبر برای اعمال استراتژیهایی که یاد گرفتهاند بگردند.
بهترین زمینه برای به کارگیری مداوم استراتژی، دستورالعمل و برنامه درسی واقعی دانش آموز است. بنابراین، فرصتهایی برای دانشآموزان فراهم میشود تا استفاده از مهارتهای مطالعه را در تکالیف روزانه تمرین کنند، در حالی که معلمان همچنان به آگاهی دانشآموزان از فرصتهایی که استفاده از یک استراتژی خاص را تضمین میکنند، ادامه میدهند.
مرحله چهارم رشد، خودتنظیمی، زمانی مشهود است که دانش آموزان بتوانند به طور سیستماتیک راهبردهای یادگیری خود را با موقعیت های مختلف تطبیق دهند. در این سطح، یادگیرنده به تنهایی شروع به استفاده از یک استراتژی مطالعه می کند و بر اساس موقعیت خاص یادگیری، در استراتژی تعدیل می کند. در آموزش، آشکارترین تجلی این مرحله از طریق حرکت تدریجی از راهنمایی معلم به خود وابستگی در تعیین سودمندی یک استراتژی و اجرای آن رخ می دهد. اگر دانشآموزان معتقد باشند که باید به شدت به استفاده محدود و برنامهریزی شده از یک استراتژی در همه موقعیتها پایبند باشند تعمیم و نگهداری ممکن است در طول این مرحله نهایی به شدت محدود شود. بنابراین، آموزش مهارت های مطالعه باید برای فراگیران روشن کند که راهبردها می توانند و باید به صورت انعطاف پذیر مورد استفاده قرار گیرند. یک استراتژی خاص ممکن است برای همه دانشآموزان مناسب نباشد، و اغلب، استراتژیها باید برای هر دانشآموز طراحی شوند.
کاربردهای کلاس درس مبتنی بر تحقیق مهارت های مطالعه
در طول چند دهه گذشته، چیزهای زیادی در مورد فرآیند مطالعه موثر آموخته شده است. تحقیقات نشان داده است که موفقیت در تمام زمینه های محتوای تحصیلی اغلب با مهارت های مطالعه خوب مرتبط است. در حالی که برخی از دانش آموزان روش های موثری را برای مطالعه ایجاد می کنند اکثر دانش آموزان بدون آموزش منظم و تمرین مکرر در مطالعه مهارت نخواهند داشت. در پاسخ به تحقیقات در مورد اهمیت استراتژی های مطالعه، مدل های جامعی برای اجرای آموزش استراتژی توسعه و ارزیابی شده است، از رویکرد پردازش اطلاعات خوب. چنین مدل هایی نقش حیاتی در کمک به ترویج ترجمه تحقیق در مورد مهارت های مطالعه به تمرین موثر کلاس درس ایفا کرده اند.
نقش حیاتی برای روانشناسان مدرسه به حداکثر رساندن موفقیت در تلاش برای افزایش مهارت های مطالعه از طریق درک ماهیت مهارت های مطالعه و دانش از رویکردهای مبتنی بر شواهد است که کسب مهارت های مطالعه موثر را تسهیل می کند.
علیرغم مزایای بالقوه مهارت های مطالعه، چالش های آموزشی وجود دارد که ممکن است کاربرد گسترده آموزش مهارت های مطالعه را محدود کند. برای اجرای آموزش استراتژی در زمینه های کلاس درس، سازگاری با موقعیت های گروهی ممکن است ضروری باشد. آموزش استراتژی که مستلزم تعامل طولانی مدت یک به یک بین معلم و دانش آموز است در بیشتر کلاس های درس امکان پذیر نیست. بسیاری از معلمان حاضر نیستند پوشش محتوای برنامه درسی را برای آموزش مهارت های مطالعه به دانش آموزانی که به آنها نیاز دارند قربانی کنند.
یکی از راههای رفع این نگرانی این است که معلمان آموزش محتوای خاص خود را با آموزش راهبردهای مطالعه که به دانشآموزان در یادگیری محتوا کمک میکند، ادغام کنند. به این معنا که معلمان می توانند راهبردهایی را که برای محتوای درسی خاص آنها مؤثر است، آموزش دهند و به آنها کمک کنند.
تحقیقاتی که سعی کرده است آموزش استراتژی را با آموزش محتوا ترکیب کند، نتایج متفاوتی به همراه داشته است. برای مثال، به معلمان آموزش داده شد که دستورالعملهای راهبردی مطالعه فشرده و صریح را در چارچوب تدریس مطالعات اجتماعی خود بگنجانند (به عنوان مثال، ارائه توضیحات مفصل در مورد نحوه استفاده از استراتژی و فرصتهای متعدد برای تمرین با داربست معلم). در این مطالعه، معلمان سطوح نسبتاً پایینی از اجرای آموزش استراتژی را نشان دادند (کمتر از نیمی از رفتارهای آموزشی هدفمند)، که سؤالاتی را در مورد میزان توانایی معلمان در ادغام موفقیت آمیز آموزش محتوا با آموزش استراتژی ایجاد کرد. معلمان تنها راهبردهای مطالعه مناسب را مدلسازی می کنند که آنها را در چارچوب آموزش کلاس درس یاری می دهد. پژوهشگران به ارزیابی میزانی که معلمان میتوانند از آموزش مبتنی بر استراتژی به عنوان بخشی مداوم از برنامه درسی استفاده کنند و اینکه آیا دانشآموزان میتوانند با مشاهده معلمان، استراتژیهای یادیاری خود را ایجاد کنند، علاقهمند بودند. در این مثال، معلمان سطوح بالایی از اجرای آموزش استراتژی را داشتند (بیش از 90 درصد رفتارهای هدفمند) و اکثر دانش آموزان، اگرچه نه همه، قادر به اعمال استراتژی بودند. بنابراین، برای اینکه آموزش استراتژی با یکپارچگی در متن کلاسها اجرا شود، لازم است آموزش با زمان در دسترس معلمان و سبک تدریس تطبیق داده شود. تحقیقات آتی باید تلاش کند تا چالشهای آموزشی دیگری را که ممکن است اجرا را محدود کند شناسایی کند (مثلاً نوع استراتژی مطالعه، ویژگیهای یادگیرندگان).
هنگام طراحی آموزش مهارت های مطالعه، اصول کلیدی اضافی که از تحقیقات در مورد بهبود مهارت های مطالعه به دست می آید، مهم است. اول، دانش آموزان باید نیاز به رویکردهای متنوع برای مطالعه را تشخیص دهند. همه راهبردها برای همه وظایف مطالعه مناسب نیستند. به عنوان مثال، مؤثرترین استراتژی برای مطالعه املای کلمات احتمالاً متفاوت از یک رویکرد مؤثر برای مطالعه برای آزمون تاریخ است.علاوه بر این، هر تاکتیک مطالعه منفرد احتمالاً نیاز به اصلاح و شخصی سازی از سوی خود دانش آموزان دارد. در ایجاد آگاهی از استراتژی های مختلف، دانش آموزان باید تشویق شوند تا مناسب بودن یک استراتژی مطالعه خاص را برای وظایف مختلف توضیح دهند.
دوم، کلید آموزش مؤثر مطالعه-استراتژی این است که به دانشآموزان کمک کنیم تا رفتارهای تفکر، سازماندهی و مطالعه خودشان را هدایت کنند. مؤثرترین آموزش راهبردی مطالعه به کودکان کمک می کند تا راهبردهایی را توسعه دهند که برای آنها مفید باشد. برخلاف تمرکز برنامههای درسی مهارتهای مطالعه تجاری، دانشآموزان باید بهجای آموزش مجموعهای از مراحل برنامهنویسی شده، فعالانه در توسعه استراتژیهای مطالعه شخصیشده خود مشارکت داشته باشند. گنجاندن دانشآموزان در توسعه استراتژیهای خود، حفظ و تعمیم به سایر موقعیتهای مطالعه را افزایش میدهد.
تحقیقات آینده برای شناسایی شرایط آموزشی که برای ادغام موفقیت آمیز آموزش مطالعه-استراتژی با یادگیری کلاس درس مساعد است، مورد نیاز است. به عنوان مثال، مشخص نیست که اگر آموزش استراتژی در آموزش محتوا تعبیه شود (که در آن دانش آموزان به طور مستقیم شاهد کاربرد و فواید استراتژی ها برای یادگیری و به خاطر سپردن محتوا هستند)، استراتژی ها آسان تر یاد گرفته می شوند یا نه.
تحقیقات همچنین باید ویژگی های دانش آموزانی را که از آموزش استراتژی در کلاس های آموزش عمومی بهره نمی برند، شناسایی کند. برای برخی از دانش آموزان، ممکن است نیاز به دریافت آموزش های فشرده تری باشد که در اتاق منبع یا سایر محیط های پشتیبانی ارائه می شود.
در نهایت، تحقیقات بیشتری برای شناسایی عواملی که به حفظ و تعمیم مهارت های مطالعه به سایر وظایف مشابه کمک می کنند، مورد نیاز است. به عنوان مثال، با توجه به رابطه بین مهارت های مطالعه و سایر توانمندسازهای تحصیلی، آموزش راهبردی مؤثر باید شامل ابزارهایی برای ایجاد انگیزه در دانش آموزان برای مشارکت در استفاده از استراتژی مطالعه، تقویت مشارکت در مطالعه، و افزایش تشویق و حمایت والدین از مطالعه باشد.
نتیجه
مهارت های مطالعه برای شایستگی تحصیلی اساسی است. مهارت های مطالعه خوب شکست را به حداقل می رساند و دانش آموزان را قادر می سازد از فرصت های یادگیری استفاده کنند. برای اینکه دانشآموزان مؤثری باشند، آنها باید (الف) طیف وسیعی از استراتژیهای مطالعه را در اختیار داشته باشند، و (ب) بدانند کجا، چه زمانی و چگونه از این راهبردها استفاده کنند.
تحقیقات نشان داده است که می توان مهارت های مطالعه موثر را آموزش داد. اهمیت مهارت های مطالعه از نظر صلاحیت تحصیلی بر نیاز به تاکید قوی بر توسعه و حفظ مهارت های مطالعه موثر در سراسر برنامه درسی و برای تمام سطوح پایه تاکید می کند. بسیاری از دانش آموزان از توسط سیستم آموزشی ما عبور می کنند بدون اینکه به سطحی از شایستگی تحصیلی لازم برای موفقیت در مدرسه و خارج از مدرسه دست یافته باشند. اگرچه مهارت های مطالعه تنها یکی از دلایل شکست تحصیلی است، تحقیق در مورد اجرای آموزش استراتژی در کلاس درس و چگونگی ترویج مطالعه موثر در بین همه دانش آموزان باید در اولویت قرار گیرد.
مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
محمود دلیر عبدی نیا
روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی
دانش آموخته دانشگاه تهران
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.