مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی

مدل بهبود تفکر هارتمن و استرنبرگ - تکنیک ها و راهبردهای فراشناختی

 

 

چهارشنبه - 07 خرداد 1404

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی

فراشناخت

مدل سیستمی فراشناخت

مدل بهبود تفکر هارتمن و استرنبرگ

بخش دوم

تکنیک ها و راهبردهای فراشناختی

مدل بهبود تفکر هارتمن و استرنبرگ (1993)، که پیش از این اصول کلی آن شرح داده شد، چارچوبی جامع از عوامل درونی و بیرونی فراگیر است که بر عملکرد تحصیلی آنها تأثیر می گذارد. عوامل درونی فراگیر شامل شناخت و عاطفه است. عوامل بیرونی فراگیر محیط های تحصیلی و غیر تحصیلی هستند. عوامل اصلی مدل بهبود تفکر عبارتند از رفتار، عاطفه، شناخت، محیط، تعامل، و سیستم ها. این مدل پیشنهاد می کند که عوامل درونی شناخت و عاطفه با یکدیگر مرتبط بوده و با عوامل بیرونی متقابل محیط های تحصیلی و غیر تحصیلی نیز مرتبط هستند. ترکیب این عوامل و تأثیرات متقابل آنها، پیامدهایی برای اجرای موفق کار تحصیلی دارد. چنین اطلاعاتی ممکن است برای درک عملکرد تحصیلی فراگیران و برای طراحی آموزشی که آن را بهبود می بخشد مفید باشد. برای ارتقای رشد فکری، یک معلم  ممکن است در هر نقطه از این مجموعه پیچیده مداخله کند.

بخش شناختی  ابر سیستم درونی  از دو بخش تشکیل شده است: شناختی و فراشناختی. مؤلفه شناختی سه کاربرد عمده دارد: تفکر انتقادی، تفکر خلاق و راهبردهای یادگیری. بخش عاطفی  ابر سیستم درونی شامل انگیزه، خودتنظیمی، عاطفه و نگرش است. ابرسیستم بیرونی  شامل محیط تحصیلی (ویژگی های معلم، محتوا، محیط کلاس و تکنیک های آموزشی) و محیط غیر آکادمیک (وضعیت اجتماعی-اقتصادی، پیشینه خانوادگی و نیروهای فرهنگی) است. این عوامل محیطی با یکدیگر و با بقیه اجزای سیستم بهبود تفکر تعامل دارند. ترکیب این متغیرهای متقابل منجر به پیامدهای رفتاری در رابطه با عملکرد فکری می‌شود.

تکنیک های زیادی وجود دارد که برای کمک به فراگیران در توسعه مهارت های فراشناختی استفاده می شود.

ده استراتژی درک خواندن  فراگیران را ملزم می کند که ده استراتژی را تعریف کنند و در مورد استفاده آنها از این راهبردها در خواندن فکر کنند. هر اصطلاح را تعریف می کنند، سپس به آنچه تاکنون خوانده اند نگاه می کنند و استفاده خود را از راهبردهای فراشناختی تحلیل می کنند. راهبردها عبارتند از پرش خوانی، پیش بینی، تصویر ذهنی، درک مطلب، وضوح مطلب، خودآزمایی، مرور، خلاصه، فعال سازی دانش پیشین، اتصال با دانش پیشین.

سپس یک فعالیت یادگیری مشارکتی در کلاس وجود دارد که در آن گروه‌هایی از دانش‌آموزان تعاریف خود را از راهبردهای فراشناختی مقایسه می‌کنند، نتایج استفاده از این راهبردها را ارزیابی می‌کنند، نتایج را در گروه‌ها جمع‌آوری می‌کنند تا نمایه‌ای در سطح کلاس ایجاد کنند و درباره آن بحث کنند. مفاهیم در دو سطح راهبردهای خواندنی که آنها از دیدگاه خود به عنوان یادگیرنده استفاده می کنند و راهبردهای خواندن کلاس از دیدگاه آنها به عنوان معلم.

روش دیگر، آموزش تفاوت بین خلاصه‌های خواننده و نویسنده‌محور  به دانش‌آموزان است (اندرسون و هیدی، 1988/1989) و تمرین و بازخورد گسترده برای تهیه خلاصه‌های مبتنی بر خواننده به آنها ارائه می‌شود. اینها به این دلیل مورد تأکید قرار می‌گیرند که دانش‌آموزان اغلب در تمایز ایده‌های اصلی نویسنده از ایده‌های خودشان مشکل دارند، و معمولاً از منظر نویسنده‌محور خلاصه‌سازی می‌کنند و اغلب به دلیل ذهنیت دانش‌آموزان، ایده‌های مهم درباره موضوع را از دست می‌دهند.

تکنیک سوم، آموزش متقابل  است. آموزش متقابل یک روش یادگیری مشارکتی برای بهبود درک مطلب است که می تواند در تدریس خصوصی/تدریس فردی نیز استفاده شود. در تدریس متقابل، گروهی از دانش‌آموزان به نوبت بحث‌های مربوط به بخش‌های خاصی از متن را با استفاده از راهبردهای خواندن پرسش، شفاف‌سازی، خلاصه‌نویسی و پیش‌بینی رهبری می‌کنند (براون و پالینکسار، 1984). مروری بر تحقیقات در مورد آموزش متقابل (روزنشاین و مایستر، 1994) دو شکل متفاوت از روش مورد استفاده در مطالعات توسعه دهندگان و همکاران آنها را نشان می دهد. یکی شامل آموزش صریح در راهبردهای خواندن است که قبل ازدیالوگ ها شروع می شود. مطابق با این روش، یک توالی پنج مرحله ای از آموزش متقابل استفاده می شود: (1) ارائه معلم. (2) یادگیری فراگیر و تمرین هدایت شده در استفاده از چهار راهبرد درک مطلب. (3) تمرین هماهنگ با استفاده از استراتژی‌ها با بخش‌هایی از متن در گروه‌های کوچک به رهبری معلم، که در آن دانش‌آموزان به طور متناوب با معلم گفت‌وگوهای متنی را بر اساس چهار راهبرد خواندن جایگزین می‌کنند. (4) استفاده از راهبردها را در گروه‌های کوچکی از دانش‌آموزان تمرین می‌کنند و معلم فقط در صورت لزوم مشاهده و راهنمایی می کند. و (5). شایستگی و خود تنظیمی دانش آموز.

چهارمین تکنیکی که برای بهبود فراشناخت خواندن دانش‌آموزان استفاده می‌شود، آموزش ایجاد سازمان‌دهنده‌های گرافیکی  (نمایش‌های بیرونی، بصری) است که نکات اصلی کتاب درسی را خلاصه می‌کند. پس از آموزش این راهبردهای خواندن فراشناختی به دانش‌آموزان، آنها را تشویق می‌کنند که در تمام کلاس‌هایشان آنها را آزمایش کنند تا مشخص کنند کدام کار برای آنها در موضوعات و موقعیت‌های مختلف مؤثرتر است. از نمایش های گرافیکی می توان برای درک متن و حل مسائل مختلف استفاده کرد.

تکنیک‌های سازمان‌دهنده گرافیکی می‌توانند به دانش‌آموزان کمک کنند تا متن را تجزیه و تحلیل کنند و ساختار آن را ببینند. شبکه‌هایی از ایده‌های مرتبط (طرحواره‌ها) که خواننده به متن می‌آورد، انتظاراتی را ایجاد می‌کند که بر درک و تفسیر مطالب خوانده شده تأثیر می‌گذارد. اگر بین ایده های خواننده و نویسنده ناهماهنگی وجود داشته باشد، درک مطلب ممکن است از بین برود. یادگیری درک ساختار ایده ها در یک متن می تواند درک را بهبود بخشد (مولکاهی، 1987).

چندین مورد از این تکنیک های سازمان دهنده به ویژه برای خواندن متن مفید هستند. برخی از سازمان‌دهنده‌های گرافیکی که می‌توانند برای درک متن استفاده شوند، نمودارهای جریان، نقشه‌های مفهومی، نمودارهای Venn و نمودارهای درختی هستند. جونز و همکاران (1988/1989) سازمان‌دهنده‌های گرافیکی دیگری را شناسایی کردند که برای خواندن متن مفید بودند: درخت‌های شبکه، نقشه‌های استخوان ماهی، چرخه‌ها، تارهای عنکبوت، پیوستار/مقیاس‌ها، زنجیره‌های رویدادها، ماتریس‌های مقایسه/تضاد و طرح‌های مسئله/راه‌حل (جونز و همکاران.، 1988/89). یک نمایش گرافیکی خوب می تواند در یک نگاه اجزای کلیدی یک کل و روابط آنها را نشان دهد، در نتیجه به درک کل نگری اجازه می دهد که کلمات به تنهایی نمی توانند منتقل کنند. پس از تکمیل سازمان‌دهنده‌های گرافیکی، گروه‌ها سازمان‌دهنده‌های گرافیکی خود را به گروه‌های دیگر نشان می‌دهند که بر اساس معیارهای مشخص‌شده به آنها بازخورد می‌دهند.

داربست سازی  به معنای ارائه پشتیبانی (مدل ها، سرنخ ها، اعلان ها، نکات، راه حل های جزئی) برای فراگیران برای پر کردن شکاف بین آنچه فراگیران می توانند به تنهایی انجام دهند و آنچه فراگیران می توانند با راهنمایی دیگران انجام دهند، است. هدف داربست این است که دانش‌آموزان متفکرانی مستقل و خودتنظیم شوند که خودکفاتر و کمتر به معلم وابسته باشند. داربست یک رویکرد آموزشی مؤثر برای توسعه راهبردهای شناختی سطح بالاتر است (روزنشاین و مایستر، 1994).

مدلسازی فراشناخت

یک استراتژی مهم برای توسعه دانش و مهارت‌های فراشناختی این است که معلمان مدل‌های فراشناخت را در زندگی روزمره و/یا مدرسه ارائه دهند. مدل سازی بر اساس نظریه بندورا و والترز (1963) است که اهمیت مشاهده، شناسایی، تقلید و انگیزش را در یادگیری برجسته می کند. معلمان می توانند با صدای بلند فکر کنند تا فرآیندهای فکری خود را بیرونی کنند و به عنوان یک "الگوی متخصص" عمل کنند، بنابراین فراگیران می توانند راه های موثر استفاده از دانش و مهارت های فراشناختی را بشنوند. مدلسازی اغلب جزئی از داربست است، همانطور که می توان با مرور اولین مراحل آموزش متقابل و اصلاح رفتار شناختی مشاهده کرد. بسیاری از دانش‌آموزان از دیدن مدل‌های استراتژی‌های فراشناختی سطح بالاتر، به‌ویژه آن‌هایی که شامل تجربه زندگی روزمره هستند، بهره می برند.

ایده های اصلی

ایده اصلی چیست؟ چرا مفید است؟ چگونه می توانیم از آن استفاده کنیم؟ ایده اصلی پیام نویسنده در مورد موضوع است. اغلب به طور مستقیم بیان می شود یا می توان آن را ضمنی بیان کرد. دانستن چگونگی یافتن ایده های اصلی به شما امکان می دهد آنچه را که می خوانید درک کنید و به طور انتقادی درباره آن فکر کنید. و این صرف نظر از حرفه انتخابی شما به نفع شماست.

ایده های اصلی کجا یافت می شوند؟ تشخیص ایده اصلی که مستقیماً در متن بیان شده است آسان است. ایده های اصلی اغلب، در ابتدای پاراگراف ها، در جمله اول، موضوع مورد بحث در متن را توضیح می دهد؛ در جملات پایانی یک پاراگراف، ایده اصلی را می توان به صورت خلاصه ای از اطلاعات پاراگراف و همچنین پیوندی به اطلاعات پاراگراف بعدی بیان کرد.

ایده اصلی همیشه به وضوح بیان نمی شود.  تشخیص یک ایده اصلی زمانی که استنباطی یا ضمنی باشد دشوارتر است. می توان از طریق کلمات دیگر در پاراگراف به آن اشاره کرد. یک ایده اصلی ضمنی را می توان به روش های مختلفی یافت. چندین جمله در یک پاراگراف می توانند با معرفی حقایق در مورد موضوع، قبل از بیان واقعی موضوع، ایده اصلی را بیان کنند. ایده های ضمنی را می توان از حقایق، دلایل یا مثال هایی استخراج کرد که نکات یا پیشنهادهایی در مورد ایده اصلی ارائه می دهند. این نکات سرنخ هایی هستند که غراگیر را به کشف ایده اصلی در متن انتخاب شده هدایت می کنند.

برای تعیین ایده اصلی صحیح این پاراگراف از نکات زیر استفاده کنید. پس از خواندن یک پاراگراف بپرسید: "نویسنده در این قسمت به چه نکته ای اشاره می کند؟" سوالات زیر را بپرسید:چه کسی - آیا این قسمت درباره یک شخص یا گروهی از افراد بحث می کند؟، چه زمانی - آیا اطلاعات حاوی اشاره ای به زمان است؟، کجا - آیا متن مکان را نامگذاری می کند؟چرا - آیا دلیل یا توضیحی برای چیزی که اتفاق افتاده پیدا می کنید؟ چگونه - آیا این اطلاعات یک روش یا یک نظریه را نشان می دهد؟

چگونه می توان تشخیص داد که ایده اصلی یک پاراگراف را درست انتخاب کرده ایم؟ اگر بتوانید اطلاعات موجود در قسمت را با کلمات خود خلاصه کنید، ایده اصلی درست را جذب کرده اید. برای دستیابی به این هدف، پس از مطالعه بخش کوتاهی از کتاب درسی خود، مراحل ذکر شده در زیر را امتحان کنید.

-       مانیتورینگ یا نظارت

-       ارزیابی: ارزیابی اجرا از بازخورد داخلی و خارجی برای قضاوت در مورد عملکرد خود استفاده کنید. از قضاوت های منابع داخلی و خارجی برای برنامه ریزی عملکرد آینده استفاده کنید.

-        تجدید نظر برای تغییر یا اصلاح چیزی گیج کننده، نامشخص، مبهم؛ برای رسیدن به درک؛ پس از نوشتن پیش نویس برای بهبود یک مقاله.

چگونه از سرنخ های زمینه در متن استفاده کنید (رویه ها).

سوال بپرسید.

در مورد یک پیش نویس بازخورد داخلی (خود) خارجی (دیگران) دریافت کنید.

از بازخورد برای تصحیح، پالایش، تفصیل، حذف استفاده کنید.

برای نظارت و ارزیابی درک دانش‌آموزان از مفاهیم، ​​سؤال بپرسید.

سپس از دانش‌آموزان بخواهید که در گروه‌ها کار کنند، در حالی که در میان گروه‌هایی که بازخورد فردی ارائه می‌دهند، بازخوردی در مورد کیفیت مثال‌ها به یکدیگر بدهند.

همچنین باید شامل اظهاراتی از متخصص باشد که احساسات او را بیرونی می کند تا فراگیران بتوانند یاد بگیرند که چگونه احساسات خود را خود تنظیم کنند.

الگوبرداری  از عملکرد تحصیلی، ایده خوبی است. فراگیران عمداً اشتباهات گاه و بیگاهی مرتکب می شوند. در الگوبرداریآگاهی از اشتباهات و راهکارهایی برای بازیابی و اصلاح خود را مشاهده می کنند. مدل‌سازی با صدای بلند ممکن است به شکل سؤال از خود (مثلاً آیا کارم را به دقت بررسی کردم؟) یا دستورات خودآموزشی (مثلاً این چیزی نیست که من انتظار داشتم) باشد. معلم از مدل‌سازی با صدای بلند برای نشان دادن روش‌های زیر به دانش‌آموزان استفاده کند: خلاصه‌سازی، دسترسی به دانش قبلی، نظارت بر خود، دریافت کمک و تقویت خود. این الگوسازی باید شامل برقراری ارتباط با دانش‌آموزان باشد تا درس به جای مونولوگ یک گفتگوی تعاملی باشد و با افزایش صلاحیت و مسئولیت دانش‌آموز، الگوسازی به تدریج کنار گذاشته شود.

پرسشگری و خودپرسشگری

راهبردهای پرسشگری و خودپرسشگری راههای مؤثری برای ارتقای فراگیران خودراهبر هستند. پرسش از خود می تواند عملکرد فراگیر را قبل، در حین و بعد از انجام کار هدایت کند؛ می تواند خودآگاهی و کنترل بر تفکر را بهبود بخشد و در نتیجه عملکرد را بهبود بخشد. خود پرسشگری می تواند حفظ طولانی مدت دانش و مهارت را بهبود بخشد؛ می تواند توانایی به کارگیری و انتقال دانش و مهارت هایی را که فراگیران یاد می گیرند بهبود بخشد؛ و در نهایت، می تواند در نتیجه بهبود عملکرد، نگرش ها و انگیزه ها را بهبود بخشد.

تحقیقات در مورد پرسشگری از خود نشان می‌دهد که سؤالاتی که دانش‌آموز ایجاد می‌کند بسیار مؤثرتر از سؤالاتی است که توسط شخص دیگری به دانش‌آموز داده می‌شود. سوال "آیا چیز مهمی را کنار گذاشته ام؟" می تواند به فراگیر کمک کند تا در تشخیص حذف نکات یا مثال های مهم، خود هدایتگر شود.

از دانش‌آموزان سؤالاتی بپرسید: «چگونه برای یک آزمون آماده می‌شوید؟ چگونه یک مهمانی غافلگیرکننده را برنامه‌ریزی، نظارت و ارزیابی می‌کنید؟» و از دانش‌آموزان بخواهید سؤالات خود را ایجاد کنند و از آنها استفاده کنند.

هر چه دانش‌آموزان بیشتر در موقعیت‌های مختلف ایجاد و استفاده از خود پرسشگری را تمرین کنند، احتمال بیشتری دارد که عادت خودپرسشی را در خود ایجاد کنند، بنابراین به یک مهارت تبدیل می‌شود که به طور خودکار و ناخودآگاه بر حسب موقعیت مورد استفاده قرار می‌گیرد.

معلمان (یا مربیان) می توانند در حین استفاده از سؤالات خود، به صحبت های فراگیران در حال انجام وظایف گوش دهند و در مورد سؤالات و پاسخ هایشان به آنها بازخورد بدهند. آنها می‌توانند دانش‌آموزان را تشویق کنند تا یک برگه در دسترس برای سؤالات خود نگه دارند تا تفکر آنها را در مورد انواع سؤالاتی که در یک موقعیت خاص می پرسند تحریک کند. مهم است که به طور منظم از دانش‌آموزان بخواهیم که سؤالات خود را با نیازهای موضوع و تکلیف خاص تطبیق دهند و سؤالات از پیش تعیین شده را به آنها تحمیل نکنند.

همچنین ارائه دستورالعمل های صریح در مورد زمان، چرایی و چگونگی استفاده از خودپرسشگری بسیار مهم است. دانش‌آموزان باید روش‌های منطقی و مؤثر خودپرسشگری را درک کنند تا بتوانند زمینه‌های مناسب برای استفاده از آن را تشخیص دهند، به طوری که معیارهایی برای ارزیابی خودپرسشگری خود داشته باشند و بتوانند استفاده از آن را خود تنظیم کنند.

ادامه دارد

 

مجله اینترنتی روان تنظیم

Online Journal of Ravantanzim

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی

مدیر مسئول: محمود دلیر عبدی نیا

روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی

دانش آموخته دانشگاه تهران

لطفا نظرات و پیشنهادات خود را از طریق بخش نظرات مجله اینترنتی روان تنظیم و یا از طریق ایمیل برای ما ارسال کنید.

استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.