پنج شنبه - 21 فروردین 1404
مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
فراشناخت کاربردی
فراشناخت به طور سنتی به عنوان تجربیات و دانشی است که ما در مورد فرآیندهای شناختی خود داریم. اگرچه برای فیلسوفان و روانشناسان شناختی فراشناخت شناخته شده است، این موضوع در نگاه اول به نظر نمی رسد که بلافاصله در زندگی روزمره بشر قابل استفاده باشد. با این حال، فراشناخت کاربردهای گسترده ای در تعدادی از موقعبت های مختلف دارد. علاوه بر این، دادههای فراشناختی از آزمایشگاه مشابهتی با پدیدههای دنیای واقعی دارند و بنابراین میتوان آنها را به کار برد. ماهیت فراشناخت به گونهای است که برای مطالعه مؤثر آن در آزمایشگاه، باید موقعیتهایی را طراحی کرد که زندگی واقعی را تقلید کنند. همچنین سهولت حرکت تحقیقات فراشناخت از پرسشهای نظری به دغدغههای کاربردی مطلوبترین وضعیت در هر تلاش علمی است.
در زندگی روزمره فراشناخت مهم است. تصور کنید دانش آموزی برای امتحان درس می خواند. ساعت ها از نیمه شب گذشته، او ساعت ها درس خوانده و خسته است. تصمیمی که این دانش آموز باید بگیرد این است که آیا مطالب امتحان را به اندازه کافی خوانده است و می تواند بخوابد یا اینکه باید یک قهوه دیگر دم کند و به مطالعه ادامه دهد. دانش آموز باید تصمیم بگیرد که آیا مطالب به طور کلی به خوبی یاد گرفته شده است یا خیر، و اگر نه، چه اطلاعاتی به مطالعه بیشتر نیاز دارد. این تصمیمات نه تنها بر میزان دریافت کافئین دانش آموز بلکه بر رفتار مطالعه و در نهایت عملکرد او در آزمون تأثیر می گذارد. ما از دهه ها تحقیق می دانیم که حافظه شاهدان عینی همیشه دقیق نیست. اعتماد به شاهد یک قضاوت فراشناختی است.
تحقیقات مدرن در فراشناخت دو ریشه موازی دارد، یکی در روانشناسی شناختی نوظهور دهه 1960 و دیگری در روانشناسی رشدی پس از پیاژه در دهه 1970. تا حدودی، این دو مسیر تا حد زیادی جدا از هم باقی مانده بودند. امروزه دو میدان موازی وجود دارد که هر کدام فراشناخت نامیده می شود. با این حال، اخیراً تلاشهای هماهنگتری برای نزدیکتر کردن این دو جریان در فراشناخت به یکدیگر صورت گرفته است. هر جریان چیزی برای افزودن به پیشرفت به سمت فراشناخت کاربردی دارد.
هارت (1965، 1967) به دقت قضاوت هایی که مردم در مورد حافظه انجام می دهند علاقه مند بود. هارت که از یک سنت شناخت بزرگسالان سرچشمه می گیرد، فرض می کند که بزرگسالان تجربیات آگاهانه ای مانند "احساس دانستن" دارند. آنچه مهم بود کشف این بود که آیا آنها پیش بینی کننده های معتبر رفتار هستند یا خیر.
او برای آزمایش قضاوت های فراحافظه، ابتدا، یک آزمون یادآوری از اطلاعات تازه آموخته شده یا دانش عمومی داد. اگر شرکتکننده در یادآوری ناموفق بودند، از او خواسته میشد تا یک قضاوت آگاهانه داشته باشد. شرکت کنندگان به سادگی پاسخ می دادند که بله - آنها احساس می کردند که می دانند - یا نه - آنها نمی دانستند. در آزمایش دوم، هارت (1965) از یک مقیاس شش درجه ای برای احساس دانستن استفاده کرد. هارت (1965) نشان داد که قضاوتهای مبتنی بر احساس در واقع احتمال تشخیص صحیح مواد دانش عمومی را پیشبینی میکنند، مشاهدهای که بارها تکرار شده است (نلسون، 1988؛ شوارتز، 1994). هارت (1967) این تکنیک را به حافظه اپیزودیک تعمیم داد و نشان داد که قضاوت های احساس شناختی در پیش بینی تشخیص مواد سه گانه در یک تکلیف همبسته زوجی بیش از شانس هستند.
رشد گرایان نیز به فراشناخت علاقه داشتند، اما مسیر متفاوتی را برای کاوش انتخاب کردند. فلاول (1979) علاقه مند بود تا دریابد که آیا بهبود توانایی های حافظه کودکان تابعی از درک بیشتر آگاهانه از قوانین حاکم بر حافظه و شناخت است یا خیر. مطالعات او رشد تفکر فراشناختی، یعنی توانایی بازاندیشی در فرآیندهای شناختی را دنبال می کند. رویکرد فلاول تأثیر زیادی بر توسعه فراحافظه در تعدادی از حوزه ها داشته است.
در سال های اخیر، شاهد تلاقی چشمگیر دو «مکتب» فراشناخت بودیم. پیشگامان اولیه در جنبش حافظه روزمره، پدیده های فراحافظه، به ویژه احساس دانستن را مورد توجه قرار دادند. در سال 2002، فراشناخت به عنوان یک حوزه فرعی مهم روانشناسی شناختی ظهور کرد. فراشناخت در جریان اصلی تمرکز بیشتر روانشناسان شناختی بر جنبه های تجربی حافظه منعکس بود. محققان شناختی که بر حافظه کاذب تمرکز می کنند، ناگزیر به سمت توجه به جنبه های فراشناختی به خاطر سپردن هدایت می شوند.
نظارت و کنترل
فراشناخت با انتشار نظریه نظارت و کنترل نلسون و نارنز (1990؛ نلسون، 1996) وارد عصر «مدرن» شد. این نظریه توانست تقریباً تمام تحقیقات موجود در مورد فراشناخت را سازماندهی و یکپارچه کند. همچنین به عنوان یک مدل مؤثر برای کاربردهای فراشناخت عمل کرده است.
این نظریه بر تعامل بین دو فرآیند فراشناختی نظارت و کنترل متمرکز است. نظارت فراشناختی آن دسته از فرآیندهایی است که به فرد امکان می دهد فرآیندهای شناختی خود را مشاهده، تأمل یا تجربه کند. بنابراین، ممکن است فرد بداند که به جداول حسابی خود تسلط دارد، یا ممکن است احساس کند متنی را که به تازگی خوانده است، درک کرده است.
کنترل فراشناختی تصمیمات آگاهانه و ناآگاهانه ای است که ما بر اساس خروجی فرآیندهای نظارت خود می گیریم. فرآیندهای کنترلی توسط رفتارهایی که فرد به عنوان تابعی از نظارت انجام می دهد آشکار می شود. بنابراین، اگر شخصی احساس کند که یک مورد به اندازه کافی رمزگذاری نشده است، ممکن است ادامه مطالعه آن مورد را انتخاب کند. اگر شخصی احساس کند که بخشی از متن را متوجه نشده است، ممکن است آن را دوباره بخواند. فرآیندهای کنترل را می توان از طریق اقداماتی مانند تأخیر واکنش، تخصیص زمان مطالعه، و تصمیم گیری در مورد مواردی که باید مطالعه شوند مشاهده کرد.
ایده فرآیندهای کنترلی برای توسعه فراشناخت کاربردی بسیار مهم است. اگر فرآیندهای کنترلی وجود داشته باشد و بر رفتار و شناخت انسان تأثیر بگذارد، ممکن است بتوان فرآیندهای کنترلی را به شیوههایی بهبود بخشید یا تغییر داد که یادگیری انسان را بهبود بخشد. تید و دانلوسکی از دانشآموزان خواستند که در مورد یادگیری در مورد جفتهای کلمهای که اسمهای مشخص هستند قضاوت کنند – قضاوت وقوع یادگیری (JOLs). بعداً به آنها این امکان داده شد که موارد را برای مطالعه مجدد انتخاب کنند. زمانی که فشار زمانی برای یادگیری بالا بود، دانشآموزان آنهایی را انتخاب میکردند که JOL بالایی دریافت کرده بودند. وقتی فشار زمان کم بود، دانشآموزان آیتمهای سختتری را برای مطالعه انتخاب میکردند، یعنی مواردی که JOL کم داشتند. بنابراین، بسته به زمینه، دانش آموزان تصمیمات کنترلی متفاوتی گرفتند.
اگرچه این مطالعه در آزمایشگاه تحت تنظیمات کنترل شده انجام شده است، ارزش کاربردی این مطالعه آشکار است: شاید بتوانیم به دانشآموزان آموزش دهیم که از استراتژیهای کنترل سازگار و انعطافپذیر استفاده کنند. بنابراین، معرفی مفهوم کنترل، انواع سوالاتی را که میتوان در مورد چگونگی به کارگیری یافتههای فراشناختی پرسیده بود، تغییر داد.
فراشناخت و آگاهی
فلاول (1979) بین دانش فراشناختی و آگاهی فراشناختی تمایز قائل شد. دانش فراشناختی به دانش صریح در مورد نقاط قوت و ضعف شناختی خودمان اشاره دارد. شما ممکن است با اطمینان ادعا کنید که بیشتر شهرهای ایران را می شناسند، اما تعداد کمی از پایتخت های کشورهای آفریقایی را می شناسند. این بیان نیازی به بازیابی آگاهانه ندارد. یا شما ممکن است ادعا کنید که اطلاعات زیادی در مورد ورزش فوتبال دارید، اما در مورد کریکت اطلاعات بسیار کمی دارید.
آگاهی فراشناختی به احساسات و تجربیاتی اطلاق میشود که هنگام درگیر شدن در فرآیندهای شناختی، مانند بازیابی، داریم. شما ممکن است که در مورد پایتخت های کشورهای آفریقایی احساس مبهمی از آشنایی را تجربه کنید؛ بدون اینکه بتوانید زمان، مکان و رویدادهای مرتبط با آن را مشخص کنید. از سوی دیگر شما وقایع مربوط یه فوتبال را به وضوح به یاد می آورید، می توانید امتیاز دقیق جزئیات هر مسابقه را ارائه دهید، و خاطرات واضحی از یک مسابقه حیاتی داشته باشید.
به طور سنتی، توسعه گرایان بیشتر به جنبه اول فراشناخت – دانش - علاقه مند بوده اند. نکته مهم در اینجا مفهوم خودکارآمدی حافظه است، یعنی اینکه افراد چقدر فکر می کنند اطلاعات جدید را آموحته اند. افراد بسیار جوان معمولاً خودکارآمدی خود را بیش از حد ارزیابی می کنند، در حالی که بزرگسالان مسن تر اغلب خودکارآمدی خود را دست کم می گیرند.
شناخت گرایان بیشتر به تجربه فراشناختی – آگاهی - علاقه مند بوده اند، همانطور که در توجه آنها به قضاوت های احساس شناختی، قضاوت های یادگیری و غیره منعکس شده است. در اینجا، هم فرآیندهای اساسی و هم میزانی که این قضاوت ها عملکرد واقعی را پیش بینی می کنند، مورد توجه است.
حوزه های کاربردی
دو حوزه کاربردی بویژه مورد توجه بودند، یعنی (الف) آموزش، بهویژه کاربردهایی در جهت بهبود یادگیری و (ب) زمینه های قانونی، به ویژه در ارزیابی خود ارزیابی گزارش های شاهدان عینی. کاربردهای آموزشی غالب هستند، زیرا بیشتر فراشناخت کاربردی نوعی از یادگیری را در کانون توجه خود قرار داده است.در نظارت بر درک مطلب بسیاری از مطالعات نشان می دهد که دانشجویان، حتی دانشجویان توانمند، همیشه به اندازه کافی متونی را که خوانده اند نظارت نمی کنند.
تمرین نظارت فراشناختی، تشویق افراد به شرکت در آزمونهای تمرینی میتواند توانایی آنها را برای پیشبینی نحوه عملکردشان در آزمونهای واقعی بهبود بخشد. به این ترتیب، تمرین امتحانی ممکن است به افراد کمک کند تا به طور موثرتری مطالعه کنند.
توسعه تکنیک های آموزشی
در حافظه شاهدان عینی مسائل فراشناختی در خط مقدم این حوزه قرار داشته است. اعتمادی که یک شاهد در شهادت خود نشان می دهد تأثیر زیادی بر هیئت منصفه، قضات و عموم مردم دارد. متأسفانه، و با کمال تعجب، بسیاری از تحقیقات در مورد این موضوع نشان می دهد که اطمینان و دقت ارتباط بسیار ضعیفی دارند. این یافته ها پیامدهای مهمی برای تحقیقات نظری و کاربردی دارند.
باورهای فراشناختی مشابه مفهوم دانش فراشناختی فلاول (1979) عمل می کنند، یعنی دانش قابل گزارش صریح در مورد نحوه عملکرد حافظه است. به این ترتیب، آموزش پذیر هستند. در باورهای در حال تغییر در مورد کارایی حافظه با افزایش سن، بسیاری از افراد مسن ممکن است کلیشههای کاهش حافظه مرتبط با سن را درونی کرده باشند. این کلیشهها یک پیشگویی خودشکوفایی ایجاد میکنند، زیرا انتظارات ضعیف ممکن است منجر به اضطراب و سایر اثرات منفی شود. از آنجایی که این باورها قابل آموزش هستند، این امکان وجود دارد که آموزش بهتر بتواند به بزرگسالان مسن تر اطمینان و ایجاد حس اعتماد به نفس بدهد.
یکی از حوزههای هیجانانگیز جدید کاربرد نظریه فراشناختی، در حوزه ارزیابی عصب روانشناختی است. مرتبط با بیماری آلزایمر، بیماران اولیه آلزایمر هنوز می توانند توانایی های حافظه خود را به دقت بررسی کنند. تحقیقات فراشناخت در موقعیتهای آموزشی مختلف از آموزش و پرورش تا موقعبت های ورزشی به کار برده می شوند. نلسون و همکارانش تحقیقات فراشناختی را برای یادگیری واژگان زبان خارجی به کار برده اند (نلسون و همکاران، 1994). بنابراین، ما آینده روشنی را برای تحقیقات فراشناخت پیش بینی می کنیم.
چهار نوع روش تحقیق متمایز وجود دارد. اول پژوهشگران مبتنی بر نظریه هستند که کاربرد در ابتدا برای آنها مهم نیست. بلکه هدف آنها درک فرآیندهای اساسی است. دوم محققان پایه به عنوان جنبش «حافظه روزمره» ً به سؤالات اساسی نظریه علاقه مند هستند، اما مایلند به آنها به گونه ای بپردازند که اعتبار مستقیمی برای زندگی روزمره داشته باشد. سوم تحقیق کاربردی که مستلزم تحقیق معتبر زیستمحیطی است، اما تحقیقی که کاربردهای آن به طور طبیعی دنبال میشوند. در نهایت، چهارمین نوع تحقیق «پژوهش کاربردی» است. این شامل تحقیق در مورد ابزار، محصولات یا خدمات خاصی است که برای کار در حوزه های خاص طراحی شده اند.
محققان هنوز مداخلات خاصی را برای بهبود یادگیری، بهبود آلزایمر یا کمک به قضات و هیئت منصفه طراحی نکرده اند. بنابراین، معلم مدرسهای که به دنبال روشهای خاصی برای بهبود درک فراشناختی است، ممکن است این مطالب را زودرس بیابد، اما محققی که به دنبال طراحی ابزارهای کاربردی خاص است، باید این مطالب را ارزشمند بیابد.
Online Journal of Ravantanzim
مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
مدیر مسئول: محمود دلیر عبدی نیا
روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی
دانش آموخته دانشگاه تهران
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.