چگونه فرزندان خلاق تربیت کنیم: راهنمای والدین
سرفصل موضوعی: فراشناخت - ارزشیابی و تنظیم یادگیری - برنامه کامل مطالعه کارامد و اثربخش
مدل های یادگیری خود تنظیم
یادگیری خود تنظیم دیدگاه مهمی را در مورد یادگیری آکادمیک در تحقیقات جاری روانشناسی تربیتی ارائه می دهد. مدلهای متعددی از دیدگاههای نظری مختلف مشتق شدهاند، اما اکثر مدلها توافق دارند که یادگیری خود تنظیم استفاده دانشآموزان از راهبردهای شناختی و فراشناختی مختلف برای کنترل و تنظیم یادگیری است.
مدل یادگیری خود تنظیم پینتریچ
پینتریچ مفروضات زیربنای مراحل و حوزه ها را چنین مطرح کرده است: اولین فرض کلی، فرض فعال و سازنده است. این فرض بر این است که یادگیری فرآیندی فعال است و افراد در یادگیری خود فعال هستند. دومین فرض کلی، پتانسیل فرض کنترل است، به این معنی که یک فرد این پتانسیل را دارد که برخی از جنبه های شناخت، انگیزه، و رفتار خود و همچنین برخی از ویژگی های محیط خود را نظارت، کنترل و تنظیم کند. سومین فرض کلی هدف، معیار یا فرض استاندارد است که نشان میدهد نوعی استاندارد وجود دارد که در آن یک فرد عملکرد فعلی خود را با هم مقایسه میکند تا تعیین کند که آیا برای رسیدن به استاندارد تعیینشده نیاز به انجام تعدیل است یا خیر. آخرین فرض کلی این است که فعالیتهای خودتنظیمی واسطهای بین ویژگیهای شخصی و زمینهای و دستاورد یا عملکرد واقعی هستند.
طبق مدل پینتریچ، یادگیری خود تنظیم در چهار مرحله ترکیب می شود: (1) پیش بینی، برنامه ریزی و فعال سازی. (2) نظارت؛ (3) کنترل؛ و (4) واکنش و بازتاب. هر یک از آنها دارای چهار حوزه مختلف برای تنظیم است: شناخت، انگیزه-عاطفه، رفتار و زمینه. این ترکیب فازها و حوزه ها تصویر جامعی را ارائه می دهد که شامل تعداد قابل توجهی از فرآیندهای یادگیری خود تنظیم است (به عنوان مثال، فعال سازی دانش محتوای قبلی، قضاوت های اثربخشی، خود مشاهده رفتار). علاوه بر این، پینتریچ با جزئیات زیادی توضیح داد که چگونه مؤلفهها / مناطق مختلف یادگیری خود تنظیم برای تنظیم در مراحل مختلف مستقر میشوند. اول، از نظر تنظیم شناخت، پینتریچ تحقیقات فراشناختی مانند قضاوت های یادگیری و احساسات دانستن را وارد کرد. این ترکیب بر اهمیت شناخت برای پینتریچ تاکید می کند. با توجه به حوزه دوم، تنظیم انگیزه و عاطفه، پینتریچ توضیح داد که انگیزه و عاطفه می تواند توسط دانش آموزان بر اساس کار تجربی خودش تنظیم شود. ولترز این خط کار را برای یافتن شواهد تجربی بیشتر ادامه داد. حوزه سوم، تنظیم رفتار، بر اساس کار بندورا و مدل سه گانه زیمرمن است. در این زمینه پینتریچ تلاش های فرد برای کنترل رفتار آشکار خود را در بر گرفت. هیچ مدل یادگیری خود تنظیم دیگری در اینجا تجزیه و تحلیل نشده است که چنین منطقه ای را درک کند، و از این نظر مدل پینتریچ را منحصر به فرد می کند. و، حوزه چهارم، تنظیم زمینه، زیرا به جنبههایی از یادگیری خود تنظیم میپردازد که در آن دانشآموزان تلاش میکنند زمینه (یادگیری) را نظارت، کنترل و تنظیم کنند.
مدل چرخه ای زیمرمن از یادگیری خود تنظیم
از دیدگاه شناختی اجتماعی، زیمرمن توضیح میدهد که فرآیندهای خودتنظیمی و باورهای همراه در سه مرحله چرخهای قرار میگیرند: پیشاندیشی، عملکرد یا کنترل ارادی، و فرآیندهای بازتاب خود.
پیشاندیشی از دو فرآیند فرعی تشکیل شده است که عبارتند از: تجزیه و تحلیل وظایف که از هدف گذاری و برنامه ریزی استراتژیک تشکیل شده است و باورهای خودانگیزه ای که از خود کارآمدی، انتظارات نتیجه، علاقه درونی و جهت گیری هدف تشکیل شده است.
کنترل عملکرد از دو فرآیند فرعی تشکیل شده است که عبارتند از: خود کنترلی که شامل خودآموزی، تصویرسازی، تمرکز توجه و استراتژی های وظیفه است و مشاهده خود که از ثبت خود و آزمون خود تشکیل شده است.
بازتاب خود نیز از دو فرآیند فرعی تشکیل شده است که عبارتند از: خود قضاوتی که از خود ارزیابی و اسناد علّی تشکیل شده است و خود واکنشی که از رضایت از خود و مکانیسمهای تدافعی تطبیقی تشکیل شده است.
پیش اندیشی فرآیندهای تأثیرگذاری است که مقدم بر تلاش برای عمل است. کنترل عملکرد فرآیندهایی است که در طی تلاش های حرکتی رخ می دهد و بر توجه و عمل تأثیر می گذارد. خود بازتابی شامل فرآیندهایی است که پس از تلاش های عملکردی رخ می دهد و بر پاسخ فرد به آن تجربه تأثیر می گذارد. این بازتاب های خود، به نوبه خود، پیش بینی در مورد تلاش های حرکتی بعدی را تحت تأثیر قرار می دهد، بنابراین یک چرخه خود تنظیمی را تکمیل می کند.
چرخه کامل خودتنظیمی فاز اول زمانی تکمیل میشود که مؤلفه پیشاندیشی مستقیماً بر مرحله عملکرد کلی تأثیر میگذارد، که سپس پاسخهایی را که در مرحله بازتابی ظاهر میشوند تعیین میکند و به مرحله پیشاندیشی بازخورد میدهد. برنامه ریزی تاکتیکی وظیفه محور و فعال سازی باورهای انگیزشی مختلف دو افزودنی هستند که همزمان در این بخش وجود دارند. در نتیجه، تحلیل تکلیف اولین مرحله از چرخه خود تنظیمی است. از نظر تأثیر متغیرهای تأثیرگذار بر خودانگیختگی، خودکارآمدی، انتظارات نتیجه، ارزش تکلیف، علاقه و جهتگیری هدف، دانشآموزان انرژی میگیرند و به سمت تکمیل تکلیف هدایت میشوند.
مرحله عملکردی مشاهده خود و خودکنترلی دو روش بسیار مهم در طول مرحله اجرا هستند. در طی عملکرد، خودنظارتی، خودپایی یا خود ثبتی بر فرآیند یادگیری به عنوان یک خودارزیابی رخ می دهد. فعال کردن انگیزههای علاقه، مشوقها و پیامدهای خود، جنبه دیگری از خودکنترلی است. در مجموع، راهبردهای وظیفه، خودآموزی، تجسم، مدیریت زمان، ساختار محیطی و کمک جویی همه ابعاد فراشناختی عملکرد هستند.
در مرحله خود بازتابی پی از مرحله خود واکنشی، یادگیرندگان به عملکرد قبلی خود با نسبت دادن، خودارزیابی و احساس رضایت از خود پاسخ می دهند. در طول این مرحله، دانشآموزان به طور فعال عملکرد خود را قضاوت میکنند و در عین حال با بیان دلیل نتیجهشان از آن دفاع میکنند. در این مرحله، دانش آموزان عملکرد خود را ارزیابی می کنند و دلایل نتایج خود را بررسی و دفاع می کنند. در نتیجه این فرآیند، آنها ممکن است احساسات مثبت یا منفی را تجربه کنند که بدون شک بر انگیزه و تنظیم یادگیری آنها تأثیر می گذارد. در این راستا، خود قضاوتی و خود واکنشی که تأثیر متقابلی بر یکدیگر دارند، در مرحله خود بازتابی فعال هستند. خود تنظیمی از این طریق چرخه ای است زیرا عملکرد آینده دانش آموزان تحت تأثیر رفتار گذشته آنها قرار می گیرد.
مدل یادگیری خود تنظیم سه لایه بوکارتز
در مدل سلسله مراتبی بوکارتز از یادگیری خود تنظیم، سه جنبه یا لایه کلیدی وجود دارد که یادگیری خود تنظیم را دیکته می کند.
اولین جنبه کلیدی و درونی ترین لایه، تنظیم حالت های پردازش است. ظرفیت استفاده و تنظیم فرآیندهای شناختی که مستقیماً با نتایج یادگیری مرتبط است، توانایی اصلی است که شایستگیهای تعمیمیافتهتر بر آن استوار است. این به عنوان اطلاعات به دست آمده در مورد روش معمول یادگیری دانش آموزان توصیف می شود. در این لایه، تنظیم فرآیندها بر اساس انتخاب راهبردهای شناختی که دانش آموز تصمیم می گیرد از آنها استفاده کند، فاکتور می گیرد.
دومین جنبه کلیدی و لایه میانی خودتنظیمی، توانایی دانش آموزان برای هدایت یادگیری خود از طریق استفاده از دانش فراشناختی و مهارت های خاص برای هدایت یادگیری خود است. این لایه شامل راهبردهای یادگیری مانند برنامه ریزی برای دستیابی به اهداف خاص یادگیری و نظارت است که در طول فرآیند یادگیری اتفاق می افتد و شامل مشاهده پیشرفت فرد به سمت اهداف یادگیری و همچنین شناسایی مشکلات در طول مسیر است.
سومین جنبه کلیدی و بیرونی ترین لایه یادگیری خود تنظیم با تنظیم خود مرتبط است و با انگیزه کلی مرتبط با یادگیری توصیف می شود. این شامل توانایی آنها برای تعریف فعالیت های جاری و آینده در پرتو خواسته ها، نیازها و انتظارات خود و توانایی آنها برای محافظت از اهداف خود در برابر جایگزین های متضاد است.
سه لایه خودتنظیمی نشان داده شده در مدل بسیار نزدیک به هم مرتبط هستند. یادگیری خود تنظیم تنها زمانی می تواند موفقیت آمیز باشد که دانش آموزان در استراتژی ها از هر سه لایه شایستگی کسب کرده باشند و بتوانند از آنها در ترکیب با یکدیگر استفاده کنند.
مدل پردازش دوگانه بوکارتز
در مدل پردازش دوگانه، ارزیابیهای انجام شده توسط دانشآموزان برای تعیین مسیر هدفی که دانشآموزان فعال خواهند کرد، بسیار مهم است. در اینجا، اهداف به عنوان «ساختارهای دانش» در نظر گرفته می شوند که رفتار را هدایت می کنند. به عنوان مثال، اگر دانش آموزان درک کنند که این کار می تواند سلامتی آنها را تهدید کند، شناخت ها و احساسات منفی ایجاد می شود. سپس استراتژیها برای محافظت از نفس در برابر آسیب هدایت میشوند و در نتیجه، دانشآموزان به سمت یک مسیر بهزیستی حرکت میکنند. از سوی دیگر، اگر تکلیف با اهداف و نیازهای دانشآموزان همخوانی داشته باشد، آنها به تقویت شایستگی خود، برانگیختن شناختها و احساسات مثبت و در نتیجه حرکت به سمت مسیر تسلط-رشد علاقهمند خواهند شد. بوکارتز همچنین توضیح می دهد که دانش آموزانی که یک کار را در مسیر تسلط-رشد آغاز کرده اند، در صورت تشخیص نشانه هایی مبنی بر اینکه ممکن است موفق نباشند، ممکن است به سمت مسیر بهزیستی حرکت کنند.
با توجه به بوکارتز سه هدف مختلف برای خود تنظیمی وجود دارد: (الف) گسترش دانش و مهارتها، (ب) جلوگیری از تهدید برای خود و از دست دادن منابع به طوری که بهزیستی فرد در محدوده معقول نگه داشته شود، و (ج) محافظت از تعهدات خود با استفاده از فعالیتهایی که توجه را از مسیر بودن به سوی مسیر تسلط بازمیگرداند.
اولین مورد چیزی است که او آن را پردازش "از بالا به پایین" نامید، زیرا پیگیری اهداف وظیفه توسط ارزش ها، نیازها و اهداف شخصی دانش آموزان هدایت می شود (مسیر تسلط-رشد). هدف دوم "از پایین به بالا" نامیده می شود، زیرا استراتژی ها سعی می کنند از آسیب دیدن خود جلوگیری کنند (مسیر بهزیستی)، و دانش آموزان ممکن است عدم تطابق بین اهداف وظیفه و اهداف شخصی خود را تجربه کنند. هدف سوم زمانی اتفاق میافتد که دانشآموزان سعی میکنند استراتژیهای خود را از بهزیستی به مسیر تسلط-رشد هدایت کنند، که ممکن است از طریق نیروهای بیرونی (مثلاً فشار معلم یا همسالان) یا درونی (مثلاً افکار خودسازنده) اتفاق بیفتد. بنابراین، احساسات در مدل بوکارتز ضروری است، زیرا زمانی که دانشآموزان احساسات منفی را تجربه میکنند، مسیر بهزیستی را فعال میکنند و از استراتژیهای پایین به بالا استفاده میکنند. با توجه به این علاقه، بوکارتز به طور عمیق، استراتژی های مختلف تنظیم هیجان را مطالعه کرده است.
مدل چهار مرحله ای وین از یادگیری خود تنظیم
مدل چهار مرحله ای یادگیری خود تنظیم ارائه شده توسط وین و هادوین یادگیری خود تنظیم را به عنوان یک رویداد توصیف می کند. یادگیری خود تنظیم به عنوان رفتار هدایتشده فراشناختی تعریف میشود که دانشآموزان را قادر میسازد تا استفاده خود از تاکتیکها و استراتژیهای شناختی را در مواجهه با یک تکلیف تنظیم کنند. بر اساس این مدل، یادگیری خود تنظیم شامل چهار مرحله مجزا است:
این چهار مرحله عبارتند از (الف) تعریف تکلیف: دانش آموزان درک درستی از وظیفه ای که باید انجام شود ایجاد می کنند؛ (ب) هدف گذاری و برنامه ریزی: دانش آموزان اهداف و برنامه ای برای دستیابی به آنها ایجاد می کنند؛ ج) تاکتیک ها و راهبردهای مطالعه: استفاده از اقدامات لازم برای رسیدن به آن اهداف؛ و (د) انطباق فراشناختی مطالعه: زمانی اتفاق می افتد که فرآیندهای اصلی تکمیل شده و دانش آموز تصمیم می گیرد تغییرات بلندمدتی در انگیزه ها، باورها و استراتژی های خود برای آینده ایجاد کند.
با توجه به مدل وین و هادوین، مطالعه توسط یادگیری خود تنظیم در چهار فاز مرتبط که باز و بازگشتی هستند و در یک حلقه بازخورد درک میشوند، تامین میشود. وین به ویژه تأکید می کند که اشتباهات را می توان در مرحله پسینی نسبت به مرحله ای که در آن رخ داده است، شناسایی کرد.
علاوه بر این، یادگیری خود تنظیم پنج جنبه مختلف از وظایف را به کار می گیرد که می توانند در چهار مرحله که قبلاً ذکر شد انجام شوند. این پنج وجه با استفاده از مخفف COPES شناسایی شدهاند که مخفف (الف) شرایط: منابع در دسترس برای یک فرد و محدودیت های ذاتی یک کار یا محیط (مانند زمینه، زمان)؛ (ب) عملیات: فرآیندهای شناختی، تاکتیکها و استراتژیهایی که دانشآموز بهعنوان SMART - جستجو، نظارت، جمعآوری، تمرین و ترجمه - استفاده میکند (به عنوان مثال، برنامهریزی برای انجام یک کار)؛ (ج) محصولات: اطلاعات ایجاد شده توسط عملیات (به عنوان مثال، دانش جدید)؛ (د) ارزیابی ها: بازخورد در مورد تناسب بین محصولات و استانداردهایی که یا به صورت داخلی توسط دانش آموز ایجاد می شود یا توسط منابع خارجی ارائه می شود (به عنوان مثال، بازخورد معلم یا همتا)؛ و (ه) استانداردها: معیارهایی که بر اساس آنها محصولات نظارت می شوند (به عنوان مثال، معیارهای ارزیابی).
علاوه بر این، مدل وین به تفصیل توضیح می دهد که چگونه پردازش شناختی دانش آموزان در حین برنامه ریزی، انجام و ارزیابی یک کار عمل می کند. یک جنبه حیاتی استفاده از معیارها و استانداردها برای تعیین اهداف، نظارت و ارزیابی، جنبه هایی است که با تحقیقات خودارزیابی همسو هستند. این مدل توضیح میدهد که چگونه دانشآموزان دائماً فعالیتهای خود را بر اساس استانداردها نظارت میکنند و از تاکتیکها برای انجام وظایف استفاده میکنند. یکی از ویژگی های بارز این است که در شکل مدل هیچ اشاره ای به احساسات وجود ندارد و تنها کنایه ای از انگیزه وجود دارد. صرف نظر از این، وین و هادوین همچنین موافق هستند که یادگیری خود تنظیم ماهیت هدف محور دارد و بین مدل خود و تحقیقات پینتریچ و ولترز در مورد تنظیم انگیزه ارتباط برقرار کرده است.
مطالب متنوع، تحلیلی و کاربردی روانشناسی
بر اساس منابع معتبر روز و یافته های پژوهشی
و تجزیه و تحلیل آنها در حیطه روانشناسی تربیتی شناختی
با تمرکز بر یادگیری خود تنظیم و راهبردهای یادگیری-مطالعه
و خلاقیت
------------------------------------------------------------
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.
------------------------------------------------------------