راهبردهای یادگیری خودتنظیم برای دانش آموزان
راهبردهای یادگیری خودتنظیم برای دانش آموزان
یادگیری خودتنظیم یک فرآیند چرخهای است که در آن دانشآموز برای یک کار برنامهریزی میکند، عملکرد خود را زیر نظر میگیرد و سپس از بازخورد نتیجه استفاده میکند. سپس چرخه تکرار می شود، زیرا دانش آموز از بازخورد برای تنظیم و آماده شدن برای کار بعدی استفاده می کند. برای ترویج یادگیری خودتنظیم در کلاسهای درس، معلمان باید راهبردهای خودتنظیمی را که یادگیری را تسهیل میکنند به دانشآموزان آموزش دهند. این فرآیندها اغلب عبارتند از: تعیین هدف، برنامه ریزی، خودانگیختگی، کنترل توجه، استفاده منعطف از راهبردهای یادگیری، نظارت بر خود، کمک جویی مناسب، و خود ارزیابی.
زیمرمن در پژوهشهای اولیه خود راهبردهای زیر را معرفی کرد:
خود ارزیابی، سازماندهی و تبدیل، هدف گذاری و برنامه ریزی، جستجوی اطلاعات، ثبت سوابق و نظارت، ساختار محیطی، پیامدهای خود، تمرین و حفظ کردن، به دنبال کمک همسالان، معلم، و بزرگسالان، مرور امتحان ها، یادداشت ها، و متون درسی.
در آموزش استراتژی برای یادگیری آکادمیک با خودتنظیمی، که توسعه استراتژی خودتنظیمی نامیده میشود، یادگیرندگان در انطباق استراتژیها به طور انعکاسی و انعطافپذیر در چرخههای بازگشتی تحلیل کار، استفاده از استراتژی و نظارت، اطمینان بیشتری پیدا میکنند.
بسیاری از راهبردهای یادگیری خودتنظیم در حوزه های مختلف محتوا مفید هستند. به طور خاص، یادگیری خودتنظیم شامل سه جزء است: شناخت، فراشناخت و انگیزش. مؤلفه شناخت شامل مهارت ها و عاداتی است که برای رمزگذاری، به خاطر سپردن و به خاطر آوردن اطلاعات و همچنین تفکر انتقادی ضروری است. در مولفه فراشناخت، مهارت هایی وجود دارد که یادگیرندگان را قادر می سازد تا فرآیندهای شناختی خود را درک و نظارت کنند. مؤلفه انگیزش، باورها و نگرش هایی را نشان می دهد که بر استفاده و رشد مهارت های شناختی و فراشناختی تأثیر می گذارد. در زیر پیشنهاداتی برای چگونگی توسعه خودتنظیمی در کلاس درس ارائه شده است.
راهبردهای شناختی، شامل راهبردهای یادگیری است که می تواند مختص یک حوزه یا محتوا باشد. استراتژی های حل مسئله و مهارت های تفکر انتقادی نیز مهم هستند. تفکر انتقادی شامل مهارتهای مختلفی مانند شناسایی منبع خاصی از اطلاعات و تأمل در مورد سازگاری یا عدم تطابق آن اطلاعات با دانش قبلی است. فعالیتهایی برای کمک به فراگیران در بیان و تمرین تفکر انتقادی شامل فعالیتهای درک مطلب مانند سؤالات فراگیر قبل یا در حین خواندن برای متمرکز کردن توجه فراگیر، ساختن نمودارها و جداول مسائل دنیای واقعی، و شرکت در بحثهای کلاسی برای بیان استدلالهایی برای نوشتن مطالب مقاله متقاعدکننده است.
مؤلفه فراشناختی شامل دانش بیانی (دانش در مورد خود به عنوان یک یادگیرنده – عواملی که بر عملکرد تأثیر می گذارد)، دانش رویه ای (دانش در مورد استراتژی ها و سایر رویه ها) و دانش شرطی (دانش در مورد چرایی و زمان استفاده از یک استراتژی خاص) است.
هدف یادگیری خودتنظیم این است که این راهبردها ابتدا قابل مشاهده و در نهایت برای یادگیرنده خودکار شوند. یکی از راههای قابل مشاهده کردن سه نوع دانش در کلاس درس این است که یادگیرندگان یک نمایش را انجام دهند. هنگام نشان دادن (مانند پختن یک غذای خاص)، یافتن کلمات خاص مورد نیاز برای بیان اینکه چه کاری انجام می دهد و چگونه می داند که آن را انجام می دهد، آسان تر است. سوالات زبان بیشتری را به خود اختصاص می دهند. تشریح پس از نمایش می تواند تفاوت بین دانش بیانی، رویه ای و مشروط را قابل مشاهده کند تا بتوان نکات صریحی در مورد چگونگی انتقال آن دانش به یک کار آکادمیک بیان کرد.
مؤلفه انگیزش هم شامل خودکارآمدی (درجه ای که فرد از انجام یک کار یا انجام یک هدف اطمینان دارد) و هم باورهای معرفت شناختی (باورهایی در مورد منشأ و ماهیت دانش) را شامل می شود. کار با بزرگسالانی که در مدرسه شکست خورده اند یا در انجام وظایف تحصیلی خاص نیاز به بحث عمدی در مورد احساس خودکارآمدی خود دارند بسیار دشوار است. بسیاری از یادگیرندگان بزرگسال با معلمان و محققین به اشتراک گذاشته اند که غلبه بر خودگویی های ریشه دار، بدخیم و منفی چقدر می تواند دشوار باشد. ایجاد استراتژی خودتنظیمی، از جمله تعیین هدف، نظارت و نمایش پیشرفت، به عنوان یکی از ویژگی های روزمره آموزش می تواند به این یادگیرندگان کمک کند تا خودآموزی مثبت و احساس خود را به عنوان یک یادگیرنده موثر جایگزین خودگویی منفی کنند. ایجاد عادات جدید، پشتکار و انگیزه فراگیران را تقویت می کند. مربیان با پشتکار تلاش می کنند تا به فراگیران را کمک کنند تا یادگیرندگان موفق و مستقلی شوند. راهبردهای یادگیری خودتنظیم، تکنیکهای آموزشی مبتنی بر تحقیق هستند که به یادگیرندگان کمک میکنند تا مهارتها و عادات یادگیری خود را نظارت و مدیریت کنند. هنگامی که مربیان با آموزش استراتژی و فرآیندهای فراشناختی همراه شوند، یک ابزار یادگیری قدرتمند برای به اشتراک گذاشتن با فراگیران دارند.
راهبردهای آموزشی توصیه شده
تنظیم هدف
اهداف را می توان به عنوان استانداردهایی در نظر گرفت که اعمال یک فرد را تنظیم می کند. در کلاس درس، اهداف ممکن است به سادگی کسب یک نمره خوب در یک امتحان، یا به دست آوردن درک وسیع از جزییات موضوع باشد. اهداف کوتاه مدت دست یافتنی اغلب برای رسیدن به آرزوهای بلند مدت استفاده می شود. برای مثال، اگر دانشآموزی هدف بلندمدتی برای موفقیت در امتحان تعیین کند، ممکن است اهداف کوتاه مدت مانند مطالعه برای مدت زمان معین و استفاده از استراتژیهای مطالعه خاص برای کمک به موفقیت در امتحان را تعیین کند. تحقیقات همچنین نشان می دهد که تشویق دانش آموزان به تعیین اهداف کوتاه مدت برای یادگیری آنها می تواند راهی موثر برای کمک به دانش آموزان برای پیگیری پیشرفت خود باشد.
برنامه ریزی
مشابه هدف گذاری، برنامه ریزی می تواند به دانش آموزان کمک کند تا یادگیری خود را قبل از درگیر شدن در وظایف یادگیری خود تنظیم کنند. در واقع، تحقیقات نشان میدهد که برنامهریزی و هدفگذاری فرآیندهای مکمل هستند، زیرا برنامهریزی میتواند به یادگیرندگان کمک کند تا اهداف و استراتژیهایی را برای موفقیت ایجاد کنند. برنامه ریزی در سه مرحله انجام می شود: تعیین هدف برای یک کار یادگیری، ایجاد راهبردهایی برای دستیابی به هدف، و تعیین مقدار زمان و منابع برای رسیدن به هدف. آموزش دانشآموزان برای نزدیک شدن به وظایف تحصیلی با برنامه، روشی مناسب برای ارتقای خودتنظیمی و یادگیری است.
خود انگیزشی
خودانگیختگی زمانی اتفاق میافتد که یک یادگیرنده به طور مستقل از یک یا چند استراتژی برای حفظ خود در مسیر رسیدن به هدف یادگیری استفاده کند. برای فرآیند خودتنظیمی مهم است زیرا به یادگیرندگانی نیاز دارد که بر یادگیری خود کنترل داشته باشند و بر آن پافشاری کنند. علاوه بر این، خودانگیختگی در غیاب پاداشها یا انگیزههای بیرونی رخ میدهد و بنابراین میتواند یک شاخص قوی باشد که یادگیرنده در حال خودمختارتر شدن است. با تعیین اهداف یادگیری خود و یافتن انگیزه از درون برای پیشرفت به سمت آن اهداف، دانش آموزان به احتمال زیاد در انجام وظایف یادگیری دشوار پافشاری می کنند و اغلب فرآیند یادگیری را لذت بخش تر می دانند.
کنترل توجه
به منظور خودتنظیمی، فراگیران باید بتوانند توجه خود را کنترل کنند. کنترل توجه یک فرآیند شناختی است که نیاز به نظارت قابل توجهی بر خود دارد. اغلب این فرآیند مستلزم پاکسازی ذهن از افکار منحرف کننده و همچنین جستجوی محیط های مناسبی است که برای یادگیری مساعد است (مثلاً مناطق آرام و بدون سر و صدای قابل توجه). تحقیقات نشان میدهد که نتایج تحصیلی دانشآموزان با صرف زمان متمرکز بر روی کار افزایش مییابد. بنابراین، آموزش دانشآموزان برای انجام تکالیف یادگیری باید در اولویت قرار گیرد. معلمان میتوانند با حذف محرکهایی که ممکن است باعث حواسپرتی شود، به دانشآموزان خود کمک کنند تا توجه خود را کنترل کنند و به دانشآموزان استراحتهای مکرر بدهند تا به آنها در افزایش دامنه توجه کمک کنند.
استفاده انعطاف پذیر از استراتژی ها
یادگیرندگان موفق می توانند راهبردهای یادگیری متعددی را در سرتاسر وظایف اجرا کنند و آن راهبردها را در صورت لزوم تنظیم کنند تا پیشرفت آنها به سمت اهداف مورد نظرشان تسهیل شود. با این حال، توجه به این نکته مهم است که بیشتر دانشآموزان، بهویژه دانشآموزانی که در کلاسهای ابتدایی هستند، معمولاً مجموعهای از راهبردهای یادگیری در اختیار ندارند. زمان می برد تا دانش آموزان یاد بگیرند و با استراتژی های مختلف یادگیری راحت شوند. با الگوبرداری از نحوه استفاده از استراتژی های جدید و ارائه مناسب داربست در حین تمرین دانش آموزان، معلمان می توانند به یادگیرندگان کمک کنند تا کاربران استراتژی مستقل شوند.
نظارت بر خود
برای تبدیل شدن به یادگیرندگان استراتژیک، دانش آموزان باید مسئولیت نتایج یادگیری و پیشرفت خود را به عهده بگیرند. یادگیرندگان خودتنظیم این مسئولیت را با نظارت بر پیشرفت خود در جهت اهداف یادگیری بر عهده می گیرند. فرآیند نظارت بر خود شامل همه راهبردهای فوق می شود. برای اینکه یادگیرنده بتواند پیشرفت خود را کنترل کند، باید اهداف یادگیری خود را تعیین کند، از قبل برنامه ریزی کند، به طور مستقل انگیزه خود را برای دستیابی به اهداف خود ایجاد کند، توجه خود را بر روی کار مورد نظر متمرکز کند و از راهبردهای یادگیری برای تسهیل درک مطالب استفاده کند. معلمان میتوانند خود نظارتی را تشویق کنند و از دانشآموزان بخواهند تعداد دفعاتی که روی تکالیف یادگیری خاص کار کردهاند، استراتژیهایی که استفاده کردهاند و مدت زمانی که صرف کار کردهاند، ثبت کنند. این تمرین به دانش آموزان اجازه می دهد تا پیشرفت خود را تجسم کنند و در صورت نیاز تغییراتی ایجاد کنند.
کمک جویی
برخلاف تصور رایج، یادگیرندگان خودتنظیم سعی نمیکنند هر کاری را به تنهایی انجام دهند، بلکه اغلب در مواقع ضروری از دیگران کمک میگیرند. چیزی که یادگیرندگان خودتنظیم را از همسالان خود متمایز می کند این است که این دانش آموزان نه تنها از دیگران مشاوره می گیرند، بلکه این کار را با هدف خودمختاری بیشتر انجام می دهند. معلمان می توانند رفتارهای کمک جویی مثبت را با ارائه بازخورد پیشرفت مداوم به دانش آموزان ترویج دهند که به راحتی بتوانند آن را درک کنند و به دانش آموزان فرصت دهند تا پس از ایجاد تغییرات مناسب، تکالیف خود را دوباره ارسال کنند.
خود ارزیابی
زمانی که دانشآموزان قادر به ارزیابی یادگیری خود، مستقل از ارزیابیهای جمعبندی شده توسط معلم باشند، احتمالاً به یادگیرندگان خود تنظیم تبدیل میشوند. این تمرین دانش آموزان را قادر می سازد تا استراتژی های یادگیری خود را ارزیابی کرده و برای کارهای مشابه در آینده خود تنظیماتی را انجام دهند. معلمان میتوانند با کمک به دانشآموزان بر اهداف یادگیری و استفاده از استراتژیشان، خودارزیابی را در کلاس ارتقا دهند و سپس بر اساس نتایج یادگیری در آن اهداف و استراتژیها تغییراتی ایجاد کنند.
ساختار بازخورد برای حمایت از یادگیری خودتنظیم
بازخورد به دانش آموزان کمک می کند تا درک کنند که عملکرد فعلی آنها چگونه با اهداف مورد نظر مقایسه می شود. در ابتدا، بیشتر این بازخورد از سوی مربی می آید، اما در نهایت دانش آموزان می توانند توانایی ارزیابی یادگیری خود را توسعه دهند. یادگیرندگان خودتنظیم می توانند بازخورد داخلی ایجاد کنند، مشارکت خود را نظارت کنند و پیشرفت خود را ارزیابی کنند. اصول ارزیابی تکوینی و بازخورد مؤثر به طور خاص به یادگیری خودتنظیم مربوط می شود.
نکات کلیدی در بازخورد اثربخش و کارامد شامل موارد زیر است:
به طور خلاصه، یادگیرندگان خودتنظیم میتوانند اهداف کوتاهمدت و بلندمدت را برای یادگیری خود تعیین کنند، از قبل برای رسیدن به اهداف خود برنامهریزی کنند، خود را برانگیخته کنند و توجه خود را بر اهداف و پیشرفت خود متمرکز کنند. آنها همچنین می توانند راهبردهای یادگیری متعددی را به کار گیرند و آن راهبردها را در صورت نیاز تنظیم کنند، پیشرفت خود را خود نظارت کنند، در صورت نیاز از دیگران کمک بگیرند و اهداف یادگیری و پیشرفت خود را بر اساس نتایج یادگیری خود ارزیابی کنند. معلمان در مقاطع ابتدایی و متوسطه می توانند از راهکارهای ذکر شده برای ارتقای خودتنظیمی در کلاس های درس خود استفاده کنند. با این حال، معلمان باید درک کنند که یادگیرندگان با سرعتهای مختلف توسعه مییابند و استراتژیهایی که برای یک یادگیرنده بهتر عمل میکنند، ممکن است همیشه با دیگری جواب ندهند.
همچنین بخوانید:
ریشه های فراشناختی در مسیر خواندن
آموزش خوانندگان برای تبدیل شدن به خوانندگان خودتنظیم
استفاده از پروتکل بلند فکر کردن در تحقیقات خواندن خودتنظیم
سرفصل موضوعی: یادگیری خود تنظیم
برای دریافت بیشتر از مطالعه چگونه مولد بخوانیم
خواننده خودتنظیم: فرایند سه مرحله ای چرخه ای
آگاهی و کنترل فراشناختی راهبردهای خواندن و مطالعه: معرفی یک مدل
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.