دو شنبه 20 اسفند 1403
مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
آموزش و یادگیری
مدل آموزش هوشمند
قسمت چهارم
معرفی مجموعهای از استراتژیها برای تعیین میزان و کیفیت دانش قبلی دانشجویان نسبت به الزامات یادگیری یک دوره به مربیان کمک میکند تا راهبردهای فعال کردن دانش قبلی مرتبط دانشجویان، رفع شکاف ها در دانش قبلی دانشجویان، کمک به دانشجویان برای اجتناب از به کار بردن دانش قبلی در زمینه های اشتباه ، و کمک به دانشجویان برای خودداری در زمینه های اشتباه و تجدید نظر در دانش نادرست را تشخیص داده و بکار ببرند.
به عنوان نقطه شروع برای یافتن دانش قبلی که دانشجویان به دوره شما میآورند، با همکارانی که دروس پیشنیاز را تدریس میکنند صحبت کنید یا بخواهید برنامههای درسی و تکالیف آنها را ببینید. این می تواند به شما درک سریعی از موادی که پوشش داده شده است و در چه عمقی به شما بدهد. همچنین میتواند تفاوتها در رویکرد، تأکید، اصطلاحات و نشانهگذاری را به شما گوشزد کند تا بتوانید شکافها یا اختلافات احتمالی را برطرف کنید.
اما به یاد داشته باشید که صرفاً به این دلیل که مطالب آموزش داده شده است به این معنی نیست که دانشجویان لزوماً آن را یاد گرفته اند. برای درک بهتر دانش دانشجویان و همچنین توانایی آنها در به کارگیری آن، ممکن است از همکاران خود در مورد مهارت های دانشجویان نیز بپرسید: به عنوان مثال، به نظر می رسد دانشجویان به چه مفاهیم و مهارت هایی به راحتی تسلط دارند؟ با کدامشان مبارزه کردند؟ آیا به نظر میرسد دانشجویان دارای هرگونه تصور غلط سیستماتیک و فراگیر هستند؟ این نوع اطلاعات از همکاران می تواند به شما کمک کند تا فعالیت های آموزشی خود را طراحی کنید تا آنها به طور مؤثر به دانش قبلی دانشجویان متصل شوند، پشتیبانی کنند، گسترش دهند و در صورت نیاز اصلاح کنند.
برای اینکه بدانید دانشجویان چه دانش مرتبطی دارند که وارد دوره شما میشوند، در ابتدای ترم یک ارزیابی کوتاه و کم خطر، مانند یک مسابقه یا مقاله، اختصاص دهید. عملکرد دانشجویان در این تکلیف میتواند به شما احساس آگاهی از حقایق و مفاهیم پیشنیاز یا شایستگی آنها در مهارتهای مختلف بدهد. به عنوان مثال، اگر دوره شما نیاز به دانش واژگان فنی و مهارت های اساسی حساب دیفرانسیل و انتگرال دارد، می توانید یک آزمون کوتاه ایجاد کنید و از دانشجویان بخواهید که اصطلاحات را تعریف کنند و مسائل حساب دیفرانسیل و انتگرال را حل کنند. میتوانید این تکالیف را بهصورت جداگانه علامتگذاری کنید تا مهارت و دانش دانشجویان خاص را درک کنید، یا به سادگی به آنها به عنوان مجموعهای نگاه کنید تا سطح آمادگی کلی دانشجویان را احساس کنید.
راه دیگر برای افشای دانش قبلی دانشجویان، مدیریت فهرست مفهومی است. فهرستهای مفهومی، آزمونهای درجهبندینشدهای هستند، معمولاً در قالب چند گزینهای، که به گونهای طراحی شدهاند که شامل پاسخهای نادرستی است که به آشکار کردن تصورات غلط رایج کمک میکند. ایجاد یک فهرست مفهومی برای خودتان میتواند زمانبر باشد، بنابراین اینترنت را بررسی کنید تا ببینید آیا فهرست هایی از قبل در رشته شما موجود است که مطابق با نیازهای شما باشد یا خیر. تعدادی از فهرست های مفهومی به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته اند و از روایی و پایایی بالایی برخوردار هستند.
در برخی زمینهها و در برخی از سطوح تخصص، ارزیابی دانشجویان از دانش و مهارتهای خود میتواند یک راه سریع و مؤثر - البته نه لزوماً بیخطا - برای تشخیص دانش قبلی از فراموش شده یا ناکافی باشد. یکی از راههای خودارزیابی دانشجویان، ایجاد فهرستی از مفاهیم و مهارتهایی است که انتظار دارید آنها در دوره آموزشی خود داشته باشند، و همچنین برخی از مفاهیم و مهارتهایی که انتظار دارید در طول ترم کسب کنند.
از دانشجویان بخواهید تا سطح شایستگی خود را برای هر مفهوم یا مهارت، با استفاده از مقیاسی که از آشنایی سطحی ("من در مورد این اصطلاح شنیدهام")، دانش واقعی ("من میتوانم آن را تعریف کنم")، دانش مفهومی ("من میتوانم آن را برای شخص دیگری توضیح دهم") تا کاربرد ("من می توانم از آن برای حل مشکلات استفاده کنم") را در بر میگیرد، ارزیابی کنند.
دادههای کل کلاس را بررسی کنید تا بتوانید حوزههایی را که دانشجویان شما در آنها دانش کمتر یا بیشتر از آنچه شما انتظار دارید دارند، شناسایی کنید. در هر صورت، این اطلاعات می تواند به شما کمک کند تا آموزش خود را مجدداً تنظیم کنید تا نیازهای دانشجویان را بهتر برآورده کنید.
یکی از راه های افشای دانش قبلی دانشجویان، برگزاری یک جلسه طوفان فکری گروهی است. از طوفان فکری می توان برای کشف باورها، تداعی ها و فرضیات استفاده کرد (به عنوان مثال، با سؤالاتی مانند "وقتی کلمه انجیر را می شنوید به چه چیزی فکر می کنید؟»).
همچنین میتوان از آن برای افشای دانش واقعی یا مفهومی («برخی از رویدادهای تاریخی کلیدی در عصر رنسانس چه بودند؟» یا «وقتی به اخلاق محیطی فکر میکنید چه چیزی به ذهنتان میآید؟»)، دانش رویهای («اگر شما قصد انجام یک پروژه تحقیقاتی درباره پروژه مزرعه داشته باشید از کجا شروع میکنید؟»)، یا دانش زمینهای («برخی از روشهایی هستند که میتوانید برای تحقیق در مورد این سؤال استفاده کنید؟») استفاده کرد.
به خاطر داشته باشید که طوفان فکری سنجش منظمی از دانش قبلی دانشجویان ارائه نمی دهد. همچنین، برای تمایز دانش دقیق و کاربردی مناسب از دانش نادرست یا نامناسب از روشهای دیگر استفاده کنید.
برای به دست آوردن بینش در مورد آنچه دانشجویان شما در مورد یک موضوع خاص می دانند، از آنها بخواهید یک نقشه مفهومی بسازند که نشان دهنده همه چیزهایی است که در مورد موضوع می دانند. میتوانید از دانشجویان بخواهید که یک نقشه مفهومی ایجاد کنند که نشاندهنده دانستههای آنها در مورد کل حوزهی درسی (مثلاً روانشناسی اجتماعی)، یک مفهوم خاص (مثلاً قانون سوم نیوتن)، یا یک سؤال (مثلاً، "مسائل اخلاقی در مورد تحقیقات سلول های بنیادی چیست؟") است.
برخی از دانشجویان ممکن است با نقشه های مفهومی آشنا باشند، اما برخی دیگر ممکن است آشنا نباشند، بنابراین حتما توضیح دهید که آنها چیست و چگونه آنها را ایجاد کنید (دایره هایی برای مفاهیم، خطوط بین مفاهیم برای نشان دادن نحوه ارتباط آنها). راههای مختلفی برای ساختن نقشههای مفهومی وجود دارد، بنابراین باید به آنچه میخواهید مشخص کنید فکر کنید.
به عنوان مثال، اگر شما علاقه مند به سنجش دانش دانشجویان از مفاهیم و همچنین توانایی آنها در بیان ارتباطات بین آنها هستید، می توانید از دانشجویان بخواهید که هم مفاهیم و هم پیوندها را ایجاد کنند. اما اگر در درجه اول به توانایی دانشجویان در بیان ارتباطات علاقه دارید، میتوانید فهرستی از مفاهیم را ارائه دهید و از دانشجویان بخواهید که آنها را مرتب و به هم متصل کنند و پیوندها را برچسبگذاری کنند. اگر انواع خاصی از اطلاعات مورد نظر شما وجود دارد (مثلاً روابط علّی، مثالها، جهتگیریهای نظری) حتماً آنچه را که میخواهید مشخص کنید.
نقشههای مفهومی ایجاد شده توسط دانشجویان را مرور کنید تا شکافهای دانش، پیوندهای نامناسب، و نفوذ اصطلاحات و ایدههایی که ممکن است نشاندهنده وجود تئوریها یا پیش فرض های سادهلوحانه باشد را مشخص کنید.
تصورات نادرست دانشجویان به اشتراک گذاشته میشوند و الگوی ثابتی از خطاها را ایجاد میکنند. شما (یا دانشجویانتان) اغلب میتوانید این باورهای غلط را به سادگی با نگاه کردن به اشتباهات دانشجویان دیگر در تکالیف، آزمونها یا امتحانات و یادآوری اشتراکات آنها در کلاس درس شناسایی کنید. همچنین میتوانید انواع مشکلات و خطاهایی را که دانشجویان هنگام آمدن به ساعات اداری یا هنگام طرح یا پاسخ دادن به سؤالات در کلاس آشکار میکنند، پیگیری کنید.
توجه به این الگوهای خطا میتواند به شما در مورد مشکلات رایج هشدار دهد و به شما کمک کند دستورالعملهایی را برای تصحیح تصورات غلط یا پر کردن شکافهای درک هدفمند کنید.
برخی از مربیان از سیستمهای الکترونیکی پاسخ کلاسی (که «کلیککردن» نیز نامیده میشود) برای جمعآوری سریع پاسخهای دانشجویان به سؤالات مفهومی مطرح شده در کلاس استفاده میکنند. کلیککنندهها یک هیستوگرام فوری از پاسخهای دانشجویان را ارائه میکنند و میتوانند به مربیان در مورد زمینههایی از سوءتفاهم که ممکن است ناشی از دانش قبلی ناکافی باشد، هشدار دهند.
روش های فعال سازی دقیق دانش قبلی
از آنجایی که دانشجویان زمانی که دانش جدید را به دانش قبلی متصل میکنند مؤثرترین روش را یاد میگیرند، شروع یک درس با پرسش از دانشجویان در مورد آنچه قبلاً در مورد موضوع مورد نظر میدانند میتواند مفید باشد. این کار را می توان به هر روشی انجام داد، مانند درخواست از دانشجویان برای تداعی طوفان فکری یا ایجاد یک نقشه مفهومی.
هنگامی که دانشجویان دانش قبلی مرتبط را در ذهن خود فعال کردند، احتمالاً قادر خواهند بود دانش جدید را با موفقیت ادغام کنند. با این حال، از آنجایی که فعالیت هایی مانند این می تواند دانش نادرست و نامناسب و همچنین دقیق و مرتبط ایجاد کند، باید آماده باشید تا به دانشجویان کمک کنید تا بین آنها تمایز قائل شوند.
دانشجویان تمایل دارند دانش را با استفاده از دوره، ترم، استاد یا رشته تفکیک کنند. در نتیجه، آنها ممکن است ارتباط دانش دوره قبلی را با موقعیت یادگیری جدید تشخیص ندهند. به عنوان مثال، دانشجویانی که در مورد مفهوم متغیر در یک درس آمار یاد گرفته اند، اغلب آن دانش را بر مفهوم نوسانات در یک دوره مالی بکار نمی برند، هم به دلیل تفاوت در اصطلاح و هم به دلیل اینکه ارتباط بین این دو زمینه درس را نمی بینند. با این حال، اگر ارتباط بین تغییرپذیری و نوسانات را تصریح کنید، به دانشجویان اجازه میدهد تا از دانش قبلی بهره ببرند و بر اساس آن مطالب جدید را به طور مولد پرورش دهند.
اگرچه ما اغلب از دانشجویان انتظار داریم که به طور خودکار آنچه را که یاد می گیرند به دانشی که قبلاً در همان دوره به دست آورده اند پیوند دهند، ممکن است این کار را به طور خودکار انجام ندهند. بنابراین، برای مربیان مهم است که این ارتباطات را برجسته کنند. مربیان می توانند به دانشجویان کمک کنند تا دانش قبلی مرتبط را با چارچوب بندی سخنرانی ها، بحث ها یا خواندنی های خاص در رابطه با مطالبی که قبلاً در ترم آموخته اند، فعال کنند. به عنوان مثال، در یک درس تئوری ادبی، استاد ممکن است کلاس را با گفتن این جمله آغاز کند: «در واحد نظریه ها انسان گرایی را مورد بحث قرار دادیم. امروز قصد داریم در مورد مکتبی صحبت کنیم که برخاسته از نظریه طبیعت گرایی است.”) گاهی اوقات تنها چیزی که برای فعال کردن دانش قبلی مرتبط دانشجویان نیاز است یک تذکر جزئی است، مانند: " در مقاله هفته گذشته به طرح تحقیقی که پیاژه استفاده کرد فکر کنید" یا "این پدیده را قبلاً کجا دیده ایم؟" همچنین میتوان دانشجویان را تشویق کرد که به روشهای دیگر به دنبال ارتباط در مواد درسی باشند. به عنوان مثال، مربی میتواند از دانشجویان بخواهد که مقالات تأملی بنویسند که هر خواندن را به خواندنهای دیگر و موضوعات بزرگتر در دوره مرتبط میکند. همچنین، بحثها فرصتی ایدهآل برای استخراج دانش دانشجویان از اوایل ترم و پیوند آن با مطالب جدید فراهم میکند.
مثالها یا تشبیههایی که از زندگی روزمره دانشجویان و جهان گستردهتر استفاده میکنند، مطالب جدید را قابل درکتر میکنند و بازنماییهای دانش قویتری را در ذهن دانشجویان ایجاد میکنند. به عنوان مثال، یک مربی می تواند از خاطرات دانشجویان از دوران کودکی خود و تجربیات آنها با خواهر و برادر کوچکتر استفاده کند تا به آنها کمک کند تا مفاهیم رشد کودک را درک کنند. به طور مشابه، یک مربی می تواند از تجربیات دانشجویان با دنیای فیزیکی برای معرفی مفاهیمی مانند نیرو و شتاب استفاده کند. قیاس ها همچنین برای اتصال دانش جدید به دانش قبلی مفید هستند. برای مثال، میتوان از تجربیات دانشجویان در زمینه آشپزی استفاده کرد تا به آنها کمک کند تا فرآیندهای علمی مانند سنتز شیمیایی را درک کنند (درست مانند آشپزی، زمانی که مواد شیمیایی را مخلوط یا حرارت میدهید، باید بدانید که چه زمانی دقت مهم است و چه زمانی مهم نیست).
دانشجویان معمولاً هنگام کار در زمینههای آشنا استدلال پیچیدهتری از خود نشان میدهند، و ما میتوانیم با کشف مطالب جدید، دانش آنها را از این زمینهها بسازیم.
اغلب دانشجویان دانش قبلی دارند که می تواند به آنها کمک کند در مورد مطالب جدید استدلال کنند و آن را عمیق تر یاد بگیرند. بنابراین، پرسیدن سؤالاتی از دانشجویان میتواند مفید باشد که آنها را ملزم میکند تا از دانش قبلی خود برای پیشبینی اطلاعات جدید قبل از مواجهه واقعی با آن استفاده کنند. به عنوان مثال، قبل از اینکه از دانشجویان بخواهید مقالهای مربوط به دهه قبل را بخوانند، ممکن است از آنها بپرسید که در آن زمان از نظر تاریخی چه چیزی حاکم بود که ممکن است دیدگاه نویسنده را روشن تر کند. یا هنگام ارائه یک مشکل طراحی به دانشجویان، ممکن است از آنها بپرسید که چگونه یک طراح مشهور که کارش را میشناسند، ممکن است با این مشکل برخورد کرده باشد. این امر مستلزم آن است که دانشجویان نه تنها از دانش قبلی خود استفاده کنند، بلکه از آن برای استدلال در مورد دانش جدید نیز استفاده کنند.
Online Journal of Ravantanzim
مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
مدیر مسئول: محمود دلیر عبدی نیا
روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی
دانش آموخته دانشگاه تهران
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.