پنجشنبه 18 بهمن 1403
راهبردهای خود تنظیمی
قسمت دوم
اهمیت پردازش استراتژیک
بطور خلاصه پردازش استراتژیک زمانی اتفاق میافتد که فرد برنامه ریزی میکند، انتخابهای آگاهانه انجام میدهد، پیشرفت را نظارت میکند، ارزیابی میکند و رفتار خود را تنظیم میکند. (الکساندر و همکاران، 1998؛ الکساندر و جتون، 2000؛ افلرباخ و همکاران، 2008؛ دال و همکاران، 2009 هکر، 2004؛ پاریس، لیپسون، و ویکسون، 1983 پاریس و همکاران، 1991؛ پرسلی، 2000، پرسلی، بورکاوسکی و همکاران، 1989).
در فعالیتهای خودکار پردازش استراتژیک کمی رخ می دهد، زیرا در این فعالیتها آگاهی ضروری نیست. زمانیکه متوجه مشکلی می شویم - لحظه آها یا آگاهی فراشناختی - مرحله برنامه ریزی فعال می شود.
بیکر و بیل (2009) خاطرنشان می کنند که فراشناخت به طور کلی از دو بخش تشکیل شده است: (1) دانش در مورد شناخت، و (2) تنظیم شناخت. وقتی شناخت خود را تنظیم می کنیم، درگیر خودتنظیمی و ساختاری نزدیک به آن هستیم: یعنی عملکرد اجرایی. این جنبه خودتنظیمی تنظیم شناخت است. خود تنظیمی در جنبه کنترل فراشناخت شامل توانایی برنامه ریزی، نظارت و ارزیابی است.
بنابراین، به محض آگاهی از مشکل آگاهی فراشناختی از مشکل فعال می شود و راه های جایگزین جستجو می شود. ارزیابی شرایط رسیدن به وضعیت پایانی گزینه های جایگزین را فراخوانی می کنند. ارزیابی شرایط هنگامی که آن مسیر مسدود می شود، ممکن است ساعت ها طول بکشد. برای اینکه شرایط را ارزیابی کنم چه کاری باید انجام دهم؟ برنامه ریزی. در اینجا ما فرآیند خودتنظیمی را آغاز می کنیم که شامل برنامه ریزی روشی جایگزین برای رسیدن به هدف است.
بنابراین، یک جنبه کلیدی استراتژیک بودن شامل برنامه ریزی است. برنامه ریزی زمانی اتفاق می افتد که متوجه می شویم مشکلی رخ داده است، زمانی که متوجه می شویم ممکن است به هدف خود نرسیم، یا زمانی که متوجه می شویم که تغییر در یک روش معمول ضروری است. اگر متوجه مشکلی نشویم، احتمالاً در مسیر معمول حرکت می کنیم. بدون برنامه یا مداخله استراتژیک، ما دچار مشکل می شویم.
با این حال، با آگاهی از مشکل، ما شروع به برنامه ریزی راه های مختلف برای رسیدن به هدف خود با در نظر گرفتن گزینه های مختلف می کنیم. با در نظر گرفتن این گزینه ها، ما شروع به سنجش هر یک از نظر هزینه ها و مزایای آن در رابطه با زمینه یا شرایط پیرامون این شرایط می کنیم. این توانایی برای "وزن کردن" مزایا و معایب هر طرح ممکن، بخش ارزیابی خود تنظیمی است.
زمانی که تصمیم متبلور می شود یک مسیر جایگزین به سوی هدف انتخاب می کنیم. تفکر ارزیابی به ما کمک می کند تا تصمیم بگیریم که کدام برنامه را برای رسیدن به هدف خود اجرا کنیم. این انتخاب عمدی خودمان برای وسیله ای برای رسیدن به هدف است که رفتار ما را استراتژیک می کند. اهدافی که به طور تصادفی یا اجباری به دست می آیند، شامل رفتار استراتژیک نمی شوند (پاریس و همکاران، 1983).
انتخاب مسیر جایگزین تصادفی شامل هیچ تفکر برنامه ریزی شده، ارزیابی موقعیت یا تصمیم گیری عمدی نیست. به همین ترتیب، پاسخ های مطیعانه ای که به دلیل یک پیشنهاد یا تقاضای خارجی انجام می شود، استراتژیک نیستند (پاریس و همکاران، 1983). ما مسیر جایگزین را نه به دلیل یک برنامه عمدی و سنجیده انتخاب می کنیم، بلکه به این دلیل که به عنوان بهترین راه حل به ما پیشنهاد شده است.
چرا پردازش استراتژیک مهم است؟
ما برای دهه ها می دانیم که آموزش نوع تفکر سطح بالاتر مورد نیاز برای پردازش استراتژیک، بخشی منظم از برنامه درسی مدرسه نیست (به عنوان مثال، دورکین، 1978-1979). دال و همکاران (2009) اشاره می کنند که دو مطالعه اساسی توسط دافی، رولر و همکارانشان به تغییر چهره آموزش خواندن کمک کرده است و نمایی از نحوه آموزش استراتژی های واقعی را ارائه می کنند (دافی، رولر، ملوت، واوروس، بوک و همکاران، 1986، دافی، رولر، سیوان، و همکاران، 1987).
این مطالعات به معلمان و محققان کمک کرد تا ببینند که وقتی معلمان توضیحات صریح در مورد اینکه استراتژی چیست، چه زمانی باید استفاده شود، چرا باید از آنها استفاده شود و چگونه آن را انجام دهند، ارائه کردند، پیشرفت دانشآموزان در خواندن در معیارهای استاندارد، غیراستاندارد و نگهداری بهبود یافت.
در مشاهدات وارتون-مکدونالد، پرسلی و همپستون (1998) در بررسی نه معلم نمونه کلاس اول، دریافتند که در میان عوامل دیگر، معلمان مؤثر آموزش صریح ارائه میدهند، از داربست وسیع استفاده میکنند و خودتنظیمی را تشویق میکنند. پرسلی و همکاران(2001) این یافته ها را با نمونه بزرگتری از معلمان کلاس اول تکرار کرد. متاسفانه در مطالعه ای مشابه معلمان کلاس چهارم و پنجم ابتدایی، پرسلی، وارتون-مکدونالد، میسترتا-همپستون، و اشکواریا (1998) شواهد کمی از برخی از شیوه های موثر موجود در کلاس های کلاس اول پیدا کردند. به این معنا که آموزش های صریح کمی در راهبردهای درک مطلب وجود داشت و دانش آموزان به ندرت تشویق می شدند که خوانندگان خود تنظیم شوند.
بنابراین، توصیه دورکین (1978-1979) را به یاد میآوریم که از نظارت بر توانایی خوانندگان برای تکمیل برگه ها فراتر باید رفت و باید به صراحت به خوانندگان آموزش دهیم که چگونه درک کنند و چگونه همانطور که می فهمند استراتژیک باشند. این تحقیق به صراحت مشخص می کند که ارائه دستورالعملهای صریح در مورد استراتژیها به دانش آموزان کمک میکند تا پردازش استراتژیک متن را یاد بگیرند و پیشرفت را افزایش میدهد.
جدیدترین راهنمای عملی منتشر شده توسط مؤسسه علوم تربیتی وزارت آموزش ایالات متحده نشان داد که هم برای خوانندگان پایه ابتدایی (شاناهان و همکاران، 2010) و هم برای خوانندگان نوجوان (کامیل و همکاران، 2008)، شواهد قوی وجود دارد که ارائه آموزش راهبردهای صریح پیشرفت درک مطلب را افزایش می دهد.
متأسفانه، آموزش صریح راهبردها نادر است. شاید آموزش های مربوط به پردازش استراتژیک در مدارس گنجانده نشده باشد زیرا انجام آن کاملا دشوار است. تحقیقات نشان داده است که یادگیری برای تبدیل شدن به یک معلم استراتژیک دشوار است و حداقل 3 سال طول می کشد تا معلمی ماهر در پردازش استراتژیک شوند (براون، 2008؛ براون و کوی اوگان، 1993؛ دافی، 1993a، 1993b؛ پرسلی، گودچایلد، فلیت. زایچوفسکی و ایوانز، 1989). با این وجود، ارزش آموزش نحوه پردازش متن به صورت استراتژیک به یادگیرندگان مبتنی بر انبوهی از تحقیقات و نظریه های صحیح است که یادگیری پیشرفته را نشان می دهد (پرسلی، گودچایلد، و همکاران، 1989).
پاریس و همکاران (1991) علاوه بر افزایش پیشرفت دانش آموزان در معیارهای استاندارد و غیراستاندارد خواندن، شش دلیل را برای آموزش دانش آموزان برای تبدیل شدن به خوانندگان استراتژیک برجسته کرده اند.
شش دلیل برای آموزش دانش آموزان برای تبدیل شدن به خوانندگان استراتژیک (پاریس، واسیک و ترنر 1991).
اول، استراتژی ها به خوانندگان کمک می کند تا اطلاعات را در متن بسط داده، سازماندهی و ارزیابی کنند. استراتژی ها خوانندگان را قادر می سازند تا اطلاعات موجود در متن را به بسط داده، سازماندهی و ارزیابی کنند. هنگامی که خوانندگان می توانند اطلاعات موجود در متن را بسط داده و ارزیابی کنند، نشان می دهد که آنها متن را در سطوح بالاتر پردازش می کنند. وقتی خوانندگان بتوانند اطلاعات موجود در متن را سازماندهی کنند، به آنها کمک می کند آنچه را خوانده اند به خاطر بسپارند و به خاطر بیاورند.
دوم، به خوانندگان کمک می کند تا با استفاده از استراتژی ها برای افزایش توجه، حافظه، ارتباط و یادگیری عمل کنند. آموزش خواندن راهبردی به دانش آموزان میتواند با رشد شناختی آنها در زمینه های دیگر همزمان باشد. به این معنا که کودکان با یادگیری تبدیل شدن به خوانندگان استراتژیک، با استفاده از راهبردها به تقویت توجه، حافظه، ارتباطات و یادگیری اقدام می کنند. بسیاری از جنبه های پردازش استراتژیک به حوزه های دیگر - مانند برنامه ریزی، نظارت، ارزیابی - منتقل میشوند و وقتی خوانندگان یاد می گیرند که هنگام پردازش متن استراتژیک باشند، میتوانند ذهنیت استراتژیک را راحتتر به سایر حوزه های درسی منتقل کنند.
سوم، خوانندگان کنترل یادگیری خود را به دست می گیرند. از آنجایی که استراتژی ها توسط خود انتخاب می شوند و می توان آنها را به صورت انعطاف پذیر مورد استفاده قرار داد، خوانندگان کنترل یادگیری خود را به دست می گیرند زیرا آنها مجموعه بزرگتری از استراتژی ها را به دست می آورند. هنگامی که خوانندگان کنترل خواندن خود را به دست می گیرند، به یادگیرندگان مستقل و خودتنظیم تبدیل می شوند که می توانند مشکلات رمزگشایی و درک مطلب را شناسایی و حل کنند.
چهارم، پردازش استراتژیک نیازمند توسعه و انگیزه فراشناختی است. بنابراین، استراتژیک بودن، فراشناخت و انگیزه را تقویت می کند .پردازش استراتژیک مستلزم رشد و انگیزه فراشناختی است و در نتیجه آن را تقویت می کند. برای استراتژیک بودن باید از لزوم استفاده از استراتژی ها آگاه بود. این آگاهی شامل فرآیندهای فراشناختی است. بنابراین، هنگامی که خوانندگان قادر به تشخیص نیاز به استفاده از یک استراتژی هستند، در فرآیند توسعه توانایی فراشناختی هستند که برای خواندن موفق ضروری است. همچنین، خوانندگانی که نیاز به استفاده از استراتژیها را تشخیص میدهند و در واقع استفاده از استراتژیهایی را برای کمک به خود در حین مطالعه انتخاب می کنند، در نتیجه نشان میدهند که انگیزه دارند.
پنجم، پردازش استراتژیک ارزشمند است زیرا می توان آن را به کودکان آموزش داد. پردازش استراتژیک صرفاً به این دلیل ارزشمند است که، همانطور که تحقیقات نشان می دهد، می توان آن را به کودکان آموزش داد. اگر می دانستیم که پردازش استراتژیک مهم است، اما یادگیری آن برای کودکان بسیار دشوار است، ممکن است این دشواری نشان دهد که نیازی به آموزش نیست. با این حال، این تحقیق کاملاً واضح است که حتی کودکان بسیار خردسال نیز می توانند استراتژیک بودن را بیاموزند.
ششم، وقتی دانش آموزان به خوانندگان استراتژیک تبدیل میشوند، رشد و توسعه در سراسر برنامه درسی ترویج می شود. آموزش دانش آموزان برای تبدیل شدن به خوانندگان استراتژیک باعث رشد و توسعه آنها در تمام زمینه های برنامه درسی می شود. وقتی دانش آموزان یاد می گیرند که استراتژیک شوند، فراشناخت را یاد می گیرند. این توانایی های فراشناختی شامل توانایی بازاندیشی در دانش خود و توانایی تنظیم شناخت خود است. توانایی دوم، که شامل عملکردهای خودتنظیمی مانند برنامه ریزی، نظارت و ارزیابی است، برای همه فرآیندهای یادگیری، نه فقط خواندن، حیاتی است.
بین راهبردهای شناختی و راهبردهای خواندن تفاوت وجود دارد. این تفاوت در درجه اول با این واقعیت مرتبط است که راهبردهای شناختی عمومی تر هستند و می توانند در چندین حوزه مختلف مورد استفاده قرار گیرند، در حالی که راهبردهای خواندن بیشتر به حوزه خواندن اختصاص دارند. به گفته پراوات (1989)، رفتارهای استراتژیک شامل طیف وسیعی از تکنیک ها از اکتشافی تا استراتژی های کنترل عمومی است.
پرسلی، گودچایلد و همکاران (1989) دامنه مشابهی از فرآیندهای استراتژیک را توصیف کرده اند. آنها پیشنهاد می کنند که دامنه استراتژیهای از «محدود به تکلیف» تا استراتژیهای «در سراسر دامنه» گسترش می یابد. یعنی، استراتژیهای «محدود به تکلیف»، مانند «تکنیکهای اکتشافی» پراوات (1989)، تنها در موقعیتهای خاص و در حوزه های خاص مفید هستند. استراتژیهای «سراسر دامنه»، مانند استراتژیهای کنترل کلی پراوات (1989)، گستردهتر هستند و میتوانند در موقعیتهای مختلف و در چندین حوزه اعمال شوند.
تکنیکهای اکتشافی (یا استراتژیهای محدود به تکلیف) فرد را قادر میسازد تا به اطلاعات مرتبط در حین حل مسئله دسترسی پیدا کند. همچنین، آنها به پردازش شناختی زیادی نیاز ندارند و در انتهای پایین زنجیره کنترل اجرایی در نظر گرفته می شوند. ترفندهای اکتشافی در شرایط خاص برای کمک به عملکرد استفاده می شوند.
راهبردهای کنترل عمومی شامل انتهای بالاتر زنجیره کنترل اجرایی است و قابل تعمیم تر است (پراوات، 1989). یعنی راهبردهای کلی - مانند برنامه ریزی، نظارت، و ارزیابی - ویژگی های اساسی خود را در هر حوزه ای حفظ می کنند (مثلاً خواندن، نوشتن، ریاضیات). چنین استراتژیهای کلی نیاز به پردازش شناختی بیشتری نسبت به راهبردهای خاص حوزه دارند، بنابراین نیاز به کنترل اجرایی یا مدیریت بیشتری از سوی متفکر دارند.
Online Journal of Ravantanzim
مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
مدیر مسئول: محمود دلیر عبدی نیا
روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی
دانش آموخته دانشگاه تهران
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.