مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی

یادگیری واقعی چه زمانی و چگونه ایجاد می شود؟

شنبه - 10 خرداد 1404

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی

مطالعه-خواندن

روانشناسی شناختی مطالعه

یادگیری واقعی چه زمانی و چگونه ایجاد می شود؟

چرا آموزش عمومی چندان موفق نیست؟ چرا دانش آموزان و دانشجویان از روشهای ناکارآمد مطالعه استفاده می کنند؟ بیشتر نحوه ساختار آموزش و تحصیل باید بر اساس تئوری های یادگیری باشد که به ما منتقل شده است، و باید بر اساس پژوهشهای علمی در مورد یادگیری حاصل شده باشد. با این وجود کار بیشتر معلمان و مدرسان بر اساس احساس خود از آنچه کار می کند و موثر است شکل می گیرد، حساسیتی که از تجربیات شخصی ما به عنوان معلم، مربی، دانشجو و دانش آموز بدست می   آید.

نحوه تدریس و مطالعه معلمان و مربیان عمدتاً ترکیبی از نظریه های علمی، افسانه و روایتهای موجود و شهود خود فرد است. اما در طول چند دهه گذشته، روانشناسان شناختی در تلاش بوده اند تا مجموعه ای از شواهد را بررسی کنند تا روشن شود که چه چیزی کار می کند و راهبردهایی را که به نتیجه می رسد کشف کنند. روانشناسی شناختی علم اساسی درک نحوه عملکرد ذهن، انجام تحقیقات تجربی در مورد چگونگی درک، به خاطر سپردن و تفکر افراد است.

متخصصان دیگر نیز در پازل یادگیری دست دارند. روانشناسان رشدی و تربیتی به نظریه های رشد انسانی و چگونگی استفاده از آنها برای شکل دادن به ابزارهای آموزش توجه دارند - مانند برنامه های آزمایشی، سازمان‌دهندگان آموزشی (به‌عنوان مثال طرح‌های موضوعی و تصاویر شماتیک)، و منابع برای گروه‌های خاص مانند کسانی که در آموزش تقویتی و استعدادهای درخشان هستند. دانشمندان علوم اعصاب، با استفاده از تکنیک‌های جدید تصویربرداری و ابزارهای دیگر، درک ما را از مکانیسم‌های مغزی که زیربنای یادگیری هستند، ارتقا می‌دهند، اما ما هنوز تا دانستن آنچه علم اعصاب در مورد چگونگی بهبود آموزش به ما می‌گوید، فاصله داریم.

چگونه کسی می‌تواند بداند که توصیه‌های چه کسی در مورد بهترین روش یادگیری چیست؟ عاقلانه است که شک داشته باشیم. یافتن مشاوره آسان است، تنها با چند کلیک ماوس. با این حال، همه توصیه ها مبتنی بر تحقیق نیستند. همچنین تمام مواردی که به عنوان تحقیق انجام می شود با استانداردهای علم مطابقت ندارد، مانند داشتن شرایط کنترل مناسب برای اطمینان از عینی و قابل تعمیم بودن نتایج یک تحقیق.

بهترین مطالعات ماهیت تجربی دارند: محقق یک فرضیه ایجاد می‌کند و سپس آن را از طریق مجموعه‌ای از آزمایش‌ها محک می زند که باید معیارهای دقیقی برای طراحی و عینیت داشته باشد. یافته‌های مجموعه بزرگی از این مطالعات را که پیش از انتشار در مجلات حرفه‌ای توسط جامعه علمی مورد بررسی قرار گرفته‌اند، در دست است. علاوه بر علم آزمایش شده، تجربیات افراد کارامد و متخصص که کارشان مستلزم تسلط بر دانش و مهارت های پیچیده است، اصول اساسی نحوه یادگیری و به خاطر سپردن ما را نشان می دهد و البته جذاب تر و قابل درک تر است.

دانش و مهارت یادگیری

به نظر می رسد که بسیاری از کارهایی که ما به عنوان معلم و دانش آموز انجام داده ایم، به خوبی به ما کمک نمی کند، اما برخی تغییرات نسبتاً ساده می تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. مردم معمولاً بر این باورند که اگر به اندازه کافی خود را در معرض چیزی قرار دهند - مثلاً یک بخش کتاب درسی یا مجموعه ای از اصطلاحات از کلاس زیست شناسی کلاس هشتم - می توانند آن را در حافظه حک کنند. شواهد نشان می دهد که اینطور نیست. بسیاری از معلمان بر این باورند که اگر بتوانند یادگیری را آسان‌تر و سریع‌تر کنند، یادگیری بهتر خواهد بود. بسیاری از تحقیقات این باور را تغییر داده است: وقتی یادگیری سخت‌تر است، قوی‌تر و طولانی‌تر است.

به طور گسترده معلمان، مدرسان و مربیان بر این باورند که موثرترین راه برای تسلط بر یک مهارت جدید این است که بر آن تمرکز جدی و منفرد بدهید، تا زمانی که آن را یاد نگذفته اید، بارها و بارها آن را تمرین کنید. ایمان ما به این امر عمیق است، زیرا اکثر ما در مرحله یادگیری تمرین انبوه شاهد دستاوردهای سریع هستیم. اگرچه از تحقیقات آشکار شده است که دستاوردهای حاصل از تمرین انبوه گذرا بوده و به سرعت از بین می روند.

این یافته که بازخوانی (دوباره خوانی) کتاب‌های درسی اغلب بیهوده است، باید باعث سردی مربیان و فراگیران شود، زیرا این راهبرد شماره یک مطالعه اکثر مردم - از جمله بیش از 80 درصد از دانشجویان در برخی از نظرسنجی‌ها - است و در مرکز توجه قرار دارد. بازخوانی سه نقص عمده دارد. وقت گیر است. منجر به حافظه بادوام نمی شود. و اغلب شامل نوعی خودفریبی ناخواسته است، زیرا افزایش آشنایی با متن احساس تسلط بر محتوا را اقزایش می دهد. ساعت‌های غوطه‌ور در بازخوانی می‌تواند به‌عنوان دقت لازم به نظر برسد، اما میزان زمان مطالعه معیاری برای تسلط نیست.

سیستم‌های آموزشی که به شدت بر این باور هستند که قرار گرفتن در معرض مطالب منجر به یادگیری می‌شود، بسیار شایع هستند. در آموزش خلبانی ده ها مورد مختلف "اقدام از حافظه" وجود دارد که هواپیما را در لحظه ای که با ده ها رویداد غیرمنتظره روبرو می شود، تثبیت کند - اقداماتی که باید بدون تردید یا فکر انجام داد. ممکن است کاهش فشار ناگهانی، باز شدن قفل رانش در هنگام پرواز، خرابی موتور، یا آتش‌سوزی الکتریکی رخ داده باشد.

یادگیری زمانی قوی تر است که مهم باشد، زمانی که چکیده ملموس و شخصی باشد. ماهیت دستورات آموزشی باید متنوع باشد. ترکیبی از کلاس درس و آموزش شبیه ساز پرواز فرد را برای پرواز واقعی بیشتر آماده می کند. نوعی تعامل فعال منجر به یادگیری پایدار می شود، زیرا خلبانان مجبورند با هواپیمای خود دست و پنجه نرم کنند تا تسلط بر رویه های عملیاتی استاندارد را نشان دهند، به موقعیت های غیر منتظره پاسخ دهند و روی ریتم و حافظه فیزیکی حرکات تمرین کنند.

شبیه ساز پرواز، تمرین بازیابی و تمرین با فاصله را فراهم می کند، در هم آمیخته و متنوع است و تا آنجا که ممکن است شامل فرآیندهای ذهنی یکسانی است که وقتی خلبان در ارتفاع قرار می گیرد از آنها استفاده می کند. در یک شبیه ساز، چکیده ملموس و شخصی می شود. شبیه‌ساز همچنین مجموعه‌ای از آزمون ها است، به این صورت که به خلبان کمک می‌کند تا فکر خود را در مورد جایی که باید تمرکز کند تا مهارت خود را نشان دهد، تنظیم می کند. در برخی مکان‌ها، مانند شبیه‌ساز پرواز، معلمان و مربیان راه خود را به تکنیک‌های یادگیری بسیار مؤثر پیدا کرده‌اند، با این حال تقریباً در هر زمینه‌ای، این تکنیک‌ها استثنا هستند و سخنرانی‌های خسته کننده هم اغلب هنجار هستند.

در واقع، آنچه به دانش آموزان , دانشجویان توصیه می شود اغلب اشتباه است. به عنوان مثال، نکات مطالعه منتشر شده در یک وب سایت شامل این توصیه است: «کلید یادگیری خوب چیزی، تکرار است. هر چه تعداد دفعات بیشتری مطالب را مرور کنید، شانس بیشتری برای ذخیره دائمی آن خواهید داشت.» یا «اگر قصد دارید چیزی را به خاطر بسپارید، احتمالاً این کار را خواهید کرد.» «تمرکز کن، روی یک چیز و فقط یک چیز تمرکز کن. تکرار، تکرار، تکرار! تکرار چیزی که باید به خاطر بسپارید می تواند آن را در حافظه شما حک کند.»

اعتقاد به قدرت بازخوانی عمدی و تکرار فراگیر است، اما حقیقت این است که شما معمولاً نمی توانید چیزی را به سادگی با تکرار مکرر آن در حافظه جاسازی کنید. این تاکتیک ممکن است هنگام جستجوی شماره تلفن و نگه داشتن آن در ذهن در حالی که آن را به گوشی خود می‌کوبید، کارساز باشد، اما برای یادگیری بادوام کارساز نیست.

یک مثال ساده، که در اینترنت هم منتشر شده است (جستجوی "تست حافظه پنی")، ده ها تصویر مختلف از یک پنی معمولی که فقط یکی از آنها صحیح است را نشان می دهد. بیشتر مردم روزانه یک پنی را می بینند و آن را لمس می کنند، به سختی می توانند با اطمینان بگویند کدام یک پنی اصلی است.

به طور مشابه، یک مطالعه اخیر از اساتید و دانشجویانی که در ساختمان روانشناسی کار می کردند خواسته شد تا نزدیکترین کپسول آتش نشانی به دفتر خود را شناسایی کنند. اکثرا در آزمون مردود شدند. یکی از استادان که بیست و پنج سال در آنجا بود، کلاس ایمنی خود را ترک کرد و تصمیم گرفت کپسول آتش نشانی نزدیک به دفترش را پیدا کند.  او متوجه شد که در واقع دقیقاً در کنار درب دفترش است، فقط چند سانتی متر از دستگیره دری که هر بار که به دفترش می رفت می چرخاند. بنابراین، در این مورد، حتی سال‌ها قرار گرفتن در معرض مکرر باعث نمی‌شود که بفهمد اگر سبد زباله‌اش آتش بگیرد، نزدیک‌ترین خاموش‌کننده را کجا پیدا کند.

شواهد اولیه

اشتباه در این تفکر که قرار گرفتن در معرض تکرار باعث ایجاد حافظه می‌شود، به خوبی از طریق یک سری تحقیقات در اواسط دهه 1960 برمی‌گردد، زمانی که اندل تولوینگ روان‌شناس در دانشگاه تورنتو شروع به آزمایش افراد در مورد توانایی آنها در به خاطر سپردن لیست‌های اسامی رایج انگلیسی کرد. در مرحله اول آزمایش، شرکت کنندگان به سادگی فهرستی از موارد جفت شده را شش بار مطالعه کردند (برای مثال، یک جفت در لیست ممکن است "صندلی - 9" باشد). آنها انتظار تست حافظه را نداشتند. اولین مورد در هر جفت همیشه یک اسم بود. پس از شش بار خواندن جفت‌های فهرست‌شده، به شرکت‌کنندگان گفته شد که فهرستی از اسم‌هایی را دریافت می‌کنند که باید به خاطر بسپارند. برای یک گروه از افراد، اسم‌ها همان اسم‌هایی بودند که شش بار در مرحله خواندن قبلی خوانده بودند. برای گروهی دیگر، اسم هایی که باید یاد بگیرند با اسم هایی که قبلا خوانده بودند متفاوت بود. به‌طور قابل‌توجهی، تولوینگ دریافت که یادگیری اسامی دو گروه تفاوتی نداشت - منحنی‌های یادگیری از نظر آماری غیرقابل تشخیص بودند. شهود چیز دیگری را پیشنهاد می کند، اما قرار گرفتن در معرض قبلی به یادآوری بعدی کمک نمی کند. تکرار صرف باعث افزایش یادگیری نشد.

مطالعات بعدی توسط بسیاری از محققین بیشتر به این سوال پرداخته است که آیا قرار گرفتن در معرض مکرر یا دوره های طولانی نگه داشتن یک ایده به یادآوری بعدی کمک می کند یا خیر، و این مطالعات این یافته ها را تایید و توضیح داده است که تکرار به خودی خود منجر به حافظه طولانی مدت نمی شود. این نتایج محققین را بر آن داشت تا مزایای بازخوانی متون را بررسی کنند.

دانشمندان دانشگاه واشنگتن، در سال 2008 در روانشناسی تربیتی معاصر، در مورد مجموعه ای از مطالعاتی که در مدرسه خود و دانشگاه نیومکزیکو برای روشن کردن بازخوانی به عنوان یک استراتژی برای بهبود درک و حافظه نثر انجام دادند، مقاله ای ارائه دادند. مانند بسیاری از تحقیقات، این مطالعات بر روی کارهای قبلی توسط دیگران ایستاده است. برخی نشان دادند که وقتی یک متن چندین بار خوانده می‌شود، استنباط‌های یکسانی حاصل می‌شود و ارتباط‌های یکسانی بین موضوعات ایجاد می‌شود، و برخی دیگر مزایای اندکی را از بازخوانی پیشنهاد کردند. این مزایا در دو موقعیت متفاوت یافت شده بود.

در مرحله اول، برخی از دانش آموزان و دانشجویان مطالب درسی را می خوانند و بلافاصله دوباره می خوانند، در حالی که سایر دانش آموزان و دانشجویان فقط یک بار مطالب را می خوانند. از هر دو گروه بلافاصله پس از خواندن آزمون گرفتند و گروهی که دو بار مطالعه کرده بودند نسبت به گروهی که یک بار مطالعه کرده بودند کمی بهتر عمل کردند. با این حال، در یک آزمون تاخیری، مزیت بازخوانی فوری از بین رفته بود، و بازخوان‌کنندگان در همان سطح خواندن‌های یک‌باره عمل کردند.

در موقعیت دیگر، دانش‌آموزان بار اول مطالب را خواندند و سپس چند روز منتظر ماندند تا دوباره آن را بخوانند. این گروه پس از خواندن متن با فاصله، در آزمون بهتر از گروهی که مطلب را بازخوانی نکردند، عمل کردند. 

آزمایش‌های بعدی در دانشگاه واشنگتن، با هدف از هم گسیختن برخی از سؤالاتی که مطالعات قبلی مطرح کرده بودند، مزایای بازخوانی را در بین دانش‌آموزان با توانایی‌های متفاوت، در موقعیت یادگیری مشابه با دانشجویان در کلاس‌ها ارزیابی کردند. در مجموع 148 دانشجو پنج قطعه مختلف برگرفته از کتاب های درسی و علمی آمریکایی را مطالعه کردند. دانشجویان در دو دانشگاه مختلف بودند. برخی خوانندگان با توانایی بالا و برخی دیگر کم توان بودند. برخی از دانشجویان فقط یک بار مطالب را می خوانند و برخی دیگر آن را دو بار پشت سر هم می خوانند. سپس همه آنها به سؤالات پاسخ دادند تا آنچه را که یاد گرفته بودند و به خاطر سپرده بودند نشان دهند. در این آزمایش‌ها، قرائت‌های متعدد پشت سر هم برای هیچ یک از گروه‌ها، در هیچ یک از شرایط آزمایش‌شده، یک روش مطالعه قوی نبود. در واقع، محققان هیچ فایده ای برای بازخوانی در این شرایط پیدا نکردند.

نتیجه چیست؟

اگر از اولین مطالعه وقفه زمانی معنی‌داری وجود داشته باشد منطقی است که یک متن را یک بار بازخوانی کنید، اما انجام چندین خواندن پشت سر هم یک استراتژی مطالعه زمان‌بر است که به قیمت استراتژی‌های بسیار مؤثرتر که زمان کمتری را می‌گیرند، مزایای ناچیزی را به همراه دارد. با این حال، نظرسنجی از دانشجویان دانشگاه، آنچه را اساتید از مدت‌ها قبل می‌دانستند تأیید می‌کند: برجسته کردن، خط‌کشی کردن، و حواشی مستمر روی یادداشت‌ها و متون، تا کنون بیشترین استفاده را از استراتژی‌های مطالعه دارند.

 

مجله اینترنتی روان تنظیم

Online Journal of Ravantanzim

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی

مدیر مسئول: محمود دلیر عبدی نیا

روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی

دانش آموخته دانشگاه تهران

لطفا نظرات و پیشنهادات خود را از طریق بخش نظرات مجله اینترنتی روان تنظیم و یا از طریق ایمیل برای ما ارسال کنید.

استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد