شنبه 4 اسفند 1403
مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
روانشناسی سلامت
روانشناسی سلامت و بیماری از زمان پیدایش خود راه بسیار طولانی را پیموده است. در طول تکامل خود، این رشته زیرساخت نسبتاً دقیقی از تخصص ها را توسعه داده است. برخی از حوزههای روانشناسی سلامت بر چگونگی پاسخ بدن به تجربیات استرسزا با به حرکت درآوردن مجموعهای از تغییرات قلبی-عروقی، عصبی، غدد درونریز و ایمنی تمرکز میکنند - تغییراتی که بدن را برای نیازهای سطوح بالای فعالیت آماده میکند، اما میتواند اثرات باقی مانده مشکل ساز طولانیمدت ایجاد کند. سایر زمینههای این حوزه بر این موضوع تمرکز میکنند که چگونه افراد مبتلا به مشکلات سلامتی سطوح عملکرد اجتماعی و عاطفی قبل از بیماری را دوباره به دست میآورند، یا به طور متناوب چگونه با محدودیتهایی که بیماریهایشان برایشان ایجاد میکند سازگار میشوند. با این حال، سایر حیطههای این حوزه بر روی رفتارهای آسیبرسان به سلامتی تمرکز میکنند که گاهی اوقات افراد درگیر آن میشوند، در تلاشی برای درک بهتر اینکه چه فرآیندهایی باعث ترویج و حفظ آن رفتارها میشوند و چگونه میتوان از آن فرآیندها برای کاهش احتمال آن رفتارها استفاده کرد.
جذابیت روانشناسی سلامت هم در مورد سلامت بوده است و هم در مورد روانشناسی. برای مثال، آنچه ما گاهی اوقات به عنوان یک موضوع خاص به نام استرس و مقابله با آن در نظر میگیریم، صرفاً رفتار معمول انسانی در شرایطی بیشتر از ناملایمات معمولی است. به این ترتیب، اساساً همان ویژگیهای رفتار انسان را در زمینههای دیگر که موانع وجود دارد، نشان میدهد. ناملایمات به عنوان شرایطی است که تهدیدی برای دستیابی به اهدافی است که فرد آنها را مهم ارزیابی میکند و درصدد دستیابی به آنهاست. جالب اینجاست که همیشه این نیروهای خارجی نیستند که چنین موانعی را ایجاد می کنند. اغلب معلوم می شود که اهداف مختلف یک فرد معین همیشه با یکدیگر سازگاری کامل ندارند. گاهی دستیابی به یک هدف در رسیدن به هدف دیگر اختلال ایجاد می کند. بنابراین حتی یک موفقیت می تواند مانعی برای موفقیت متفاوت باشد. هنگامی که دستیابی به یک هدف مورد تهدید قرار می گیرد، فرد باید تصمیم بگیرد (و اغلب باید این کار را بارها و بارها انجام دهد) که آیا به دنبال کردن هدف خود ادامه دهد یا آن را رها کند. از آنجایی که احساسات منفی ناشی از تهدید دستیابی به هدف ناخوشایند و نامطلوب هستند، افراد اغلب اقداماتی را برای کاهش آن احساسات انجام می دهند، حتی اگر به طور موقت باشد. آنها اغلب این کار را بدون توجه به اثرات طولانی مدت اقدامات تسکین دهنده احساسات انجام می دهند، که در برخی موارد می تواند مضر باشد.
به طور فزاینده ای، روانشناسان اجتماعی و شخصیت نیز به این ایده علاقه مند هستند که رفتار گاهی از بالا به پایین مدیریت می شود (نیت هایی که منجر به اعمال می شود)، اما گاهی اوقات از پایین به بالا (از طریق خود سازمان دهی یا تحریک بازتابی بدون شکل گیری قصد) تحریک می شود. تمام عناصر این تصویر از استرس و مقابله با آن در جریان اصلی روانشناسی نشان داده شده است. این ایده که رفتار انسان در مورد نزدیک شدن (و حفظ نزدیکی به) شرایط مطلوب است (خواه این شرایط به عنوان اهداف، ارزشها، خواستهها یا مسیرهای آینده در نظر گرفته شوند) عنصر رایج نظریه روانشناختی امروزی است. با این حال، ما همچنین درک می کنیم که مردم همیشه (یا حتی اغلب) به طور کامل به طرف آن اهداف عمل نمی کنند. واقعیت انواع مختلفی از موانع را بر سر راه مردم قرار می دهد (طیفی از موانع از درهای بسته گرفته تا طوفان و حوادث طبیعی).
این ایده که ارزشهای افراد اغلب با یکدیگر سازگاری کامل ندارند، بخشی از بسیاری از رویکردهای درک رفتار است. بنابراین، همان فرد ممکن است بخواهد سالم باشد و همچنین بخواهد به دنبال علایق دیگری باشد که زمان و توجه را از هدف سلامتی دور می کند. بسیاری از نظریهها همچنین بیان میکنند که نحوه واکنش افراد به دشواری، چه در اثر موانع یا درگیری ایجاد شده باشد، تا حدی به اعتماد به غلبه آنها بستگی دارد. این واقعیت که اقدامات هدفمند افراد می تواند خودکار یا پرتلاش باشد؛ و خوب فکر شده یا تکانشی؛ امروزه مورد توجه فزاینده ای است. عوامل تعیین کننده در مورد اینکه آیا مردم کارهایی را انتخاب می کنند که در کوتاه مدت احساس خوبی داشته باشند یا در عوض انتخاب هایی انجام دهند که در بلندمدت بهتر باشند، برای سال ها تحت عنوان هایی مانند خودکنترلی و تأخیر در رضایت مطالعه شده است. همه این ایده ها در روانشناسی معاصر گنجانده شده است. این ایده ها با یکدیگر در هم می آمیزند (برخی شاید راحت تر از دیگران). تصویری که آنها تشکیل می دهند پویایی ذاتی دارد. این با این ایده مطابقت دارد که سیستمهای زنده از فرآیندهای سادهای تشکیل شدهاند که آنها را به سمت اهداف مورد نظر میکشند، در حالی که پارامترهای کلیدی را در محدودههای راحت خاصی نگه میدارند. برخی از این فرآیندها هومئوستاتیک نامیده می شوند؛ یعنی ایجاد تعادل در فرایندهای بدنی بیولوژیک، برخی دیگر گاهی اوقات هومئودینامیک نامیده می شوند؛ یعنی ایجاد تعادل در فرایندهای روانی. فرآیندها ساده هستند، اما فرآیندهای ساده را می توان به آرایه هایی با پیچیدگی زیاد پیوند داد. بسیاری از اهداف مورد نظر به یکباره دنبال می شوند، گاهی در رقابت با یکدیگر و گاهی اوقات فقط همزمان. سیستمهایی در درون سیستمها وجود دارند، نیروهای طبیعی که برای تنظیم حرکت و کنترل بسیاری از مقادیر به طور همزمان در مدارهای قابل قبول عمل میکنند.
انسان ها رشته های خطی مسیرهای علّی نیستند. انسان ها سیستم های خودتنظیم هستند. این ایده که رفتار مرتبط با سلامت نشان دهنده سیستم های خودتنظیم است بیان واضحی دارد. این ایده را جدی می گیرند که افراد آگاهانه اهدافی دارند و همچنین اهدافی ضمنی دارند. این ایده که تعقیب هدف می تواند پرتلاش باشد اما می تواند خودکار نیز باشد. این ایده که مردم اغلب بین رضایت کوتاه مدت و رفاه طولانی مدت عمیق تر انتخاب می کنند. مردم نه تنها بین انگیزه و خویشتن داری، بلکه بین خواسته های ناسازگار نیز با تعارض مواجه می شوند. اینکه مردم در مسیر خود باقی میمانند تا حدی به اعتماد به نفس آنها بستگی دارد، و اینکه ماندن در مسیر یک پیشنهاد بلندمدت است. به طور خلاصه، به عنوان یک گروه، آنها جنبههای متنوعی از دیدگاه کلی مبتنی بر رفتار را به طور کلی برای مشکل خاص رفتار سلامت به کار میبرند.
دیدگاه یک سیستم خودتنظیمی است. بسیاری از ایده های ارائه شده در این بحث ها در اظهارات کلی تر در مورد خودتنظیمی وجود دارد. سوال این است: چرا عمل کردن بر اساس نیات یا حفظ تلاش برای تغییر رفتار سلامتی، حتی برای افرادی که به نظر می رسد انگیزه دارند، بسیار دشوار است؟ اخیراً اصطلاح "شکاف خواستن-رفتار" توجه قابل توجهی را به خود جلب کرده است، و در حال حاضر این یکی از جنبه های بسیار مورد تحقیق رفتار سلامت است، و البته جنبه مهمی از خود تنظیمی نیز است. خودتنظیمی به طور گسترده به فرآیندهای هدف گذاری و تلاش برای بدست آوردن هدف اشاره دارد و شامل برخورد با طیفی از مشکلاتی است که افراد ممکن است در هنگام تلاش برای دستیابی به چیزی که مهم است اما تقریباً طبق تعریف، دستیابی به آن دشوار است با آن مواجه می شوند. پرسشهای جدید مهمی از رویکرد خودتنظیمی به رفتار سلامت ناشی میشوند، مانند موارد زیر: مردم چگونه اهداف سلامتی را تعیین میکنند و آیا در واقع اهداف سلامتی دارند؟ آیا این اهداف معتبر هستند یا صرفاً پاسخی به پیامهای سلامت متقاعدکننده یا سایر تأثیرات اجتماعی هستند که به خوبی در نظر گرفته نشده و در نتیجه مستعد شکست هستند؟ کدام نوع از اهداف سلامتی باعث ایجاد انگیزه رفتار می شود و چه اتفاقی می افتد زمانی که اهداف سلامت با اهداف دیگر در تضاد باشد؟ چه شرایطی باعث پیشرفت یا مانع از دستیابی موفقیت آمیز اهداف سلامت می شود؟ و چگونه افراد هنگام تلاش برای اهداف سلامتی با حواس پرتی و وسوسه ها کنار می آیند؟
تئوری های خودتنظیمی به طور منحصر به فردی برای توضیح و درک رفتار سلامت طراحی نشده اند بلکه بیشتر در زمینه های مهم دیگر، مانند یادگیری یا رفتار سازمانی مرتبط هستند. با این حال، حوزه سلامت چالشهای ویژهای را برای نظریههای خودتنظیمی ایجاد میکند، زیرا اختلاف قابل توجهی بین اهمیت اهداف سلامت افراد (یا حداقل، آنچه که آنها به عنوان اهداف مهم سلامت گزارش میدهند) و شکست مکرر آنها در عمل به این اهداف ذکر شده است. در واقع، شکست اهداف در حوزه سلامت یک مورد اولیه برای نشان دادن ارتباط رویکرد خودتنظیمی با رفتار است. به نوبه خود، تحقیقات رفتار سلامت می تواند از یک رویکرد خودتنظیمی بهره مند شود، زیرا این به صراحت رفتار سلامت را به عنوان فرآیند سرمایه گذاری در اهداف بلندمدت که نیاز به کنترل نیازهای فوری دارد، و یکی از مهم ترین و دشوارترین وظایف خودتنظیمی است، چارچوب بندی می کند. رویکرد خودتنظیمی، نسبت به رویکردهای سنتی که تاکنون جریان داشته است، چشم اندازهای جدیدی را برای مطالعه رفتارهای پیچیده مرتبط با سلامتی می گشاید و به کارگیری رویکرد خودتنظیمی برای مسائل حیاتی در رفتار سلامت منجر به درک بهتر این موضوع می شود که چرا و چه زمانی افراد به طور موثر در رفتارهای سلامت بلندمدت خود سرمایه گذاری می کنند. بررسی کلی رویکردهای خودتنظیمی به رفتار سلامت، به یک یا دو دیدگاه خاص محدود نمی شود، بلکه دیدگاه گسترده فرآیندهای اساسی مهم خود تنظیمی را برجسته میکند. فرآیندهای اساسی رفتارهای سلامتی، به ویژه آنهایی که درگیر هدف گذاری انعطاف پذیر و تلاش برای اهداف سرسخت هستند از اهمیت بخصوصی برخوردار هستند. به طور کلی اینکه منظور از خودتنظیمی چیست و ریشه های تاریخی این رویکرد کدام است مقدمه ای است بر رویکردهای نظری مختلف برای خود تنظیمی، بخصوص رویکرد کنترل سایبرنتیک که چشمانداز قدرت کنترل خود، و استراتژی کنش رفتاری، را به ترتیب مطرح می کند. از این رویکرد مسائل مهم مربوط به خود تنظیمی رفتار سلامتی برجسته شده اند و چنین ایدههایی مستقیماً به حوزه رفتارهای مرتبط با سلامت گسترش یافته اند.
Online Journal of Ravantanzim
مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
مدیر مسئول: محمود دلیر عبدی نیا
روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی
دانش آموخته دانشگاه تهران
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.