روانشناسی تربیتی شناختی
دو شنبه 28 آبان 1403 - مجله اینترنتی روان تنظیم
نظریه هوش سهگانه
وقتی دوستان، اعضای خانواده یا بستگان خود را مشاهده می کنید، ممکن است تفاوت هایی را در نحوه توجه، مشاهده، درک، تحلیل، خلاقیت یا حتی انجام کارها مشاهده کنید. تفاوت های فردی یکی از آن جنبه های جالب انسان است. بسیاری از روانشناسان و محققان هوش را یکی از عوامل متعددی می دانند که در ایجاد تفاوت بین افراد نقش دارد.
همیشه برآوردها و آمارهایی برای شناخت افراد با ضریب هوشی بالا در جهان از آلبرت اینشتین گرفته تا لئوناردو داوینچی و استیون هاوکینگ وجود داشته است. کنجکاوی و اشتیاق برای یادگیری و درک آنها اخیرا افزایش یافته است. نظریهها و مفهومسازیهایی توسط بسیاری از نظریهپردازان و محققین در سراسر جهان ارائه شده است. قبل از اینکه با نظریه ها آشنا شویم، به طور مستقیم معنای هوش را درک خواهیم کرد.
هوش چیست؟
هوش توانایی کشف فرصت ها در هر چالش و رنگ آمیزی بوم زندگی با نوآوری ها و توانایی هاست. بر اساس فرهنگ لغت یادگیرنده آکسفورد، هوش توانایی یادگیری، درک و تفکر منطقی در مورد چیزها است. تعاریف زیادی از هوش وجود دارد. از همه، تعریفی که در سطح جهانی پذیرفته شده است، تعریف وکسلر از هوش است:
"تجمیع ظرفیت جهانی یک فرد برای تفکر منطقی، عمل هدفمند و برخورد موثر با محیط".
برای اینکه بتوانیم هوش را به روشی بهتر درک کنیم، نظریه های زیادی توسط محققان مختلف ارائه شده است. یک نظریه شامل مجموعه ای رسمی از ایده ها است که برای توضیح اینکه چرا چیزی اتفاق می افتد یا وجود دارد، پیشنهاد می شود.
نظریه های هوش
تئوری های زیادی در مورد هوش وجود دارد که عبارتند از:
از دیگر نظریه های هوش، نظریه ای است که توسط رابرت جفری استرنبرگ، روانشناس آمریکایی ارائه شده است. رابرت جفری استرنبرگ، روانشناس از دانشگاه ییل، در 8 دسامبر 1949 به دنیا آمد. او به دلیل کمک به ما در درک بهتر هوش مشهور است. او نظریه سهگانه هوش را ارائه کرد. به گفته او، هوش توانایی یادگیری از تجربه، خوب فکر کردن، به خاطر سپردن چیزهای مهم و مدیریت زندگی روزمره است. ایده های او به ما کمک کرده است تا هوش را کاملتر ببینیم
نظریه هوش سهگانه توسط رابرت استرنبرگ در دهه 1980 تدوین شد. این نظریه تلاش میکند تا هوش انسان را بر حسب اجزای متمایز درک کند تا یک توانایی واحد. این نظریه تصریح می کند که هوش از سه جنبه متمایز و مرتبط با یکدیگر تشکیل شده است که به همین دلیل به آن نظریه سه گانه می گویند. سه جنبه شامل:
قبل از استرنبرگ، هوش عمومی ایده ای بود که بر اکثر نظریه های هوش تسلط داشت. با این حال، استرنبرگ معتقد بود که هوش موضوعی بسیار پیچیدهتر است، و باعث شد او نظریهای را مطرح کند که به جای دیدگاه محدود، با رویکرد شناختی نظریه هوش سروکار دارد. او معتقد بود که سازگاری فرد با محیط در حال تغییر و سهم دانش او در شکلدهی به دنیای اطراف، اهمیت بسزایی در تعیین هوش آنها دارد.
استرنبرگ همچنین استدلال کرد که کاربرد آزمون های هوش برای نادیده گرفتن خلاقیت اشتباه است و همیشه ویژگی های مهم دیگری مانند فرآیندهای شناختی، اجزای عملکرد، مهارت های برنامه ریزی و تصمیم گیری و غیره وجود دارد.
عملکردهای کلیدی در هر یک از جنبه های هوش
مولفه ای |
تجربی |
عملی |
تحلیل کنید |
ایجاد کنید |
درخواست کنید |
نقد کنید |
اختراع کنید |
استفاده کنید |
داوری کنید |
کشف کنید |
عملی کنید |
مقایسه/تقابل کنید |
تصور کنید |
پیاده سازی کنید |
ارزیابی کنید |
فرض کنید |
به کار بگیرید |
سنجش کنید |
پیش بینی کنید |
در عمل امتحان کنید |
کارکردهای کلیدی در جنبههای مختلف نظریه هوش سهگانه
مولفه ای – هوش تحلیلی
هوش ترکیبی یا تحلیلی به تجزیه و تحلیل اطلاعات برای حل مسائل اشاره دارد. می توان بر آن به عنوان توانایی تجزیه مسئله به اجزاء و تجزیه و تحلیل چیزها برای حل مسئله تأکید کرد. این بیشتر یک رویکرد سنتی است که به پیشرفت تحصیلی مربوط می شود. به آن کتاب هوشمند نیز می گویند. مثال: حل یک مسئله پیچیده ریاضی- دانش آموزی که در یک مسئله ریاضی با مسئله ای روبرو می شود، به جای حل فوری آن، آن را به قسمت های کوچکتر تقسیم می کند، الگوها را شناسایی می کند و رویکرد سیستماتیک را اعمال می کند، این روش یا رویکرد به دلیل هوش تحلیلی است.
از هوش تحلیلی می توان به عنوان هوشمند بودن کتابی نیز یاد کرد. این شکل از هوش بیشتر بر اساس تعاریف سنتی از IQ و پیشرفت تحصیلی است. به آن هوش مولفه ای نیز می گویند. به دلیل ماهیت تحلیلی آن، فردی با هوش تحلیلی بالا در حل مسئله مهارت دارد. این افراد به دلیل تفکر انتزاعی و مهارتهای ارزیابی، عموماً قادر به دیدن راهحلهایی هستند که معمولاً دیده نمیشوند.
هوش تحلیلی دارای سه جزء است:
هوش تحلیلی یک فرد را می توان با چند سوال کلی ارزیابی کرد. مانند:
مثال: ناتاشا همیشه در تست های استاندارد نمره بالایی می گیرد. این به دلیل توانایی او در ارزیابی و تجزیه و تحلیل مطالب با استفاده از تفکر انتزاعی به منظور دستیابی به راه حل است.
هوش تجربی - خلاق
توانایی ابداع ایدهها و راهحلهای جدید در مواجهه با موقعیتهای جدید به عنوان هوش خلاق تلقی میشود. از آن به عنوان هوش تجربی نیز یاد می شود. این شکل از هوش با استفاده از دانش و مهارت های موجود به منظور مقابله با مشکلات یا موقعیت های جدید همراه است.
هوش تجربی یا خلاق به هوشی اطلاق می شود که شامل استفاده خلاقانه از تجربیات گذشته برای حل مشکلات جدید یا منحصر به فرد می شود. این شامل درگیر شدن در تفکر واگرا - حل خلاقانه مشکلات است. مثال: ایجاد یک اثر هنری-X، هنگامی که با مشکلات منحصر به فرد در کار چوب مواجه میشود، بر سالها تجربه عملی او تکیه میکند و رویکرد و کاردستی بهینه را بدون دستورالعمل دنبال میکند. این همان چیزی است که ما به آن هوش خلاق می گوییم. هوش تجربی دو جزء دارد:
سطح هوش خلاق یک فرد را می توان با چند سوال کلی ارزیابی کرد. مانند:
مثال: جیمز باند به دلیل توانایی در استفاده از دانش و مهارت های خود برای مقابله با مشکلات جدید، فردی از هوش خلاق بالایی است.
زمینه ای– هوش عملی
به عبارت ساده، هوش عملی را می توان به عنوان هوشمند خیابانی تعریف کرد. توانایی یک فرد برای انطباق در یک محیط یا تغییر آن متناسب با نیازهای شخصی، هوش عملی نامیده می شود. راه دیگر برای درک این نوع هوش، عقل سلیم است. پرداختن به کارهای روزمره به بهترین شکل ممکن نشان از هوش فرد دارد.
هوش زمینه ای یا عملی به هوشی اطلاق می شود که با محیط فرد در هم تنیده است. توانایی انطباق با محیط خود و شکل دادن به محیط به بهترین شکل برای فرد. این یکی شامل توانایی یک فرد برای استفاده از توانایی خود برای عملکرد مؤثر در زندگی است. به این اسمارت خیابان می گویند.
مثال: مدیریت موفقیتآمیز یک تیم- در طول مشاجرهها، آقای منوچ از مهارتهای زمینهای یا عملی سبک ارتباطی خود استفاده میکند، و تنظیم آنها با هنجارهای فرهنگی، مشتریان بینالمللی او را در مورد کسبوکارش به دست آورده است. مولفه های هوش زمینه ای عبارتند از:
سطح هوش عملی یک فرد را می توان با چند سوال کلی ارزیابی کرد. مانند:
فردی که باهوش خیابانی یا هوش عملی بالایی دارد، توانایی بیشتری برای کنار آمدن با موقعیتهای مشخص دارد.
مثال: اروین به فکر خرید یک موتور دست دوم است. با یک فروشنده که سعی می کند خریدار را فریب دهد روبرو می شود. اما اروین از قبل آماده مقایسه قیمت است و تصمیم خود را گرفته است که به چیزهای اضافی غیر ضروری نه بگوید.
چرا نظریه هوش سهگانه؟
در حالی که بیشتر تئوریهای هوش بر هوش فقط بر یک جنبه تمرکز میکنند، نظریه سهگانه، درک را بر اساس جنبههای مؤلفهای (دانش یا توانایی)، زمینهای (عملی یا موقعیتمحور) و جنبههای خلاقانه یک فرد اندازهگیری یا ایجاد میکند. این رویکرد تقریباً تمام جنبه های هوش را ارائه کرد و جامع ترین رویکرد را به هوش ارائه داد.
ارزیابی انتقادی
عمدهترین انتقاد در مورد نظریه هوش سهگانه، مربوط به غیرتجربی بودن آن بوده است. لیندا گوتفردسون، روانشناس، استدلال می کند که این درست نیست که فرض کنیم تست های سنتی هوش عملی و خلاق را اندازه گیری نمی کنند. تحقیقات نشان داده است که افراد با ضریب هوشی بالا در حرفه خود به درآمد بالاتری رسیده اند.
پیامدهای انتقادی نظریه سهگانه
کاربردهای نظریه سهگانه
نظریه سهگانه در حوزههای مختلفی کاربرد پیدا کرده است:
آموزش: این امر به معلمان کمک می کند تا رویکردهای آموزشی را بر اساس نیازهای شناختی دانش آموزان طراحی کنند.
ارزیابی: توسعه ابزارها و تکنیک های مختلف بر اساس جنبه های تحلیلی، خلاقانه و زمینه ای یک فرد که به ارائه مشخصات جامع تر کمک می کند.
ارزیابی شغلی: برای ارزیابی جنبه حرفه ای افراد و هدایت آنها از طریق همسویی مناسب.
تحقیق: این نظریه منجر به بسیاری از نظریه ها و مفهوم سازی های جدید شده است.
مداخلات: این نظریه به بسیاری از درمانگران در تدوین راهبردهای بسیاری برای مقابله با بسیاری از چالش های شناختی کمک کرده است.
در پایان، نظریه سهگانه استرنبرگ هوش را از طریق ابعاد تحلیلی، خلاقانه و عملی روشن میکند. علیرغم انتقادات، در آموزش، ارزیابی و مداخلات درمانی کاربرد دارد.
مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
مدیر مسئول: محمود دلیر عبدی نیا - روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.