سه شنبه 4 دی 1403
راهبردهای خود تنظیمی
استراتژیک یا راهبردی بودن به چه معناست؟
در طول سالها، اصطلاح استراتژی یا راهبرد در حوزه آموزش معانی مختلفی پیدا کرده است و اغلب مترادف با واژه مهارتها استفاده میشود. ما راهبردهای شناختی را به عنوان اقداماتی تعریف می کنیم که یک فرد عمداً برای رسیدن به یک هدف خاص انتخاب می کند. استراتژی یا راهبرد شناختی را می توان به عنوان روال یا رویه ذهنی برای دستیابی به یک هدف شناختی تعریف کرد. بنابراین، راهبردهای شناختی، هر گونه کنش یا رویه ذهنی هستند که ما عمداً برای دستیابی به هدف خاصی از آنها استفاده می کنیم.
اهداف به دلایل، مقاصد یا انگیزه های خاصی که افراد برای اعمال خود دارند اشاره دارد . اگر هدف ما به خواندن مربوط شود، ممکن است از استراتژی یا راهبرد های خاص خواندن استفاده کنیم. اگر هدف ما حل مسائل ریاضی باشد، ممکن است از راهبردهای ریاضی خاصی استفاده کنیم. اگر هدف ما این است که با خیال راحت از محل کار به خانه برانیم، ممکن است از استراتژی یا راهبرد های رانندگی ایمن استفاده کنیم. بنابراین، راهبردهای شناختی شامل طیف وسیعی از اعمال ذهنی است.
زمانی که هدف کمک به خوانندگان استراتژیک یا راهبردی است، ما تعریف خود را از راهبردهای شناختی محدود می کنیم تا به طور خاص به راهبردهای خواندن مربوط شود. افلرباخ و همکاران (2008) راهبردهای خواندن را به عنوان تلاش های هدفمند عمدی برای کنترل و اصلاح تلاش خواننده برای رمزگشایی متن، درک کلمات و ساختن معانی متن تعریف می کنند.
مشترک در هر دو تعریف راهبردهای شناختی و راهبردهای خواندن، این مفهوم است که راهبردها عمدی هستند و به فرد کمک می کنند تا به هدفی دست یابد. در حین مطالعه، خواننده باید عمداً استفاده از راهبردها را انتخاب کند و انتخاب عمدی یک استراتژی یا راهبرد با هدف دستیابی به یک هدف خاص است. برای خواندن این هدف ممکن است، همانطور که افلرباخ و همکاران (2008) اشاره می کنند، برای رمزگشایی متن، برای درک کلماتی که در متن با آنها مواجه می شوند، یا برای ساختن معنا باشد.
برخلاف استراتژی یا راهبرد ها، مهارت ها فرآیندهای سیال و خودکاری هستند که بدون آگاهی هشیارانه خواننده اجرا می شوند. افلرباخ و همکاران (2008) مهارت های خواندن را به عنوان اقدامات خودکاری که منجر به رمزگشایی و درک با سرعت، کارایی و روانی می شود و معمولاً بدون آگاهی از اجزا یا کنترل درگیر رخ می دهد تعریف می کنند.
دو ویژگی استراتژی یا راهبرد ها را از مهارت ها متمایز می کند: خودکار بودن و هدفمندی (افلرباخ و همکاران، 2008؛ الکساندر، گراهام، و هریس، 1998؛ الکساندر و جتون، 2000). خوانندگان ماهر می توانند متن را به صورت روان و خودکار رمزگشایی کرده و آن را درک کنند. خوانندگان ماهر معمولاً مجبور نیستند برای رمزگشایی یک کلمه متوقف شوند یا به این فکر کنند که کدام استراتژی یا راهبرد می تواند به آنها در درک بهتر متن کمک کند. خواندن ماهرانه روان و بدون وقفه است و معمولاً سریعتر از خواندن استراتژیک یا راهبردی است زیرا شامل تصمیم گیری آگاهانه نمی شود (افلرباخ و همکاران، 2008). اما این بدان معنا نیست که خوانندگان ماهر هرگز استراتژیک یا راهبردی نیستند.
در واقع، گرایسر (2007) اشاره می کند که حتی خوانندگان بزرگسال ماهر نیز در درک متون اطلاعاتی پیچیده با مشکل مواجه می شوند. بنابراین، این فقط خوانندگان نوظهور نیستند که با مشکلات خواندن مواجه می شوند، بلکه همه خوانندگان - حتی خوانندگان ماهر و موفق - نیز در مقطعی با مشکلات خواندن درگیر می شوند. یک خواننده موفق راهبردهای عمدی، آگاهانه، پرتلاش و وقت گیر را برای ترمیم یا دور زدن یک بخش خواندنی که مشکل زا است اجرا می کند. به این معنا که خوانندگان ماهر وقتی متوجه مشکلی می شوند و متوجه می شوند که ممکن است نتوانند به هدف خود دست یابند سرعت خود را کاهش می دهند و استراتژیک یا راهبردی می شوند (افلرباخ و همکاران، 2008).
این توانایی برای مشاهده مشکلات در صورت بروز آنها به عنوان نظارت نیز شناخته می شود. نظارت شناختی یکی از ویژگیهای خواندن استراتژیک یا راهبردی موفق است، زیرا اگر خوانندگان نتوانند مشکلات را در حین مطالعه تشخیص دهند، یا متوجه شوند که رسیدن به هدفشان در خطر است، نمیتوانند راهبردهایی را برای ترمیم مشکل اتخاذ کنند.
توجه داشته باشید که خوانندگان زمانی که در ابتدا خواندن را یاد می گیرند به این معنا استراتژیک یا راهبردی هستند که وقتی آنها یاد می گیرند حروف را شناسایی کنند، کلمات را رمزگشایی کنند، شفاهی بخوانند و درک کنند، خوانندگان در تلاش خود سنجیده تر هستند. بنابراین، فرآیندهای خواندن استراتژیک یا راهبردی اغلب در بین خوانندگان نوظهور مشهودتر و کند تر است اگر چه ممکن است راهبردهای مناسب را در دسترس نداشته باشند.
از آنجا که استراتژیک یا راهبردی بودن سخت و وقت گیر است و نیاز به هدفمندی دارد، به سطحی از انگیزه، علاقه و احساس عاملیت نیز نیاز دارد (الکساندر و همکاران، 1998؛ الکساندر و جتون، 2000). اغلب پیش میآید که ممکن است بدانید چگونه کاری را انجام دهید (مثلاً با استفاده از یک استراتژی یا راهبرد)، اما ممکن است تمایلی به انجام آن در یک زمان خاص نداشته باشید. بنابراین، خوانندگان ممکن است به خوبی بدانند که چگونه از یک استراتژی یا راهبرد درک معین استفاده کنند، و ممکن است بدانند چه زمانی و چرا باید از آن استفاده کنند، اما اگر انگیزه یا علاقه ای به صرف زمان و تلاش برای استفاده واقعی از استراتژی یا راهبرد نداشته باشند، ممکن است این کار را نکنند.
اغلب بین اصطلاحات استراتژی یا راهبرد ها، مهارت ها و فعالیت ها سردرگمی وجود دارد. فعالیتهای آموزشی و تمرینهایی که دانش آموزان را ملزم به تکمیل کاربرگها برای تمرین مهارتهایی مانند نتیجه گیری میکند، راه هایی برای آموزش استراتژیک یا راهبردی بودن به خوانندگان نیستند. به ندرت چنین فعالیتهایی به خوانندگانی نیاز دارد که درباره آنچه در ذهن خود برای بهبود درک خود انجام می دهند، فکر کرده و تصمیم بگیرند. به همین ترتیب، سازماندهنده های گرافیکی مانند KWL، نمودارهای Venn، و نقشه های داستانی نیز فعالیتهای آموزشی محسوب می شوند. اگر به دانش آموزان آموزش داده شود که چگونه سازماندهنده های گرافیکی را انتخاب کنند و از آنها برای تقویت درک خود در حین خواندن استفاده کنند، این ابزارها ممکن است به پردازش استراتژیک یا راهبردی کمک کنند، اما به خودی خود استراتژی یا راهبرد نیستند. استفاده از یک سازماندهنده گرافیکی نیازمند یک خواننده متفکر است که عمداً تصمیم میگیرد از آن در حین خواندن به عنوان وسیله ای برای تقویت درک مطلب استفاده کند. اگر معلمان پیشنهاد کنند (یا بخواهند) که دانش آموزان یک سازماندهنده گرافیکی را در حین مطالعه عمل کنند یا تکمیل کنند، سازماندهنده به عنوان یک فعالیت آموزشی استفاده میشود. خوانندگان آگاهانه و عمدا انتخاب نمی کنند که از سازمان دهنده گرافیکی به تنهایی برای افزایش درک خود استفاده کنند. اگر معلمان پیشنهاد کنند یا تکلیف مستلزم این است که دانش آموزان پس از مطالعه، سازماندهنده های گرافیکی را تکمیل کنند، سازماندهنده ها به عنوان ارزیابی استفاده میشوند. در هر صورت، اگر معلم (یا هر شخص دیگری غیر از خواننده) استفاده از سازماندهنده گرافیکی را پیشنهاد کند، این یک استراتژی یا راهبرد نیست زیرا خواننده آگاهانه و عمداً تصمیم نمیگیرد از سازماندهنده گرافیکی به میل خود استفاده کند.
همچنین شیوه های آموزشی یا فعالیتها و تکنیکهای آموزشی، مانند فعالیت خواندن-تفکر هدایت شده، رویکرد تجربه زبانی، یا ساختن واژه ها نیز نباید به عنوان استراتژی یا راهبرد نامیده شوند. این شیوه های آموزشی توسط معلمان برای دستیابی به یک هدف آموزشی استفاده می شود. روشهایی مانند سازماندهی گرافیکی، یا فعالیت هایی مانند ساختن کلمات، قادر به برنامه ریزی، انتخاب، ارزیابی، نظارت و تنظیم رفتار عمدی نیستند.
فقط افراد هستند که قادر به تفکر و پردازش استراتژیک یا راهبردی هستند. بنابراین، اصطلاح استراتژی یا راهبرد به فرآیند شناختی عمدی اشاره دارد که فرد در انتخاب، اجرا و نظارت بر یک برنامه برای رسیدن به یک هدف استفاده می کند. بنابراین، ما بین استراتژی یا راهبردها، مهارتها و شیوه های آموزشی و فعالیتهای آموزشی در رابطه با میزان هدفمندی، سطح خودکار بودن، و فردی که رفتار را انجام میدهد، تمایز قائل میشویم.
بنابراین، استراتژیک یا راهبردی بودن مستلزم آن است که خواننده اعمال زیر را در دسترس داشته باشد:
این بدان معنی است که خوانندگان استراتژیک یا راهبردی به طور فعال از اهداف خود به عنوان خواننده آگاه هستند. آنها درگیر تصمیم گیری آگاهانه در مورد فرآیند خواندن و استراتژی یا راهبرد هایی هستند که برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند و روند خود را زیر نظر دارند.
برای درک کامل معنای استراتژیک یا راهبردی بودن در حین مطالعه، بررسی بسیاری از رفتارهای استراتژیک یا راهبردی که در زندگی روزمره خود به کار می بریم مفید است. وظیفه روزانه را در نظر بگیرید. گاهی اوقات ما وظیفه روزانه را در یک حالت خودکار انجام می دهیم که به یک فرآیند بسیار معمول تبدیل می شود و به تلاش شناختی کمی نیاز دارد. در واقع، ما در حال کار در حالت خودکار هستیم. اکنون در نظر بگیرید که یک حادثه وحشتناک اتفاق افتاده است. گارنر (1987) از این لحظات به عنوان "لحظات آها" یاد می کند که در آن ما به صورت فراشناختی از یک مشکل آگاه می شویم. این لحظه های فراشناختی به ما هشدار میدهد که باید از پایلوت خودکار خارج شویم (یعنی روش معمول، عادی یا خودکار ما برای رسیدن به یک هدف). با آشکار شدن این لحظات، ما شروع به تفکر و عمل استراتژیک یا راهبردی می کنیم و تعداد زیادی افکار و برنامه ها را تنها در چند ثانیه پردازش می کنیم: «این تا کی خواهد بود؟ آیا باید به جلو بروم یا منتظر بمانم؟ چه کار جایگزینی می توانم انتخاب کنم؟ آیا باید کمی منتظر بمانم تا وضعیت روشن تر شود؟" در این مرحله، هر یک از این طرحها ممکن است. با توجه به شرایط، ممکن است تصمیم بگیریم که زمان را تلف نکنیم و راه جایگزین و کمتر مستقیم را انتخاب کنیم. ما هزاران مورد از این توالی پردازش استراتژیک یا راهبردی کوچک را در طول یک روز اجرا می کنیم. گاهی اوقات برنامه ریزی برای یک رویداد بسیار بزرگتر یا پیچیده نیاز به تفکر و آمادگی بسیار بیشتری دارد. برای چنین رویدادهای پیچیده، دنباله ای از استراتژی یا راهبرد ها، به جای یک استراتژی یا راهبرد واحد، وجود خواهد داشت، اما در بیشتر موارد ما این توالی های استراتژیک یا راهبردی را چنان سریع اجرا می کنیم که به سختی متوجه وقوع آنها می شویم.
چه چیزی در پردازش استراتژیک یا راهبردی دخیل است؟ بطور خلاصه پردازش استراتژیک یا راهبردی زمانی اتفاق میافتد که فرد برنامه ریزی میکند، انتخابهای آگاهانه انجام میدهد، پیشرفت را نظارت میکند، ارزیابی میکند و رفتار خود را تنظیم میکند. "لحظه آها" یا "آگاهی فراشناختی" مرحله برنامه ریزی را فعال می کند. وقتی شناخت خود را تنظیم می کنیم، درگیر خودتنظیمی و عملکرد اجرایی هستیم. این جنبه خودتنظیمی تنظیم شناخت است که به ویژه مهم است. خود تنظیمی در جنبه کنترل فراشناخت شامل توانایی برنامه ریزی، نظارت و ارزیابی است. ما فرآیند خودتنظیمی را آغاز می کنیم که شامل برنامه ریزی است. بنابراین، یک جنبه کلیدی استراتژیک یا راهبردی بودن شامل برنامه ریزی است. برنامه ریزی زمانی اتفاق می افتد که متوجه می شویم مشکلی رخ داده است، زمانی که متوجه می شویم ممکن است به هدف خود نرسیم، یا زمانی که متوجه می شویم که تغییر در یک روش معمول ضروری است. بدون برنامه یا مداخله استراتژیک یا راهبردی، مشکل حل نمی شود. با این حال، با آگاهی از مشکل، ما شروع به برنامه ریزی راه های مختلف برای رسیدن به هدف خود با در نظر گرفتن گزینه های مختلف می کنیم. با در نظر گرفتن این گزینه ها، ما شروع به سنجش هر یک از نظر هزینه ها و مزایای آن در رابطه با زمینه یا شرایط پیرامون این شرایط میکنیم. این توانایی برای "وزن کردن" مزایا و معایب هر طرح ممکن، بخش ارزیابی خود تنظیمی است.
مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
محمود دلیر عبدی نیا
روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی
دانش آموخته دانشگاه تهران
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.