چهار شنبه 5 دی 1403
خواندن، مطالعه، یادگیری
تاثیر راهبردها و مهارت های مطالعه مبتنی بر شواهد در شایستگی و صلاحیت تحصیلی
قسمت دوم
مهارت های مطالعه و صلاحیت تحصیلی
ویژگیهای دانشآموزان مؤثر در مقابل ناکارآمد
چندین محقق مهارتهای ضعیف مطالعه را در میان دانشآموزانی که مشکلات یادگیری را تجربه میکنند ثبت کردهاند. بسیاری از دانشآموزان با مشکلات تحصیلی از «ترفندهای حرفهای» که دانشآموزان دارای مهارت تحصیلی هنگام مطالعه استفاده میکنند، آگاه نیستند. منبع اصلی شواهد در مورد راهبردهای مطالعه مرتبط با خواندن، از تجزیه و تحلیل گزارشهای شفاهی تولید شده توسط افرادی که افکار خود را در حین انجام یک فعالیت یادگیری بیان میکنند، به دست میآید که اغلب به عنوان «با صدای بلند فکر کردن» شناخته میشود.
روشهای بلند فکر کردن به محققان این امکان را داده است که نوع پردازش شناختی درگیر در مطالعه را فراتر از تمرکز محدود بر رفتارهای قابل مشاهده کشف کنند. به عنوان یک روش تحقیق، پروتکلهای بلند فکر کردن، راهبردهایی را که دانشآموزان ماهر برای درک و حفظ اطلاعات متنی استفاده میکنند و دانشآموزان غیرماهر برای موفقیت بیشتر باید بیاموزند، آشکار میکنند. بر اساس بررسی و تجزیه و تحلیل دقیق بیش از 40 مطالعه پروتکل کلامی، پرسلی و افلرباخ (1995) فهرستی جامع از استراتژی ها و فرآیندهای شناختی که افراد به منظور درک و تسهیل حفظ اطلاعات اجرا می کنند، گردآوری کرده اند. پرسلی و افلرباخ چندین استراتژی مطالعه کلیدی را شناسایی کرده اند که در اکثر پروتکلهای شفاهی که بررسی کرده بودند مشهود بود.
این موارد عبارتند از: (الف) مرور کلی قبل از خواندن؛ (ب) به دنبال اطلاعات مهم بودن و به آن توجه بیشتری کردن (که اغلب برای پردازش اطلاعات نیاز به نوسان رو به جلو یا عقب دارد)؛ (ج) نکات مهم را به یکدیگر مرتبط کردن؛ (د) فعال کردن و استفاده از دانش قبلی؛ (ه) هنگامی که درک خوب نیست، راهبردها را تغییر دادن؛ و (و) نظارت بر درک و اقدام برای تصحیح یا "رفع" نادرستی در درک.
برعکس، دانشآموزان با پیشرفت تحصیلی پایین اغلب مهارتهای مطالعه ناکارآمدی را نشان میدهند. آنها تمایل دارند نقشی منفعل در یادگیری داشته باشند و به دیگران (مثلاً معلمان و والدین) برای تنظیم مطالعه خود متکی باشند. چندین ویژگی شناختی و رفتاری منعکس کننده این انفعال در یادگیری است. برای مثال، دانشآموزان کمموفق اغلب درک خود را از محتوا کنترل نمیکنند؛ آنها ممکن است از هدف مطالعه آگاه نباشند؛ و شواهد کمی از نگاه کردن به گذشته، یا به کارگیری راهبردهای «اصلاحی» برای رفع مشکلات درک مطلب نشان می دهند. به نظر میرسد دانشآموزانی که با یادگیری اطلاعات جدید دست و پنجه نرم میکنند، نمیدانند که باید تلاش خود را فراتر از خواندن صرف محتوا برای درک و حفظ آن بسط دهند.
کودکان دارای ناتوانی های خفیف، مانند ناتوانی های یادگیری (LD)، سطح اجرایی تفکری را که در آن مطالعه خود را برنامه ریزی و ارزیابی می کنند، از خود نشان نمی دهند. مطالعه آنها ممکن است تصادفی و بی نظم باشد.
ارزیابی دانشآموزان با مشکلات تحصیلی، بر اساس رتبهبندی معلمان و والدین و گزارش خود، چالشهایی را با سازمان دهی شخصی نیز آشکار میکند. آنها اغلب در پیگیری مطالب و تکالیف، پیروی از دستورالعمل ها و تکمیل کار به موقع مشکل دارند. برخلاف دانشآموزان خوب که انواع تاکتیکهای مطالعه را به شیوهای منعطف و در عین حال هدفمند به کار میگیرند، دانشآموزان کمپیشرفت از طیف محدودی از مهارتهای مطالعه استفاده میکنند. آنها نمی توانند توضیح دهند که چرا استراتژی های مطالعه خوب برای یادگیری مهم است؛ و آنها تمایل دارند از یک رویکرد مطالعه یکسان، اغلب بیاثر، برای همه وظایف یادگیری، صرف نظر از محتوای کار، ساختار، یا دشواری استفاده کنند.
یک روش ارزیابی که توسط زیمرمن و مارتینز پونز (1986) توسعه یافته است برای ارزیابی فرآیندهای خودتنظیمی مرتبط با مطالعه موثر استفاده شده است. در این روش، دانش آموزان با مشکلات یادگیری رایج مواجه می شوند و از آنها خواسته می شود که پاسخ شخصی خود را بیان کنند (به عنوان مثال، "اکثر معلمان در پایان یک ترم برای تعیین نمرات آزمون می دهند. آیا روش خاصی برای آماده شدن برای این نوع آزمون دارید؟»).
پاسخهای پایان باز دانشآموزان در استراتژیهای مطالعه خودتنظیمی، مانند هدفگذاری، مدیریت زمان، نظارت بر خود کدگذاری میشوند. تحقیقات با استفاده از هر دو شکل شفاهی و نوشتاری روش، تفاوت های قابل توجهی را در کیفیت و کمیت راهبردهای مطالعه گزارش شده توسط افراد با موفقیت بالا در مقابل کم موفقیت ثبت کرده است. به عنوان مثال، در این مطالعه، افراد با موفقیت بالا به طور قابل توجهی استفاده بیشتری از 13 استراتژی مطالعه از 14 استراتژی مطالعه را گزارش کردند، که نشان می دهد آنها بیش از دو برابر افراد کم دستاورد از آنها استفاده می کردند. علاوه بر این، استفاده خود گزارشدهی از استراتژیها با عملکرد آزمون پیشرفت استاندارد شده و تکمیل تکالیف همبستگی زیادی داشت، اما مشخص شد که به طور عاملی از توانایی کلامی جدا است.
اگرچه مشکلات مربوط به مهارت های مطالعه در میان کودکان دبستانی مشهود است، مهارت های مطالعه ضعیف به طور کلی به نوجوانان و دانش آموزان بزرگتر نسبت داده می شود، عمدتاً به این دلیل که انتظارات برای مطالعه مستقل کتاب های درسی به طور قابل ملاحظه ای در دبیرستان افزایش می یابد.
بیشتر آنچه در مورد مهارت های مطالعه در میان دانش آموزان متوسطه شناخته شده است، از روش های خود گزارش دهی، مانند مصاحبه، چک لیست های تکمیل شده توسط دانش آموزان، یا خود رتبه بندی به دست آمده است. به عنوان مثال، یک مقیاس خودگزارشی اخیر، پرسشنامه آگاهی فراشناختی از راهبردهای خواندن، برای ارزیابی دانش آموزان طراحی شده است؛ که شامل آگاهی و استفاده درک شده از راهبردها در حین مطالعه مطالب مرتبط با مدرسه است. در این پرسشنامه، دانشآموزان مرتباً از 30 راهبرد مطالعه مختلف استفاده کرده اند (مثلاً «در حین خواندن یادداشت برداری میکنم تا به درک آنچه میخوانم کمک کند»؛ «من از خودم سؤالاتی میپرسم که دوست دارم در متن به آنها پاسخ داده شود»).
اندازهگیریهای مشابه دیگر، با نمونههای متنوع ابتدایی و دبیرستان، الگوی ثابتی از استفاده محدود از مهارتهای مطالعه را در بین دانشآموزانی که از نظر تحصیلی مشکل دارند، نشان میدهد. آنها در به دست آوردن اطلاعات جدید با مشکلات قابل توجهی مواجه می شوند و گزارش می دهند که از مقدار مطالبی که انتظار می رود یاد بگیرند احساس غرق شدن می کنند. وقتی از دانشآموزان در مورد نحوه مطالعه سؤال میشود، گزارش میدهند که به شدت به استراتژیهای غیرفعال مانند حفظ کردن تکیه میکنند. آنها تمایل دارند جزئیات را بدون حذف ایده های اصلی به خاطر بسپارند، در تعیین اهداف یا اولویت ها در هنگام مطالعه شکست می خورند، و معمولاً هدف از مطالعه را با به خاطر سپردن مطالب به اندازه کافی برای شرکت در آزمون یکسان می دانند.وقتی آنها مشغول مطالعه هستند، این کار را در جلسات طولانی و یکباره انجام می دهند. برای مثال، یک استراتژی معمول آماده سازی آزمون، مطالعه تمام مطالب در شب قبل از امتحان است.
در نهایت، دانشآموزانی که مهارتهای مطالعه ضعیفی دارند، زمان کافی را برای مطالعه اختصاص نمیدهند. هنگامی که زمان به مطالعه اختصاص داده می شود، اغلب توسط دوستان، خیالبافی، موسیقی یا تمرکز ضعیف قطع می شود.
در مجموع، تحقیقات ثابت کرده است که استفاده از فرآیندهای مطالعه شناختی و خودتنظیمی را می توان به طور قابل اعتماد از طریق گزارش خود سنجید و تفاوت های کمی و کیفی بین افراد با موفقیت بالا و پایین وجود دارد. دانش آموزان در تمام سطوح پایه که دارای مهارت های مطالعه خوبی هستند احتمالاً به شایستگی تحصیلی دست می یابند. آنها خواسته های تکالیف را درک می کنند و قادر به اجرای استراتژی های انعطاف پذیر و موثر برای موفقیت تحصیلی هستند. دانشآموزان خوب علاوه بر دانستن مراحل تاکتیکهای مطالعه خاص، میدانند چرا، چگونه و چه زمانی از آنها استفاده کنند.
یادگیری فعال جوهره مطالعه موثر است. دانشآموزان خوب، یادگیرندگان فعال هستند، نه دریافتکنندگان منفعل حقایق و جزئیات. جای تعجب نیست که دانش آموزان موفق به عنوان «مدیران » یادگیری خودشان توصیف شده اند؛ آنها قادر به تعیین محتوای مهم و نحوه یادگیری و حفظ اطلاعات است.
رابطه با سایر توانمندسازهای آکادمیک
مهارت های مطالعه با سایر توانمندسازهای تحصیلی مرتبط است. مطالعه شامل فعالیتهای شناختی، تسهیل کسب و نگهداری اطلاعات، و همچنین فعالیتهای خود مدیریتی، برای حفظ توجه، تلاش و زمان اختصاص داده شده به مطالعه است. عدم مشارکت در رفتارهای مطالعه موثر ممکن است به دلیل انگیزه ناکافی، مشارکت کم یا عدم حمایت خانه باشد. برای اینکه مهارت های مطالعه در ارتقای شایستگی تحصیلی موثر باشد، دانش آموزان باید تمایل و انگیزه مطالعه داشته باشند. یک گزارش ارزیابی پیشرفت تحصیلی نشان داد که 71٪ از دانش آموزان کلاس دوازدهم هر روز بیش از 60 دقیقه مطالعه نمی کنند و 25٪ اصلا مطالعه نمی کنند. بنابراین، انگیزه پایین به مطالعه ضعیف کمک می کند.
باورهای انگیزشی نیز می توانند بر مطالعه تأثیر بگذارند و به نوبه خود ممکن است تحت تأثیر نتایج مطالعه مؤثر قرار گیرند. همبستگی بین استفاده از استراتژی مطالعه و باورهای خودکارآمدی از متوسط به بالا متغیر است. دانشآموزان خوب خود را قادر به کنترل عملکرد تحصیلی خود میدانند و از این رو انگیزه تلاش و توجه به مطالعه را دارند.
از سوی دیگر، دانشآموزان کمتر موفق ممکن است ادراکات منفی نسبت به تواناییهای خود داشته باشند و انگیزه لازم برای انجام خوب یا اجرای استراتژیهایی را برای مؤثرتر کردن مطالعهشان نداشته باشند.
تمایل به مشارکت در فعالیت های مطالعه به یادگیری مؤثر کمک می کند. دانشآموزان موفق مایلند در رفتار مطالعه شرکت کنند و تا زمانی که محتوای تعیین شده را به اندازه کافی مطالعه نکرده باشند، پشتکار داشته باشند. دانشآموزان خوب میتوانند از مطالعه خود در برابر رفتارهای رقابتی یا حواسپرتی محافظت کنند و سطوح بالایی از مشارکت را حفظ کنند.
برخی از محققان پیشنهاد کردهاند که مزایای مهارتهای مطالعه به جای استفاده از یک استراتژی خاص به خودی خود، به سطوح بالاتر مشارکتی که ناشی از بکارگیری استراتژیهای مطالعه است، مرتبط است. به این معنا که اثرات منتسب به کاربرد راهبردهای مطالعه ممکن است صرفاً به دلیل افزایش مدت زمانی که دانشآموزان صرف مطالعه و تفکر در مورد مطالب میکنند باشد. برای مثال، اثرات مثبت آموزش متقابل و رویکردهای مشابه ممکن است به دلیل راهبردهایی نباشد که توسط دانشآموزان آموخته و استفاده میشود، بلکه به این دلیل باشد که استراتژیها «دانشآموزان را قادر میسازد و از آنها میخواهد که در پردازش عمیقتر آنچه میخوانند شرکت کنند».
در مجموع، اگرچه جهت تأثیر بین مشارکت در فعالیت و مهارتهای مطالعه نامشخص است، اما بدیهی است که مهارتهای مطالعه و مشارکت بسیار به هم مرتبط هستند و صلاحیت تحصیلی به طور یکپارچه با هر دو توانمندساز مرتبط است. در نهایت، از آنجا که مطالعه یک الزام صریح در محیطهای مدرسه نیست، دانشآموزان باید زمانی که به مطالعه نیاز دارند زا خودشان تشخیص دهند. آنها همچنین باید بدانند که کجا بهتر است فعالیت های مطالعاتی انجام شود و مطالعه به چه مقدار زمان نیاز دارد.
تأثیرات محیطی، به ویژه راهنمایی و حمایت خانواده ها، می تواند این تصمیم گیری را تسهیل کند. برای برخی از کودکان، مشارکت کم در مطالعه ناشی از تحریک ناکافی محیط های خانه است (یعنی محیط هایی که در آن منابع مطالعه وجود ندارد و تشویق و حمایت والدین برای مطالعه محدود است). همچنین شواهدی وجود دارد که نشان میدهد اهداف و انتظارات والدین از پیشرفت فرزندانشان پیشبینیکننده تعیین هدف تحصیلی دانشآموزان است.
در مجموع، انگیزه، مشارکت، و محیطهای حمایتی خانه، همه عواملی هستند که بر رابطه بین مهارتهای مطالعه و شایستگی تحصیلی تأثیر میگذارند.
رویکردهای مبتنی بر شواهد برای تقویت مهارت های مطالعه
در پرتو تحقیقاتی که اهمیت مطالعه برای موفقیت در مدرسه را نشان می دهد، تلاش ها بر آموزش مهارت های مطالعه در مطالعات آموزشی تجربی متمرکز شده است. در طول 20 سال گذشته، هم تحقیقات آزمایشگاهی و هم مبتنی بر کلاس درس، شواهدی را ارائه کرده اند که از این موضوع حمایت می کنند.
اثربخشی مهارت های مطالعه در ارتقای شایستگی تحصیلی در بین دانش آموزان
از طریق آموزش مهارت های مطالعه، دانش آموزان به یادگیرندگان کارآمد، متفکر و مستقل تبدیل می شوند و عملکرد بهتری در مدرسه پیدا می کنند. حتی دانشآموزانی که مهارتهای مطالعه را به تنهایی توسعه میدهند، میتوانند از طریق آموزش صریح، مطالعه مؤثرتر و کارآمدتر را بیاموزند. به طور کلی، آموزش مهارتهای مطالعه برای بهبود عملکرد تحصیلی، دانش استراتژیک و پاسخهای عاطفی در بین دانشآموزان با مشکلات یادگیری در حوزههای مختلف تحصیلی نشان داده شده است.
تحقیقات نشان می دهد که دانش آموزان، در واقع، به آموزش صریح در مهارت های مطالعه نیاز دارند. افرادی که به طور تصادفی برای کنترل شرایط تخصیص داده شده اند، تمایل دارند که استراتژی های مطالعه را به تنهایی و بدون آموزش به دست نیاورند یا از آنها استفاده نکنند.
تعدادی از دیدگاههای نظری مختلف از مزایای تجهیز دانشآموزان به مهارتهای مطالعه برای ارتقای شایستگی یادگیری و تحصیلی حمایت میکنند. جامع ترین رویکرد برای مهارت های مطالعه از یک مدل پردازش اطلاعات ناشی می شود. به طور خلاصه، یک مدل پردازش اطلاعات فرض می کند که اطلاعاتی که باید آموخته شود توسط دانش آموز دستکاری می شود تا اکتساب و حفظ آن را افزایش دهد. سطح پردازش یا دستکاری تحت تأثیر نوع استراتژی مطالعه ای است که یادگیرنده استفاده می کند. هرچه استراتژی دقیق تر باشد، سطح پردازش عمیق تر است. در چارچوب پردازش اطلاعات، توسعه مهارت های مطالعه به عنوان تقویت فرآیندهای شناختی در بسیاری از سیستم های پردازش اطلاعات تصور می شود.
دیدگاه پردازش اطلاعات، چارچوب نظری را برای دو حوزه وسیع تحقیق مرتبط با مهارتهای مطالعه فراهم میکند: (الف) تحقیقی که تأثیرات چهار دسته از مهارتهای مطالعه را بر نتایج تحصیلی ارزیابی میکند، و (ب) تحقیقی که مؤلفههای حیاتی آموزش مؤثر مهارتهای مطالعه را صرف نظر از مهارت خاصی که آموزش داده می شود شناسایی میکند.
مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
محمود دلیر عبدی نیا
روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی
دانش آموخته دانشگاه تهران
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.