پنجشنبه 10 آبان 1403 - مجله اینترنتی روان تنظیم
مدلهای زیمرمن از یادگیری خود تنظیم
شرح تفصیلی دیدگاه زیمرمن
بخش اول
خود تنظیمی، هوش و تخصص
بعنوان یکی از اولین مولفین در زمینه یادگیری خود تنظیم و یکی از پر کارترین نویسندگان یادگیری خود تنظیم، زیمرمن سه مدل یادگیری خود تنظیم، ایجاد کرد. مدل اول که بعنوان تحلیل سه جانبه یادگیری خود تنظیم شناخته می شود، تعامل سه شکل از یادگیری خود تنظیم یعنی در سطوح محیطی، رفتاری و شخصی را ارائه کرد. این مدل توصیف می کند که چگونه یادگیری خود تنظیم می تواند در قالب مدل سه جانبه بندورا از شناخت اجتماعی به تصویر کشیده شود. مدل دوم زیمرمن که مدل چندل سطحی (سطوح چندگانه) نامیده می شود، چهار مرحله را که دانش آموزان در آن شایستگی (کفایت) خود-تنظیمی را پیدا می کنند بازنمایی می کند. مدل مراحل چرخشی، فرایند یادگیری خود تنظیم را بر خلاف تحلیلهای مولفین دیگر در یک سطح همسان نشان می دهد. مدل سوم مراحل چرخشی یادگیری خود تنظیم را نشان می دهد، که روابط فرایندهای فراشناختی و انگیزشی را در سطح فردی توصیف می کند. در این مدل خرده فرایندهای هر مرحله بیان شده اند که در سال 2003 در مدل گنجانده شدند. سر انجام، زیمرمن و مویلن مدل را تغییراتی دادند و راهبردهای فراشناختی و ارادی را در مرحله عملکردی اضافه کردند. زیمرمن بعلاوه تحلیلی از کارکرد هوشی آدمی بر اساس دیدگاه شناختی اجتماعی یادگیری خود تنظیم و تحلیلی از فرایند تخصص و کارکردهای افراد متخصص بر اساس این دیدگاه ارائه کرده است. ما در این مقاله بصورت تفصیلی کار زیمرمن در حیطه خود تنظیمی را مورد بررسی قرار می دهیم.
فرایندها و بازده های هوشی
در طلوع قرن 21، بسیاری از پژوهشگران تربیتی و روانشناختی در جستجوی فراتر رفتن از درک علمی کارکرد هوشی آدمی بر اساس همبستگی های بین سازه های انگیزشی و بازده های تحصیلی بسوی درک عمیق تر بر اساس تحلیل وابستگی علّی تجربه های یادگیری، باورهای انگیزشی، و بازده های تحصیلی خاص هستند. چنانکه پژوهش در آموزش راهبرد نشان داده است کوششهای آموزشی که به بازده های یادگیری مثبت منتهی شده اند همیشه انگیزش پایدار را تولید نمی کنند، و بر عکس، کوششهای آموزشی برای تحریک انگیزش دانش آموزان بدون بهبودی همزمان فرایندها یا شایستگی های یادگیری آنها همیشه پیشرفت پایداری را تولید نمی کند. بنابراین حل موضوع تقابلدوجانبه بین یادگیری و انگیزش برای پیشرفت عمل تربیتی اساسی است. نیاز به تبیین وابستگی فرایندهای یادگیری و انگیزشی با یک مدل دربرگیرنده کارکرد هوشی یک علاقه خاص پژوهشگران شناختی اجتماعی که خود تنظیمی تحصیلی دانش آموزان را مطالعه می کنند بوده است. خود تنظیمی بطور رسمی بعنوان افکار، احساسات، و اعمال خود تولیدی برای کسب اهداف تحصیلی تعریف شده است. دیدگاه شناختی اجتماعی، یادگیری و انگیزش را از دید مدل سه جانبه که در آن فرایندهای شناختی و عاطفی فرد بطور متقابل توسط رویدادهای رفتاری و محیطی تاثیر می پذیرند در نظر گرفته می شود. طبق این فرمول بندی سه جانبه یادگیری و انگیزش توسط حس عاملیت شخصی در مورد داشتن فرایندهای شناختی و رفتاری پیشنیاز (یا ابزارها) برای بدست آوردن بازده های محیطی مطلوب (یا هدفها) با هم ارتباط می یابند.
یک شاخص اولیه از عاملیت شخصی باوری است در مورد خودکارامدی فرد برای یادگیری یا عملکرد در سطوح مطرح شده معین. باورهای خودکارامدی متمایز هستند زیرا آنها به فرایند یادگیری اشاره دارند و نه بازده های آن. تمایز بین باورهای فرایند و بازده برای دیدگاه شناختی اجتماعی در یادگیری و انگیزش اساسی است، موضوعی که ما بعدا به آن خواهیم پرداخت. بعد از آن، ما خود تنظیمی هوشی را از دیدگاه سه جانبه مورد بررسی قرار می دهیم، فرایندهای کلیدی خود تنظیمی و باورهای خود انگیزشی، یک دیدگاه رشدی در مورد اینکه چگونه اهداف فرایندی به اهداف بازده ای ارتباط می یابند، و چگونه یادگیرندگان فرایندی پیش کنشی از یادگیرندگان بازده ای واکنشی در چرخه های خود از خود تنظیمی و حس عاملیت شخصی خود متفاوت هستند. سرانجام، ما چالشهایی را برای کاربرد دانش آموزان از فرایندهای خود تنظیمی، مانند بازده های غیر ثمربخش مورد توجه قرار می دهیم.
اکتساب تخصص
دستیابی به تخصص در رشته های گوناگون نیازمند چیزی بیش از استعداد ذاتی، علاقه ذاتی به تکلیف، و آموزش با کیفیت است؛ بلکه شامل آغازگری شخصی، کوشش پیوسته، و بخصوص تمرین است. هر دوی کیفیت و کمیّت تمرین یک متخصص بطور مستقیم به اکتساب و نگهداری سطوح بالای عملکرد ارتباط دارد. با توجه به کیفیت، تمرین متخصصین با ویژگیهای سنجیده و هشیارانه مشخص می شود – یعنی، یک سطح بالای تمرکز و ساختاردادن تکالیف آموزشی خاص برای تسهیل تعیین اهداف شخصی مناسب، نظارت بر بازخورد آگاهی دهنده، و تدارک فرصتهایی برای تکرار و تصحیح خطا، توجه سنجیده، آگاهی راهبردی برای غلبه بر عادتهای قبلی، برای خود نظارتی صحیح، و برای تعیین سازگاریهای ضروری اساسی تلقی می شود. اگرچه یک معلم ماهر نوعا این ابعاد مطلوب دوره های تمرین را سازمان می دهد، دانش آموز پیش از آنکه برای ارزشیابی و تکالیف جدید به معلم رجوع کند باید آنها را در خودش پیاده سازی کند. یادگیری دروس همراه با معلم و تمرین به تنهایی بعنوان دو کلید پیشرفت خود درجه بندی می شوند، اما تنها دومی به تنهایی تحت کنترل افراد است. کمیت تمرین سنجیده اما نه میزان کلی فعالیت، پیش بین اکتساب و نگهداری عملکرد متخصص است.
کوششهای فرد برای اکتساب تخصص بعنوان حل مسئله سنجیده بیان شده است زیرا آنها شامل شکل دهی یک بازنمایی شناختی از تکلیف، انتخاب تکنیکها یا راهبردهای مناسب، و ارزیابی اثر بخشی خود است. این ویژگیهای تمرین سنجیده (مانند، تحلیل تکلیف، تعیین هدف، انتخاب راهبرد، خود نظارتی، خود ارزیابی، و انطباق)، بعنوان مولفه های خود تنظیمی مورد مطالعه قرار گرفته اند. خود تنظیمی بطور رسمی بعنوان افکار، احساسات، و اعمال خود تنظیم شده تعریف شده اند که بطور راهبردی برای بدست آوردن اهداف شخصی برنامه ریزی و بکار گرفته می شوند. بازخورد از عملکرد خود بطور چرخشی برای تنظیمات راهبردی کوششهای آینده بکار برده می شود. پژوهشها مربوط به پرورش تخصص شخصی در حیطه های گوناگون کارکردی مانند موسیقی، نوشتن، و ورزش، با توجه خاص به نقش فرایندهای خود تنظیمی و باورهای خود انگیزشی حمایتی صورت گرفته است. تخصص شامل خود تنظیمی سه عنصر شخصی است: فرایندهای شناختی و عاطفی پنهان فرد، عملکرد رفتاری، و موقعیت محیطی. تخصص باز اندیشانه است. این عناصر سه جانبه در خلال سه مرحله چرخشی خود تنظیمی می شوند: پیش اندیشی، عملکرد ارادی، و خود باز اندیشی.
پژوهش تفاوتهای مرحله ای در فرایندهای خود تنظیمی و باورهای انگیزشی مربوط به تازه کاران و متخصصین را مورد بررسی قرار داده اند، و رشد تخصص از طریق آموزش چند مرحله ای خود تنظیمی توصیف شده است. تخصص بعنوان توالی چالشهای تسلط یافته با سطوح افزایشی دشواری در حیطه های خاص کارکرد تعریف می شود. اصطلاحات متخصص و تازه کار به موقعیت بالا یا پایین در پیوستار دشواری تکلیف، بدون محدود سازی اصطلاح تخصص به اوج عملکرد به ترتیب اشاره می کند. تخصص شامل چیزی بیش از شایستگی و توانایی خود تنظیمی است؛ علاوه بر آن شامل دانش تکلیف و مهارت عملکردی نیز می شود. فرایندهای خود تنظیمی می توانندفرد را یاری دهند تا هر دوی دانش و مهارت را بسیار اثربخش تر بدست آورد، اما بهبودی های در کاربرد فرایندهای خود تنظیمی فرد بصورت فوری سطوح بالای تخصص را تولید نمی کنند.
خود تنظیمی و رشد تخصص
از این دیدگاه، تخصص از هر دوی حمایت بیرونی و جلسات تمرین خود هدایت شده رشد می یابد. اکتساب تخصص در کودک در هر دوی فعالیتهای عمومی و اختصاصی تر از الگو گیری، نظارت، و هدایت فعالیتها توسط والدین، معلمین، و همسالان در بافت اجتماعی خانواده، مدرسه، و جامعه بروز می کند. مطالعه کلاسیک در مورد پیانیست های باهوش کنسرت، مجسمه ساز ها، ریاضی دانان، نورولوژیست ها، شناگران المپیک، و بازیکنان تنیس نشان داد که والدین آنها نه تنها علاقه ابتدایی کودک را پرورش می دهند و آموزش با کیفیت بالا تدارک می بینند یا ترتیب می دهند، آنها همچنین بر اهمیت تمرین اختصاصی برای پیشرفت، و انجام کارها در بهترین سطح، برای کار سخت، و برای صرف زمان خود بصورت سازنده بارها و بارها تاکید می کنند. بعلت آنکه سطوح بالای مهارت باید بطور شخصی در بافتهای پویا تمرین شود و انطباق داده شود، متخصصین بلند پرواز باید رویکرد خود انضباطی را در یادگیری و تمرین برای اکتساب پایدار در خود پرورش دهند. با اکتساب سطوح بالاتر عملکرد از جانب کودکان، والدین و معلمان بتدریج حمایتهای بیرونی را کاهش می دهند. فعالیتهای والدین که کنترل خود تنظیمی یادگیری را در کودکان پرورش می دهند شایستگی اجتماعی و شناختی کودکان را افزایش می دهند.
پژوهشگران شناختی اجتماعی شایستگی خود تنظیمی را دارای سه عنصر تلقی می کنند: خود تنظیمی فرایندهای شخصی پنهان خود، عملکرد رفتاری، و موقعیت محیطی. یادگیرندگان موفق این عناصر سه جانبه را به شیوه ای راهبردی هماهنگ شده و انطباقی نظارت و تنظیم می کنند. بعلت آنکه این عناصر سه جانبه در طی جریان یادگیری و عملکرد نوسان می کنند، باید با بکار بردن حلقه بازخوردی خود جهتگیری شده جداگانه مورد نظارت و ارزشیابی قرار گیرد. در طی خود تنظیمی رفتاری، فرد خود مشاهده گری می کند و بطور راهبردی عملکرد آشکار خود را تنظیم می کند، مانند زمانیکه بازیکن تنیس به هنگام سرو کردن خطا می کند و تصمیم می گیرد که ضربه توپ خودش را تنظیم کند. با خود تنظیمی محیطی، فرد شرایط و بازده های محیطی خود را مشاهده و تنظیم می کند، مانند هنگامی که گلفباز با پرتو خورشید مشکل پیدا می کند و تصمیم می گیرد که عینک آفتابی به کار ببرد. در طی خود تنظیمی پنهان، فرد حالتهایشناختی و عاطفی خود را نظارت و تنظیم می کند، مانند زمانیکه بازیکن بسکتبال تحت فشار شوک قرار می گیرد و تصمیم می گیرد که تصویر ذهنی آرام بخشی را برای مقابله با فشار ایجاد کند. برای همه سه عنصر خود تنظیمی، درستی و ثبات افراد در خود نظارتی بازده ها بطور مثبتی بر اثربخشی سازگاریهای راهبردی خود و ماهیت خود باوریهای خود اثر می گذارد، مانند ادراکات خودکارامدی - خود باوری در توانایی خود برای انجام اثربخش فعالیتها. باور آخری، به نوبه خود، یک منبع اصلی انگیزش برای خود تنظیمی کارکرد خود می باشد، و نقش چرخشی آن طی خود تنظیمی، به همراه دیگر باورهای خود انگیزشی کلیدی، بعدا مورد بحث قرار می گیرد.
مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
مدیر مسئول: محمود دلیر عبدی نیا - روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.