مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی

خلاقیت: پیچیده و متنوع اما همگانی - مجله اینترنتی روان تنظیم

خلاقیت یک موضوع مهم و جذاب برای مطالعه است، اما تعریف آن دشوار است. این دشواری تا حدی به دلیل بروز متنوع آن است. خلاقیت در نوآوری های فنی، تدریس، تجارت، هنر و علوم و بسیاری از زمینه های دیگر نقش دارد. بسیاری از افراد مشهور شهرت خود را از خلاقیت خود به دست آورده اند. گاهی اوقات به تخصص مربوط می شود. سایر بزرگسالان بسیار خلاق هستند؛ هرچند شاید به معنای روزمره کنار آمدن، سازگاری، و حل مشکلات جدید. اگرچه در مورد کودکان اختلاف نظر وجود دارد، اما آنها نیز خلاق هستند. آنها ممکن است متخصص یا حتی سازنده نباشند، اما در هنر، بازی تخیلی و پرسشگری ذاتی خود اصیل هستند و به طور موثر بیانگر هستند. حتی ممکن است کودکان با توجه به خودانگیختگی و عدم بازداری، خلاق تر از بزرگسالان باشند. برخلاف بزرگسالان، کودکان به تجربه، فرضیات و روال گذشته متکی نیستند اما در موقعیت سنی و مسیر رشد متفاوت هستند. نوع دیگری از تنوع از این جهت مشهود است که به نظر می‌رسد فرهنگ‌های مختلف حالت‌ها و رسانه‌های خاصی برای بیان خلاقیت دارند. بیان متنوع یکی از دلایلی است که خلاقیت موضوع مهمی برای بررسی است. بدیهی است که پتانسیل آن را دارد که به طرق مختلف بیان شود، بنابراین پتانسیل خلاق دقیقا چیست؟ با نقش آن در بسیاری از تلاش ها، ما باید به این سوال بپردازیم. ما موظفیم برای تحقق پتانسیل های خلاقانه تلاش کنیم. خلاقیت در یک عبارت، شکلی حیاتی از سرمایه انسانی است. خلاقیت هم به انفجار اطلاعات کمک می کند و هم به هر یک از ما کمک می کند که با آن سازش پیدا کرده و سازگار شویم.

رویکردهای متعددی برای مطالعه خلاقیت وجود دارد. اکثر اینها حداقل در صورت استفاده از روش های قابل اعتماد و دانش علمی مفید چیزی را ارائه می دهند. با این حال، فرآیند خلاقانه چند وجهی است، و بدتر از آن برای کسانی که سعی در تعریف آن دارند، بسیار پیچیده است. یک رویکرد التقاطی ضروری است.

خلاقیت هم در زندگی روزمره و هم در کارهای برجسته مشاهده می شود. از یک طرف خلاقیت در بسیاری از فعالیت های روزمره نقش دارد. نقش آن در برخی از این زمینه ها به راحتی قابل چشم پوشی است، تا حدی به این دلیل که کلمه "خلاقیت" (یا صفت "خلاق") اغلب هنگام توضیح رفتارها و اعمال مختلف استفاده نمی شود. برای مثال خلاقیت در زبان نقش بسزایی دارد و در واقع این می تواند بهترین نمونه از خلاقیت روزمره باشد. این خلاقیت زبان است که نشان می دهد که به طور کامل از طریق تجربه و یادگیری به دست نمی آید. اگر زبان کاملاً به تجربه بستگی داشت، در گفتن چیزهایی که قبلاً نشنیده بودیم مشکل داشتیم. به احتمال زیاد، سیستم عصبی ما به قوانین و قراردادهای زبانی حساس است، و هنگامی که چند قاعده را به دست می آوریم (مثلاً جملات باید دارای یک اسم و فعل باشند)، می‌توانیم عبارات اصلی خودمان را ایجاد کنیم. اینها اصالت دارند (ما قبلاً آنها را نشنیده ایم) و مفید هستند؛ و به این ترتیب با تعریف خلاقیت به عنوان اصیل و مفید مطابقت دارد. ممکن است خلاقیت در همه امور انسانی نقش داشته باشد. این مطمئناً ادعایی بزرگ به نظر می رسد، اما در نظر بگیرید که چقدر از زبان استفاده می کنیم یا در زندگی روزمره با چه مشکلاتی مواجه می شویم. همچنین به این فکر کنید که هر چند وقت یکبار مشکلات ظریف و مبهمی بوجود می آیند که بسادگی قابل تعریف نیستند. موقعیت‌های مبهم و نامشخص اما چالش‌برانگیز را می‌توان با استفاده از مهارت‌های تعریف خلاقانه مسئله روشن کرد.

نکته این است که خلاقیت در زندگی هر یک از ما نقش دارد و این کار را اغلب انجام می دهد. مسلماً، با تمرکز برخی از محققان بر خلاقیت برجسته یا بدون ابهام به جای خلاقیت روزمره بحثی در این مورد وجود دارد. در حال حاضر کافی است بگوییم که یکی از پیش‌فرض‌ها این است که خلاقیت پتانسیلی است که هر یک از ما به اشتراک می‌گذاریم و استعدادی است که هر یک از ما باید احتمالاً هر روز از آن استفاده کنیم. خلاقیت ممکن است کمی شبیه سازگاری به نظر برسد و این دو با هم مرتبط هستند. با این حال، آنها یکی و یکسان نیستند. خلاقیت با هوش، نوآوری، تخیل، بینش و سلامتی مرتبط است اما از آنها متمایز است. یکی از مهم ترین پیام هایی که وجود دارد این است که خلاقیت یک ظرفیت مجزا و مستقل است. در بسیاری از امور از جمله حل مسئله، سازگاری، یادگیری، مقابله و بازی نقش دارد، اما به وضوح از هر یک از آنها متمایز است. حوزه مطالعات خلاقیت وسیع است اما این مانع پیچیدگی آن نمی شود.

مطالعات خلاقیت بین رشته ای هستند. این امر شامل دیدگاه های رفتاری، بالینی، شناختی، رشدی، اقتصادی، آموزشی، تکاملی، تاریخی، سازمانی، شخصیتی و اجتماعی شده است. جای تعجب نیست که خلاقیت به عنوان یک سندرم یا پیچیدگی تعریف شده است. هر دوی این برچسب‌ها این ایده را نشان می‌دهند که خلاقیت می‌تواند به روش‌های مختلفی بیان شود (مانند هنر در مقابل علم)، و گاهی اوقات شامل فرآیندهای مختلفی است (به عنوان مثال، شناختی یا اجتماعی). همچنین تحت تأثیر بسیاری از امور، از جمله شخصیت، ساختار ژنتیکی، محیط اجتماعی و محیط فیزیکی، و فرهنگ است. هر یک از این دیدگاه های نظری عمده در مورد خلاقیت بررسی شده اند و طرفداران خاص خود را دارند. برخی از آنها بحث کاملی به خود اختصاص داده اند. بعضی دیگر، مانند نظریه تکامل، در میان مطالب مختلف مورد بحث قرار می گیرند. موضوعات و مطالب کلیدی مهمتر، از جمله موارد ذکر شده در بالا در رابطه با تفاوت سنی و خلاقیت روزمره نیز مخاطبین خود را دارند. مهمترین آنها مواردی هستند که بر مسئله بهبود و پیشرفت تمرکز دارند. مسئله تعریف خلاقیت، متمایز از سایر ظرفیت ها و رفتارهای مهم انسانی، از جمله اختراع، نوآوری، تخیل و سازگاری و چگونگی ارتباط آنها هنوز هم به بررسی نیاز دارد. با این حال، با توجه به تأکید بر تحقیقات علمی، و عینی و نظریاتی که از آن ساخته می شود، ممکن است برای محققان و دست اندرکاران نیز موضوعی فریبنده باشد. به هر حال هر گونه بحث از خلاقیت حداقل بخشی از جذابیت این موضوع جذاب را به تصویر می کشد.

 



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد