آگاهی و کنترل فراشناختی راهبردهای خواندن و مطالعه: معرفی یک مدل
فراشناخت در محیط های یادگیری پیشرفته و فناورانه
برنامه کامل مطالعه کارامد و اثربخش
خواننده خودتنظیم: فرایند سه مرحله ای چرخه ای
خواننده خودتنظیم: فرایند سه مرحله ای چرخه ای
در سالهای اخیر، اکتشافات هیجانانگیزی در رابطه با ماهیت، منشأ و توسعه نحوه تنظیم فرآیندهای خواندن توسط دانشآموزان صورت گرفته است. اگرچه این مطالعات به وضوح نشان داده است که چگونه فرآیندهای خودتنظیمی منجر به موفقیت در مدرسه می شود، تعداد کمی از معلمان در حال حاضر دانش آموزان را برای خواندن به تنهایی آماده می کنند.
تغییر مفاهیم تفاوت های فردی
از زمان شروع مدارس، مربیان با تفاوتهای اساسی در زمینهها و شیوههای خواندن دانشآموزان دست و پنجه نرم میکنند. برخی از دانش آموزان مفاهیم مهم را به راحتی درک می کنند و به نظر می رسد که انگیزه زیادی برای مطالعه داشته باشند، در حالی که دیگران برای درک و حفظ اطلاعات تلاش می کنند و اغلب بی علاقه به نظر می رسند. خواندن به عنوان یک رشته رسمی تلقی می شود و شکست دانش آموز در خواندن به طور گسترده به محدودیت های شخصی در هوش یا عدم سخت کوشی نسبت داده می شود. از دانش آموزان انتظار می رود که بر محدودیت های فردی خود غلبه کنند تا از برنامه درسی مدرسه سود ببرند. تصورات رشد خودتنظیمی محدود به کسب عادات شخصی مطلوب، مانند نوشتن و دست خط مناسب می شود.
در طلوع روانشناسی به عنوان یک علم نو ظهور موضوع تفاوت های فردی در عملکرد آموزشی مورد توجه گسترده قرار گرفت. اصلاح طلبان مختلف راههای مختلفی را برای تغییر برنامه درسی به منظور تطبیق با تفاوتهای فردی دانشآموزان، مانند گروهبندی همگن دانشآموزان بر اساس سن یا توانایی، معرفی وظایف خواندن ادراکی-حرکتی، و گسترش کار درسی به منظور آموزش پیشنهاد کردند. در مهارت های عملی اصلاحگران بعدی، مداخله آموزشی را با نمرات استعداد یا نگرش دانشآموزان در آزمونهای استاندارد تطبیق دادند. علیرغم این تلاشهای قابل توجه، منتقدان مدعی شدند که برنامه درسی مدارس برای پاسخگویی به نیازهای روانی همه دانشآموزان بسیار محدود و انعطافناپذیر باقی مانده است. بسیاری از روانشناسان و مربیان درباره تأثیرات نامطلوب یک برنامه درسی سفت و سخت بر خودانگاره دانش آموزان بحث کرده اند.
دیدگاه جدیدی در مورد تفاوت های فردی خواندن دانش آموزان از تحقیقات در مورد فراشناخت و شناخت اجتماعی پدیدار شد. فراشناخت به عنوان آگاهی و شناخت از تفکر و خواندن خود تعریف می شود. کمبودهای دانش آموزان در خواندن به عدم آگاهی فراشناختی از محدودیت های شخصی و ناتوانی در جبران نسبت داده شد. محققان شناختی اجتماعی به تأثیرات اجتماعی بر رشد خودتنظیمی کودکان علاقه مند بودند و موضوعاتی مانند تأثیرات الگوسازی و آموزش معلم بر تعیین هدف و خودنظارتی دانش آموزان را مورد مطالعه قرار دادند. از دانش آموزان خواسته شد تا انواع خاصی از اهداف خواندن را برای خود تعیین کنند، مانند تکمیل تعداد معینی از فصول خواندن، و اثربخشی خود را ثبت کنند.
در دستیابی به این اهداف، دانشآموزانی که اهداف خواندن مشخص و کوتاه مدت را برای خود تعیین میکنند، دستاوردهای برتر و ادراک کارآمدی شخصی بالاتری را نشان می دهند. جالب اینجاست که صرفاً درخواست از دانش آموزان برای ثبت برخی از جنبه های خواندن خود، مانند تکمیل تکالیف، اغلب به بهبودهای "خود به خودی" در عملکرد منجر می شود. این اثرات، که در ادبیات علمی واکنشپذیری نامیده میشود، به این معناست که آگاهی فراشناختی (یعنی خودآگاهی) دانشآموزان از جنبههای خاصی از عملکردشان میتواند کنترل خود را افزایش دهد. البته زمانی که یادگیرنده فاقد مهارت های اساسی باشد، خودآگاهی اغلب ناکافی است، اما می تواند آمادگی ایجاد کند که برای تغییر شخصی ضروری است.
این نتایج و نتایج مرتبط باعث شد که محققان تفاوت های فردی در خواندن را به عدم خودتنظیمی دانش آموزان نسبت دهند. اگرچه معلمان همچنین باید نقاط قوت و محدودیت های دانش آموز را در خواندن بدانند، اما هدف آنها باید توانمندسازی دانش آموزان برای خودآگاهی از این تفاوت ها باشد. اگر دانش آموزی نتواند برخی از جنبه های درس را در کلاس درک کند، باید خودآگاهی و دانش راهبردی برای انجام اقدامات اصلاحی داشته باشد. حتی اگر برای معلمان این امکان وجود داشت که محدودیتهای هر دانشآموز را در هر مقطعی از روز مدرسه رعایت کنند، کمک آنها میتواند مهمترین جنبه این خواندن را تضعیف کند - توسعه توانایی دانشآموز برای خودتنظیمی.
تعریف فرآیندی خواندن خودتنظیم
خودتنظیمی یک توانایی ذهنی یا یک مهارت عملکرد تحصیلی نیست. بلکه فرآیند خود هدایتی است که در آن فراگیران توانایی های ذهنی خود را به مهارت های تحصیلی تبدیل می کنند. خواندن به عنوان فعالیتی تلقی می شود که دانش آموزان برای خود به شیوه ای فعالانه انجام می دهند نه به عنوان یک رویداد پنهانی که در واکنش به آموزش برای آنها اتفاق می افتد. خودتنظیمی به افکار، احساسات و رفتارهای خودساخته ای اشاره دارد که جهت دستیابی به اهداف است. این یادگیرندگان در تلاش های خود برای خواندن فعال هستند زیرا آنها از نقاط قوت و محدودیت های خواندن خود آگاه هستند و به این دلیل که توسط اهداف خواندن شخصی و استراتژی های مرتبط با خواندن هدایت می شوند. این خوانندگان رفتار خود را از نظر اهدافشان زیر نظر دارند و در مورد اثربخشی فزاینده آنها به خود فکر می کنند. این باعث افزایش رضایت از خود و انگیزه آنها برای ادامه بهبود روش های خواندن می شود. به دلیل انگیزه برتر و روشهای خواندن انطباقی، دانشآموزان خودتنظیم نه تنها از نظر تحصیلی موفقتر میشوند، بلکه آینده خود را خوشبینانه میبینند.
خود تنظیمی خواندن مهم است زیرا یکی از کارکردهای اصلی آموزش و توسعه مهارت های خواندن مادام العمر است. پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان یا کالج، بزرگسالان جوان باید بسیاری از مهارت های خواندن مهم را به طور غیر رسمی بیاموزند. به عنوان مثال، در محیط های تجاری، اغلب از آنها انتظار می رود که اصطلاحات جدید تجارت مانند بازار الکترونیک را از مشاهده دیگران ماهر و با تمرین به تنهایی بیاموزند. کسانی که سطح بالایی از مهارت خواندن را توسعه می دهند، خود را در معرض پاداش، ارتقاء زودهنگام یا مشاغل جذاب تر قرار می دهند. در محیطهای خوداشتغالی، هم پیر و هم جوان باید دائماً مهارتهای خواندن خود را اصلاح کنند تا زنده بمانند. توانایی آنها برای خودتنظیمی خواندن به ویژه هنگامی که پروژه های خلاقانه بلندمدتی مانند آثار هنری، متون ادبی یا اختراعات را انجام می دهند، به چالش کشیده می شود. در محیطهای تفریحی، فراگیران زمان زیادی را صرف خواندن دانش و مهارتهای مختلف برای سرگرمی شخصی تا ورزش میکنند.
اگرچه رابطه اتکا به خود و موفقیت در زندگی به طور گسترده ای شناخته شده است، اکثر دانش آموزان امروز مانند یک قرن پیش برای دستیابی به نظم و انضباط در روش های مطالعه خود تلاش می کنند. تحقیقات معاصر در مورد این کیفیت شخصی مطلوب اما گریزان به ما چه می گوید؟ اول، خودتنظیمی خواندن بیش از دانش دقیق یک مهارت خواندن خاص را شامل می شود. این شامل خودآگاهی، خودانگیختگی و مهارت رفتاری خواندن برای اجرای مناسب دانش خواندن است. به عنوان مثال، شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه متخصصان در استفاده از دانش خواندن در زمانهای حیاتی در حین اجرای خواندن، مانند اصلاح نقصهای خاص در تکنیک های خواندن، با افراد غیرمتخصص تفاوت دارند.
دوم، تحقیقات معاصر به ما میگوید که خودتنظیمی خواندن یک امر شخصی نیست؛ خصیصه ای که تک تک دانش آموزان یا دارند یا فاقد آن هستند. در عوض، شامل استفاده انتخابی از فرآیندهای خاص است که باید شخصاً با هر تکلیف خواندن تطبیق داده شود. مهارت های جزء شامل: (الف) تعیین اهداف نزدیک خاص برای خواندن خود، (ب) اتخاذ استراتژی های قدرتمند برای دستیابی به اهداف خواندن، (ج) نظارت بر عملکرد خواندن خود به صورت انتخابی برای نشانه های پیشرفت، (د) بازسازی بافت فیزیکی و اجتماعی خود برای ایجاد سازگاری با اهداف خواندن خود، (ه) مدیریت کارآمد استفاده زمان، (و) خود ارزیابی روش های خواندن خود، (ز) نسبت دادن علیت به نتایج، و (ح) تطبیق روش های آینده خواندن. مشخص شده است که سطح خواندن دانش آموزان بر اساس وجود یا عدم وجود این فرآیندهای کلیدی خودتنظیمی متفاوت است.
سوم، تحقیقات معاصر نشان میدهد که کیفیت خودانگیختگی یادگیرندگان خودتنظیم به چندین باور اساسی از جمله کارامدی درک شده و علاقه درونی بستگی دارد. از لحاظ تاریخی، مربیان بر تشویق اجتماعی و بیرونی تمرکز کرده اند تا سطح انگیزه دانش آموزان را بالا ببرند. متأسفانه، مطالعه یا تمرین خودهدایتی اغلب ذاتاً کسل کننده، تکراری و بی حس کننده ذهن است و موجب ناخرسندی می شود. با این حال، مصاحبه با کارشناسان تصویر بسیار متفاوتی از این تجربیات را نشان می دهد. کارشناسان تقریباً چهار ساعت در روز را صرف مطالعه و تمرین می کنند و این فعالیت ها را بسیار انگیزاننده می دانند. آنها روش های مطالعه و تمرین خود را به منظور کشف راهبردهای جدید برای بهبود خود تغییر می دهند. با مهارتهای متنوع میزان مطالعه و تمرین یک فرد پیشبینیکننده قوی سطح تخصص اوست. همچنین شواهدی وجود دارد که کیفیت تمرین و مطالعه به شدت سطح مهارت خواندن یادگیرنده را پیش بینی می کند.
با این حال، تعداد کمی از مبتدیان در یک رشته جدید فوراً از مزایای خود انگیزشی قدرتمند بهره می برند، و اگر از نظر اجتماعی تشویق و راهنمایی نشوند، ممکن است به راحتی علاقه خود را از دست بدهند؛ همانطور که اکثر معلمان به راحتی تأیید می کنند. خوشبختانه، در صورت استفاده از فرآیندهای خودتنظیمی باکیفیت، مانند نظارت دقیق، میتوان انگیزه افراد مبتدی را تا حد زیادی افزایش داد. دانش آموزانی که دارای توانایی تشخیص پیشرفت نامحسوس در خواندن هستند باعث افزایش سطح رضایت از خود و اعتقاد آنها به کارآیی شخصی خود برای انجام در سطح بالایی از مهارت می شود. واضح است که انگیزه آنها از خود وظیفه ناشی نمی شود، بلکه از استفاده آنها از فرآیندهای خودتنظیمی، مانند خود نظارتی، و تأثیرات این فرآیندها بر باورهای خود ناشی می شود.
ساختار و عملکرد فرآیندهای خود تنظیمی
این ما را به این سوال اساسی میرساند که چگونه استفاده دانشآموز از فرآیندهای خاص خواندن، با سطح خودآگاهی و باورهای انگیزشی برای تولید خوانندگان خودتنظیم ترکیب میشود؟
روانشناسان خواندن ساختار فرآیندهای خودتنظیمی خواندن را در قالب سه مرحله چرخه ای می بینند. مرحله پیشاندیشی به فرآیندها و باورهایی اشاره دارد که قبل از تلاش برای خواندن رخ میدهند. مرحله عملکرد به فرآیندهایی اشاره دارد که در حین اجرای رفتاری خواندن رخ می دهد و خود بازتابی به فرآیندهایی اشاره دارد که پس از هر تلاش خواندن رخ می دهد.
مرحله پیش اندیشی خواندن
دو دسته اصلی از فرآیندهای مرحله پیش اندیشی وجود دارد: تجزیه و تحلیل تکلیف خواندن و خودانگیختگی برای خواندن.
تجزیه و تحلیل تکلیف خواندن شامل تعیین هدف و برنامه ریزی استراتژیک خواندن است. شواهد قابل توجهی مبنی بر افزایش موفقیت تحصیلی توسط فراگیرانی که اهداف نزدیک خاصی برای خواندن خود تعیین می کنند، مانند به خاطر سپردن لیست کلمات برای آزمون املا، و زبان آموزانی که قصد استفاده از استراتژی های املایی، مانند تقسیم کلمات به هجا را دارند، وجود دارد.
خودانگیختگی برای خواندن از باورهای دانش آموزان در مورد خواندن، مانند باورهای خودکارآمدی در مورد داشتن توانایی شخصی برای خواندن و انتظارات نتیجه در مورد پیامدهای شخصی خواندن ناشی می شود. به عنوان مثال، دانش آموزانی که در مورد خواندن احساس خودکارآمدی می کنند و انتظار دارند از این دانش برای قبولی در آزمون ورودی دانشگاه استفاده کنند، انگیزه بیشتری برای خواندن به شیوه خود تنظیم دارند. علاقه درونی به ارزش گذاری دانش آموزان برای مهارت تکلیف خواندن به دلیل شایستگی های خود اشاره دارد و جهت گیری هدف خواندن به ارزش دادن به فرآیند خواندن برای شایستگی های خود اشاره دارد. دانشآموزانی که به عنوان مثال موضوع تاریخ را جالب میدانند و از افزایش تسلط بر آن لذت میبرند، انگیزه بیشتری برای خواندن به شیوهای خودتنظیم دارند.
مرحله عملکرد خواندن
فرآیندهای مرحله عملکرد به دو دسته اصلی تقسیم می شوند: خودکنترلی خواندن و مشاهده خواندن خود. خودکنترلی خواندن به بکارگیری روش ها یا استراتژی های خاصی اشاره دارد که در مرحله پیش اندیشی انتخاب شده اند. از جمله انواع کلیدی روشهای خودکنترلی که تا به امروز مورد مطالعه قرار گرفتهاند، استفاده از تصویرسازی، خودآموزی، تمرکز توجه و راهبردهای تکلیف است.
مشاهده خواندن خود به ثبت وقایع شخصی یا خودآزمایی برای یافتن علت رویدادهای خواندن اشاره دارد. برای مثال، اغلب از دانشآموزان خواسته میشود که زمان خواندن خود را ثبت کنند تا از مدت زمانی که صرف مطالعه میکنند آگاه شوند. خودنظارتی، شکل پنهانی مشاهده خواندن خود، به ردیابی شناختی فرد از عملکرد شخصی خواندن اشاره دارد؛ مانند فراوانی خطاهای نوشتاری کلمات هنگام خواندن مقاله.
مرحله خود انعکاسی خواندن
دو دسته اصلی از فرآیندهای مرحله خود بازتابی وجود دارد: خود قضاوتی و خود واکنشی. یک شکل از خود قضاوتی خواندن، خود ارزیابی، به مقایسه عملکردهای خود مشاهده شده خواندن در برابر برخی استانداردهای خواندن، مانند عملکرد قبلی، عملکرد شخص دیگر، یا استاندارد مطلق عملکرد اشاره دارد. شکل دیگری از خود قضاوتی خواندن شامل اسناد علّی است که به باورهایی در مورد علت خطاها یا موفقیتهای شخص، مانند نمره در آزمون خواندن اشاره دارد. نسبت دادن نمره ضعیف به محدودیتهای توانایی ثابت میتواند از نظر انگیزشی بسیار مضر باشد، زیرا به این معنی است که تلاشها برای بهبود در آزمون آینده مؤثر نخواهد بود. در مقابل، نسبت دادن یک نمره خواندن ضعیف به فرآیندهای قابل کنترل، مانند استفاده از استراتژی راه حل اشتباه، انگیزه را حفظ می کند، زیرا به این معنی است که یک استراتژی متفاوت خواندن ممکن است منجر به موفقیت شود.
یک شکل از خود واکنشی خواندن شامل احساس رضایت از خواندن خود و تأثیر مثبت نسبت به عملکرد خواندن خود است. افزایش رضایت از خواندن خود انگیزه را افزایش می دهد، در حالی که کاهش در رضایت از خواندن خود تلاش های بیشتر برای خواندن را تضعیف می کند. خود واکنشها به خواندن نیز به شکل پاسخهای تطبیقی / تدافعی هستند. واکنشهای تدافعی به تلاشهایی برای محافظت از تصویر خود از طریق کنارهگیری یا اجتناب از فرصتهای خواندن و انجام خواندن، مانند ترک یک دوره خواندن یا غیبت در آزمون خواندن اشاره دارد. در مقابل، واکنشهای انطباقی خواندن به تنظیماتی اشاره دارد که برای افزایش اثربخشی روش خواندن فرد طراحی شدهاند، مانند حذف یا اصلاح یک استراتژی خواندن ناکارآمد.
این دیدگاه از خودتنظیمی خواندن چرخهای است زیرا بازتابهای خود از تلاشهای قبلی برای خواندن بر فرآیندهای پیشاندیشی بعدی تأثیر میگذارد (به عنوان مثال، نارضایتی از خود منجر به سطوح پایینتر خودکارآمدی و کاهش تلاش در طول خواندن بعدی میشود). در حمایت از این دیدگاه چرخه ای از خودتنظیمی، همبستگی های بالایی در میان استفاده فراگیران از فرآیندهای مرحله پیش اندیشی، عملکرد و خود انعکاسی خواندن وجود دارد.
برای مثال، دانشآموزانی که اهداف نزدیک و کوتاه مدت مشخصی برای خواندن خود تعیین میکنند و احتمالاً عملکرد خواندن خود را در این زمینهها مشاهده میکنند، احتمال بیشتری برای دستیابی به آن در کار مورد نظر دارند، و سطوح بالاتری از خودکارآمدی را نسبت به دانشآموزانی که اهداف تعیین نمیکنند نشان میدهند. مطالعات دیگر نشان دادهاند که متخصصان در طول تلاشهای تمرینی سطوح بالاتری از فرآیندهای خودتنظیمی خواندن را نسبت به افراد تازهکار نشان میدهند.
مشخصات خودتنظیمی خواندن افراد تازه کار بسیار متمایز از متخصصان است. تازهکاران درگیر پیشاندیشی باکیفیت نمیشوند و در عوض سعی میکنند خواندن خود را به صورت واکنشی تنظیم کنند. به این معنا که آنها در تعیین اهداف خاص یا نظارت سیستماتیک خود شکست می خورند و در نتیجه تمایل دارند برای قضاوت در مورد اثربخشی خواندن خود بر مقایسه با عملکرد دیگران تکیه کنند. از آنجایی که معمولاً سایر خوانندگان نیز در حال پیشرفت هستند، عملکرد آنها معیار موفقیت دائمی در حال افزایشی است که فراتر رفتن از آن بسیار دشوار است. علاوه بر این، یادگیرندگانی که خودارزیابی های مقایسه ای انجام می دهند، وادار می شوند که علت را به نقص های توانایی (که ماهیت هنجاری نیز دارند) نسبت دهند و این باعث ایجاد رضایت شخصی کمتر و واکنش های تدافعی سریع می شود. در مقابل، نمایه خودتنظیمی کارشناسان نشان میدهد که آنها سطوح بالایی از خودانگیزه را نشان میدهند و اهداف سلسله مراتبی را برای خود با اهداف فرآیندی که منجر به اهداف نتیجهای متوالی میشوند، مانند تقسیم یک مقاله رسمی به مقدمه، بدنه و نتیجهگیری تعیین میکنند. کارشناسان تلاش های خواندن را با استفاده از استراتژی های قدرتمند برنامه ریزی می کنند و اثرات آن ها را خود مشاهده می کنند، مانند یک سازمان دهنده بصری برای پر کردن اطلاعات کلیدی. آنها به جای عملکرد خوانندگان دیگر، عملکرد خود را بر اساس اهداف شخصی خود ارزیابی می کنند و به جای اسناد توانایی، اسناد استراتژی (یا روش) خواندن را ارائه می دهند. این منجر به رضایت شخصی بیشتر از پیشرفت خواندن و تلاش بیشتر برای بهبود عملکرد خود می شود. این خود واکنشها در کنار یکدیگر، باورهای خودانگیزهای متخصصان را تقویت میکنند، مانند خودکارآمدی، انتظارات نتیجه، جهتگیری هدف خواندن و علاقه درونی.
دانستن تفاوتهای ساختار و عملکرد فرآیندهای خودتنظیمی بین متخصصان و تازهکارها، محققان را قادر به تدوین برنامه های مداخله ای در مدارس برای کودکانی که سطوح پایین تری از رشد خود تنظیمی را نشان می دهند می کند.
همچنین بخوانید:
چگونه بازی سلامت روان کودک شما را تقویت می کند
غلبه بر ترس های روز اول در دبستان
روانشناسی چگونه می تواند به مدیریت وزن کمک کند؟
آمار اتصال کودکان و نوجوانان به اینترنت
نتایج تحلیل جدید: نظریات فروید اشتباه درک شده و آنقدرها هم درگیر «جنسیت» نبوده است