مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی

یادگیری مبتنی بر شواهد - اصول آموزش هوشمند - فصل اول

یکشنبه 9 دی 1403

مجله اینترنتی روان تنظیم

یادگیری مبتنی بر شواهد

مدل آموزش هوشمند

فصل اول

چگونه دانش قبلی فراگیران بر یادگیری آنها تأثیر می گذارد؟

اصل: دانش قبلی دانش آموزان می تواند به یادگیری کمک کند یا مانع یادگیری شود.

دانش‌آموزان به عنوان لوح‌های خالی وارد دوره‌های ما نمی‌شوند، بلکه با دانشی که در دوره‌های دیگر و از طریق زندگی روزمره به دست آورده‌اند، وارد می‌شوند. این دانش متشکل از ملغمه‌ای از حقایق، مفاهیم، مدل‌ها، ادراکات، باورها، ارزش‌ها و نگرش‌ها است که (1) برخی دقیق، کامل و مناسب با زمینه، (2) برخی نادرست و ناکافی برای الزامات یادگیری دوره هستند، یا (3) برخی به سادگی برای زمینه نامناسب هستند.

همانطور که دانش آموزان این دانش را در کلاس های درس ما به ارمغان می آورند، بر نحوه فیلتر کردن و تفسیر اطلاعات دریافتی تأثیر می گذارد. در حالت ایده‌آل، دانش‌آموزان بر پایه دانش قبلی قوی و دقیق بنا می‌کنند و پیوندهایی بین دانش کسب‌شده قبلی و دانش جدید ایجاد می‌کنند که به آنها کمک می‌کند تا ساختارهای دانشی پیچیده‌تر و قوی‌تری بسازند.

با این حال، دانش آموزان ممکن است به طور خود به خود با دانش قبلی مرتبط ارتباط برقرار نکنند. اگر آنها از دانش قبلی مرتبط استفاده نکنند - به عبارت دیگر، اگر آن دانش غیر فعال باشد - ممکن است ادغام دانش جدید را تسهیل نکند. علاوه بر این، اگر دانش قبلی دانش آموزان برای یک کار یا موقعیت یادگیری ناکافی باشد، ممکن است از دانش جدید پشتیبانی نکند، در حالی که اگر برای زمینه نامناسب یا نادرست باشد ، ممکن است به طور فعال یادگیری جدید را تحریف یا مانع شود.

درک آنچه دانش‌آموزان می‌دانند - یا فکر می‌کنند که می‌دانند – وقتی که وارد دوره‌های ما می‌شوند، می‌تواند به ما کمک کند دستورالعمل‌هایمان را به‌طور مناسب‌تری طراحی کنیم. این به ما این امکان را می دهد که نه تنها از دانش دقیق آنها به طور مؤثرتری برای ترویج یادگیری استفاده کنیم، بلکه همچنین شکاف ها را شناسایی و پر کنیم، تشخیص دهیم که دانش آموزان چه زمانی چیزهایی را که می دانند به طور نامناسب به کار می برند و فعالانه برای اصلاح باورهای غلط تلاش می کنند.

تحقیق در مورد دانش قبلی به ما چه می گوید؟

دانش‌آموزان، از طریق دریچه دانش، باورها و مفروضات موجود خود، آنچه را که یاد می‌گیرند، تفسیر اطلاعات دریافتی، و حتی ادراک حسی، را به آنچه از قبل می‌دانند متصل می‌کنند (ویگوتسکی، 1978؛ شورای تحقیقات ملی، 2000). در واقع، توافق گسترده ای بین محققان وجود دارد که دانشجویان باید برای یادگیری، دانش جدید را به دانش قبلی متصل کنید (برانسفورد و جانسون، 1972؛ رزنیک، 1983). با این حال، میزانی که دانش آموزان می توانند به طور موثر از دانش قبلی برای ایجاد دانش جدید استفاده کنند به ماهیت دانش قبلی آنها و همچنین توانایی مربی در مهار آن بستگی دارد.

فعال کردن دانش قبلی

وقتی دانش آموزان بتوانند آنچه را که می آموزند به دانش قبلی دقیق و مرتبط متصل کنند، چیزهای بیشتری یاد می گیرند و حفظ می کنند. در اصل، دانش جدید زمانی بهتر «می‌چسبد» که دانش قبلی موجود باشد. به عنوان مثال، در یک مطالعه متمرکز بر یادآوری، به شرکت‌کنندگانی که دانش متفاوتی از فوتبال داشتند، امتیازاتی از مسابقات مختلف فوتبال ارائه شد و یادآوری آنها مورد آزمایش قرار گرفت. افرادی که دانش قبلی بیشتری از فوتبال داشتند، نمرات بیشتری را به یاد آوردند (موریس و همکاران، 1981).

به طور مشابه، تحقیقات انجام شده توسط کول و هیلی (2007) نشان داد که دانشجویانی که به آنها حقایق ناآشنا در مورد افراد شناخته شده ارائه شده بود، نسبت به دانشجویانی که همان تعداد حقایق در مورد افراد ناآشنا ارائه شده بودند، دو برابر ظرفیت یادگیری و حفظ آن حقایق را نشان دادند.

هر دو این مطالعات نشان می‌دهند که چگونه دانش قبلی از یک موضوع می‌تواند به دانش‌آموزان در ادغام اطلاعات جدید کمک کند.

با این حال، دانش آموزان ممکن است دانش قبلی خود را به طور خود به خود در موقعیت های یادگیری جدید اعمال نکنند. بنابراین، کمک به دانش‌آموزان برای فعال کردن دانش قبلی بسیار مهم است تا بتوانند بر روی آن به طور مؤثری بسازند. در واقع، تحقیقات نشان می‌دهد که حتی مداخلات آموزشی کوچک می‌تواند دانش قبلی مرتبط دانش‌آموزان را برای تأثیر مثبت فعال کند.

به عنوان مثال، در یک مطالعه معروف توسط گیک و هولیوک (1980)، دانشجویان با دو مشکل مواجه شدند که آنها را ملزم به استفاده از مفهوم همگرایی می کرد. محققان دریافتند که حتی زمانی که دانش‌آموزان راه‌حل مشکل اول را می‌دانستند، اکثریت قریب به اتفاق به این فکر نمی‌کردند که راه‌حل مشابهی را برای مشکل دوم اعمال کنند. با این حال، هنگامی که مربی به دانش آموزان پیشنهاد کرد که در مورد مشکل دوم در رابطه با مشکل اول فکر کنند، 80 درصد از دانش آموزان شرکت کننده توانستند آن را حل کنند. به عبارت دیگر، با اعلان‌های جزئی و یادآوری‌های ساده، مربیان می‌توانند دانش قبلی مرتبط را فعال کنند تا دانش‌آموزان به طور مؤثرتری از آن استفاده کنند (برانسفورد و جانسون، 1972؛ دولینگ و لاچمن، 1971).

تحقیقات همچنین نشان می‌دهد که پرسیدن سؤالاتی از دانش‌آموزان که به طور خاص برای تحریک یادآوری طراحی شده‌اند، می‌تواند به آنها کمک کند تا از دانش قبلی برای کمک به یکپارچه‌سازی و حفظ اطلاعات جدید استفاده کنند (ولوشین، پایویو، و پرسلی، 1994). به عنوان مثال، مارتین و پرسلی (1991) از بزرگسالان کانادایی خواستند درباره رویدادهایی که در استان های مختلف کانادا رخ داده است، مطالعه کنند. قبل از هر مداخله آموزشی، محققان دریافتند که شرکت کنندگان در پژوهش اغلب در استفاده از دانش قبلی مرتبط خود برای موقعیت منطقی رویدادها در استان هایی که در آن رخ داده اند، شکست می خورند، و بنابراین در به خاطر سپردن حقایق خاص مشکل داشتند. با این حال، وقتی محققان مجموعه‌ای از سؤالات «چرا» را پرسیدند (مثلاً «چرا انتاریو اولین جایی بود که بیسبال بازی می‌شد؟»)، شرکت‌کنندگان مجبور شدند از دانش قبلی خود در مورد تاریخ کانادا استفاده کنند و آن اطلاعات جدید را به طور منطقی به آن مرتبط کنند. محققان دریافتند که این مداخله که آن را پرسشگری بسط یافته نامیده اند ، یادگیری و حفظ را به طور قابل توجهی بهبود بخشید.

محققان همچنین دریافته‌اند که اگر از دانش‌آموزان خواسته شود دانش مرتبط را از دوره‌های قبلی یا زندگی خود تولید کنند، می‌تواند به تسهیل ادغام مطالب جدید آنها کمک کند (پیک، ون دن بوش، و کروپلینگ، 1982). به عنوان مثال، گارفیلد و همکارانش (گارفیلد، دل ماس، و چنس، 2007) یک مطالعه آموزشی را در یک دوره آمار دانشگاهی طراحی کردند که بر مفهوم تغییرپذیری متمرکز بود - مفهومی که درک آن بسیار دشوار است. مربیان ابتدا داده های پایه را در مورد درک دانش آموزان از تغییرپذیری در پایان دوره ای که به طور سنتی تدریس می شد جمع آوری کردند. ترم بعد، آنها درس را دوباره طراحی کردند به طوری که از دانش آموزان خواسته شد تا نمونه هایی از فعالیت هایی را در زندگی خود تولید کنند که دارای تنوع زیاد یا کم هستند، آنها را به صورت گرافیکی نشان دهند و همانطور که در مورد جنبه های مختلف تنوع استدلال می کنند، از آنها استفاده کنند. در حالی که هر دو گروه از دانش‌آموزان به مبارزه با این مفهوم ادامه دادند، پس آزمون‌ها نشان داد که دانش‌آموزانی که دانش قبلی مرتبط را تولید کرده بودند، در کلاس پایه، دو برابر عملکرد بهتری از دیگر دانش‌آموزان داشتند.

با این حال، اگر دانشی که دانش آموزان ایجاد می کنند نادرست یا نامناسب برای زمینه باشد، تمرینات برای تولید دانش قبلی می تواند یک شمشیر دولبه باشد (آلورمن، اسمیت و ریدانس، 1985).

وقتی دانش آموزان بتوانند آنچه را که می آموزند به آنچه قبلاً می دانند متصل کنند، راحت تر یاد می گیرند. با این حال، مربیان نباید تصور کنند که دانش آموزان بلافاصله یا به طور طبیعی از دانش قبلی مرتبط استفاده می کنند. در عوض، آنها باید آگاهانه دانش قبلی دانش آموزان را فعال کنند تا به آنها کمک کنند تا پیوندهای قوی با دانش جدید ایجاد کنند.

دانش قبلی دقیق اما ناکافی

حتی زمانی که دانش قبلی دانش آموزان دقیق و فعال باشد، ممکن است برای حمایت از یادگیری بعدی یا سطح مطلوب عملکرد کافی نباشد. در واقع، زمانی که دانش آموزان صاحب برخی دانش مربوطه هستند، می‌تواند هم دانش‌آموزان و هم مربیان را به این تصور سوق دهد که دانش‌آموزان برای یک کار یا سطح آموزشی خاص، بهتر از آنچه واقعاً هستند، آماده هستند.

در واقع، انواع مختلفی از دانش وجود دارد که توسط تعدادی از گونه‌شناسی‌های دانش نشان داده می‌شود (برای مثال، اندرسون و کراتوول، 2001؛ اندرسون، 1983؛ الکساندر، شالرت، و هار، 1991؛ دی جونگ و فرگوسن - هسلر، 1996). یک نوع دانش که در بسیاری از این گونه‌شناسی‌ها ظاهر می‌شود، دانش بیانی است ، یا آگاهی از حقایق و مفاهیمی که می توان بیان یا اعلام کرد. دانش بیانی را می توان به عنوان «دانستن چه چیزی» در نظر گرفت. توانایی نام‌گذاری بخش‌های دستگاه گردش خون، توصیف ویژگی‌های ساختار اجتماعی شکارچی-گردآورنده، یا توضیح قانون سوم نیوتن نمونه‌هایی از دانش بیانی هستند.

نوع دوم از دانش اغلب به عنوان دانش رویه ای شناخته شده است، زیرا شامل دانستن چگونگی و زمان به کارگیری رویه ها، روش ها، نظریه ها، سبک ها یا رویکردهای مختلف است. توانایی محاسبه انتگرال، ترسیم با چشم انداز سه بعدی، و تنظیم تجهیزات آزمایشگاهی - و همچنین آگاهی از اینکه چه زمانی این مهارت ها قابل اجرا هستند و چه زمانی نه - در دسته دانش رویه ای قرار می گیرند.

دانش بیانی و رویه ای یکسان نیستند و انواع عملکردهای یکسانی را امکان پذیر نمی کنند. برای مثال، معمول است که دانش‌آموزان حقایق و مفاهیم را بدانند اما نمی‌دانند چگونه و چه زمانی آنها را به کار ببرند. در واقع، تحقیقات در مورد یادگیری علم نشان می‌دهد که حتی زمانی که دانش‌آموزان می‌توانند حقایق علمی را بیان کنند (به عنوان مثال، "نیرو برابر است با جرم ضربدر شتاب")، آنها اغلب در به کارگیری آن حقایق برای حل مسائل، تفسیر داده‌ها و نتیجه‌گیری ضعیف هستند (کلمنت، 1982). 

زمانیکه شاگردان می دانند چه آزمون‌های آماری مختلفی جود دارد، این کافی نیست که آنها را ملزم به انتخاب آزمون‌های مناسب برای یک مجموعه داده، اجرای صحیح آزمون‌های آماری و تفسیر نتایج کند.

به طور مشابه، مطالعات نشان داده‌اند که دانشجویان اغلب می‌توانند وظایف رویه‌ای را انجام دهند بدون اینکه بتوانند درک روشنی از کاری که انجام می‌دهند داشته باشند یا دلیل آن را بتوانند بیان کنند (بری و برادبنت، 1988؛ ربر و کوتوفسکی، 1997؛ سان، مریل، و پترسون، 2001). به عنوان مثال، دانشجویان بازرگانی ممکن است بتوانند فرمول‌هایی را برای حل مشکلات مالی اعمال کنند، اما منطق یا اصول زیربنای راه‌حل‌هایشان را نتوانند توضیح دهند.

به طور مشابه، دانشجویان طراحی ممکن است بدانند که چگونه یک طرح خاص را اجرا کنند، بدون اینکه بتوانند انتخاب هایی را که انجام داده اند توضیح یا توجیه کنند. این دانشجویان ممکن است دانش رویه‌ای کافی برای عملکرد مؤثر در زمینه‌های خاص داشته باشند، با این حال فاقد دانش بیانی از ویژگی‌ها و اصول عمیق هستند که به آنها امکان می‌دهد هم با زمینه‌های مختلف سازگار شوند و هم خودشان برای دیگران توضیح دهند.

از آنجایی که دانستن چیستی دانش بسیار متفاوت از دانستن چگونگی یا دانستن چه زمانی است، به ویژه مهم است که ما به عنوان مربی، در ذهن خود در مورد نیازهای دانشی مختلف یک تکلیف آگاه باشیم و اینکه تصور نکنیم که چون دانش آموزان ما یک نوع دانش دارند، آنها نوع دیگری از دانش را نیز دارند. در عوض، ارزیابی میزان و ماهیت دانش قبلی دانش آموزان بسیار مهم است تا بتوانیم آموزش خود را به طور مناسب طراحی کنیم.

ادامه ...

 

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی

محمود دلیر عبدی نیا

روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی

دانش آموخته دانشگاه تهران

لطفا نظرات و پیشنهادات خود را از طریق بخش نظرات مجله اینترنتی روان تنظیم و یا از طریق ایمیل برای ما ارسال کنید.

استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.