چهار شنبه 26 دی 1403
مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
آموزش ویادگیری
شیوه های آموزشی کارامد و اثر بخش
بخش دوم
آموزش راهبردهای یادگیری
دادن حق انتخاب به دانشآموزان در اهداف یادگیری، و آموزش توجه به پیشرفتشان، دستاوردهای یادگیری را به همراه دارد. در دهه 1980، تحقیقات شناختی در مورد آموزش به دنبال راههایی برای تشویق خودنظارتی، خودآموزی یا «فراشناخت» برای تقویت موفقیت و استقلال بود. مهارت ها مهم هستند، اما نظارت و مدیریت یادگیرنده بر یادگیری خود اولویت دارد.
این رویکرد بخشی از کارکردهای آموزش مستقیم برنامه ریزی، تخصیص زمان و مرور را به فراگیران منتقل می کند. آگاهی از آنچه در ذهن فرد در طول یادگیری می گذرد اولین گام مهم برای یادگیری مستقل موثر است. برخی از دانشآموزان فاقد این خودآگاهی هستند و باید مهارتهای لازم برای نظارت و تنظیم یادگیری خود را به آنها آموزش داد. بسیاری از مطالعات نشان داده اند که تأثیرات مثبت می تواند از مهارت های توسعه یافته حاصل شود.
دانش آموزان با مجموعه ای از راهبردهای یادگیری می توانند پیشرفت خود را به سمت اهداف صریح اندازه گیری کنند. هنگامی که دانش آموزان از این راهبردها برای تقویت فرصت های یادگیری خود استفاده می کنند، همزمان مهارت های خودآگاهی، کنترل شخصی و خودارزیابی مثبت خود را افزایش می دهند.
سه مرحله ممکن از آموزش در مورد راهبردهای یادگیری عبارتند از:
1 مدل سازی که در آن معلم رفتار مورد نظر را از خود نشان می دهد
2 تمرین هدایت شده، که در آن دانش آموزان با کمک معلم اجرا می کنند
3 کاربرد، که در طی آن دانش آموزان مستقل از معلم عمل می کنند.
به عنوان مثال، یک برنامه موفق «تدریس متقابل» درک مطلب را تقویت میکند و دانشآموزان را به نوبت در گفتگوهای پیشرو در مورد ویژگیهای مربوط به متون قرار میدهد. دانش آموزان با در نظر گرفتن نقش برنامه ریزی و نظارت که به طور معمول توسط معلمان اعمال می شود، خود مدیریتی را می آموزند. شاید به همین دلیل است که مربیان از تدریس خصوصی یاد می گیرند و می گویند: "برای اینکه چیزی را خوب یاد بگیرید، آن را آموزش دهید."
تدریس خصوصی
آموزش به یک دانش آموز یا تعداد کمی با توانایی ها و نیازهای آموزشی یکسان می تواند بسیار موثر باشد. تدریس خصوصی امکانات یادگیری را با نیازهای دانش آموزان تطبیق می دهد. در مطالعات بسیاری تدریس خصوصی اثرات یادگیری بزرگی به همراه داشته است. بویژه تأثیرات بسیار بزرگی در ریاضیات دارد - شاید به دلیل توالی و سازماندهی کاملاً مشخص موضوع. اگر دانشآموزان در کلاس ریاضیات عقب بمانند، ممکن است هرگز به آموزش جاری نرسند، مگر اینکه مشکلات خاص آنها شناسایی و برطرف شود. این ارزیابی فردی و فرآیند پیگیری، فضیلت تدریس خصوصی و سایر ابزارهای آموزش تطبیقی است.
به نظر می رسد که تدریس خصوصی همتا (تدریس دانش آموزان کندتر یا جوان تر توسط دانش آموزان پیشرفته تر) تقریباً به خوبی تدریس خصوصی معلمان کار می کند؛ با تمرین مداوم تدریس دانش آموز ممکن است در برخی موارد با تدریس خصوصی معلم برابر باشد. به طور قابل توجهی، تدریس خصوصی همتا باعث ارتقای یادگیری مؤثر در معلمان و همچنین مربیان می شود.
نیاز به سازماندهی افکار به منظور انتقال قابل فهم به دیگران، نیاز به آگاهی از ارزش زمان، و نیاز به یادگیری مهارت های مدیریتی و اجتماعی احتمالاً دلایل اصلی بهره معلم از تدریس خصوصی هستند. حتی دانشآموزان با یادگیری آهستهتر و افراد دارای معلولیت میتوانند در موقعیت آموزش به دیگران باشند، اگر زمان و تمرین اضافی برای تسلط بر یک مهارت به آنها داده شود. این می تواند به آنها یک تجربه مثبت بدهد و احساس عزت نفس آنها را افزایش دهد.
موفقیت دو روش دیگر – یعنی آموزش راهبردهای یادگیری و یادگیری مشارکتی - به ویژگی های آموزشی مشابه ویژگی های تدریس خصوصی نسبت داده می شود.
یادگیری تسلط
برای یادگیری گام به گام موضوع، تسلط کامل بر هر مرحله اغلب بهینه است. بیش از پنجاه مطالعه نشان می دهد که توالی، نظارت و کنترل دقیق فرآیند یادگیری، میزان یادگیری را افزایش می دهد. پیش آزمون به تعیین آنچه باید مطالعه شود کمک می کند. این به معلم اجازه می دهد تا از اختصاص مطالبی که قبلاً تسلط یافته است یا دانش آموز هنوز مهارت های لازم را ندارد، اجتناب کند.
حصول اطمینان از اینکه دانش آموزان به تسلط بر مراحل اولیه در توالی دست می یابند به اطمینان از پیشرفت رضایت بخشی در مراحل بعدی و پیشرفته تر کمک می کند. ارزیابی مکرر پیشرفت به معلمان و دانشآموزان اطلاع میدهد که زمان اضافی و راهحلهای اصلاحی مورد نیاز است. زمانی که موضوع به خوبی سازماندهی شده باشد، به نظر می رسد که یادگیری تسلط بهترین نتیجه را دارد.
به دلیل تاکید بر نتایج و نظارت دقیق بر پیشرفت، یادگیری تسلط می تواند در وقت یادگیرندگان صرفه جویی کند. این به دانش آموزانی که به آن نیاز دارند زمان و اصلاح بیشتری می دهد. همچنین به یادگیرندگان سریعتر امکان میدهد از مطالبی که قبلاً میدانند صرف نظر کنند.
از آنجایی که یادگیری تسلط با آموزش مطابق با نیازهای هر دانش آموز است، می تواند بهتر از ارائه یک درس به کل کلاس در همان زمان باشد. چنین آموزش کل کلاس ممکن است برای برخی از فراگیران بسیار سخت و برای برخی دیگر بسیار آسان باشد.
برنامه های یادگیری تسلط نیاز به برنامه ریزی، مواد و رویه های خاصی دارد. معلمان باید آماده باشند تا اجزای آموزش را شناسایی کنند، راهبردهای ارزشیابی را توسعه دهند تا دانش آموزان به طور مناسب در پیوستار آموزشی قرار گیرند و بازخوردهای تقویتی و اصلاحی ارائه دهند - در حالی که به طور مداوم دانش آموزان را در دروس درگیر می کنند.
یادگیری مشارکتی
دانشآموزان در گروههای کوچک و خودآموز میتوانند یادگیری یکدیگر را حمایت کرده و افزایش دهند. همانطور که توسط بیش از پنجاه مطالعه نشان داده شده است، زمانی که مبادلات بین معلمان و فراگیران مکرر است و به طور خاص به سمت مشکلات و علایق دانش آموزان هدایت می شود، یادگیری موثرتر از حد معمول پیش می رود.
در آموزش کل کلاس، فقط یک نفر می تواند در هر زمان صحبت کند، و دانش آموزان خجالتی یا کم یادگیری ممکن است اصلا تمایلی به صحبت کردن نداشته باشند. با این حال، وقتی دانشآموزان در گروههای دو تا چهار نفره کار میکنند، هر یک از اعضای گروه میتوانند به طور گسترده شرکت کنند، مشکلات فردی به احتمال زیاد واضح میشوند و برطرف میشوند (گاهی اوقات با کمک معلم)، و یادگیری میتواند تسریع شود.
یادگیری مشارکتی گسترده شده است. نه تنها می تواند پیشرفت تحصیلی را افزایش دهد، بلکه فضایل دیگری نیز دارد. دانش آموزان با کار در گروه های کوچک، کار گروهی، نحوه انتقاد و نحوه برنامه ریزی، نظارت و ارزیابی فعالیت های فردی و مشترک خود را با دیگران می آموزند. به نظر می رسد که محیط های کار مدرن به طور فزاینده ای به چنین تفویض جزئی اختیارات، مدیریت گروه و مهارت های همکاری نیاز دارند.
مانند مدیران مدرن، معلمان مدرن ممکن است نیاز داشته باشند که بیشتر شبیه تسهیلگر، مشاور و ارزیاب شوند تا سرپرست. با این وجود، محققان توصیه نمی کنند که یادگیری مشارکتی کل روز مدرسه را در بر گیرد. استفاده از روشهای مختلف، بهجای یادگیری مشارکتی به تنهایی، بیشترین بهرهوری در نظر گرفته میشود.
علاوه بر این، یادگیری مشارکتی به معنای بیش از اختصاص دادن کودکان به گروه های کوچک است. معلمان نیز باید با دقت طراحی کنند و برای تنظیم گروه کوچک آماده شوند. دانش آموزان به آموزش مهارت های لازم برای موفقیت در گروه های کوچک نیاز دارند. باید در مورد استفاده از مسئولیت پذیری فردی یا گروهی تصمیم گیری شود. باید در ایجاد ترکیبی از نقاط قوت و نیازهایی که توسط دانش آموزان در گروه ها ارائه می شود، دقت شود. توجه به این جزئیات احتمال افزایش یادگیری توسط گروه های مشارکتی را افزایش می دهد.
آموزش تطبیقی
انواع تکنیکهای آموزشی که دروس را با دانشآموزان و گروههای کوچک تطبیق میدهند، پیشرفت را افزایش میدهند. آموزش تطبیقی یک فرآیند تشخیصی- تجویزی یکپارچه است که چندین روش قبلی - تدریس خصوصی، تسلط و یادگیری مشارکتی و آموزش راهبردهای یادگیری - را در یک سیستم مدیریت کلاس درس ترکیب میکند تا آموزش را با نیازهای فردی و گروههای کوچک تطبیق دهد.
اثرات دستاورد برنامه های تطبیقی نشان داده شده است. اثرات گسترده تر آموزش انطباقی احتمالا دست کم گرفته می شود، زیرا هدف آن اهداف مختلفی است که اندازه گیری آنها دشوار است، از جمله استقلال دانش آموز، انگیزه درونی، انتخاب معلم و دانش آموز و مشارکت والدین.
آموزش تطبیقی مستلزم اجرای مراحل اجرا شده توسط معلم ماهر است، از جمله برنامه ریزی، تخصیص زمان، تفویض وظایف به دستیاران و دانش آموزان، و کنترل کیفیت. بر خلاف بسیاری از شیوه های دیگر، این یک برنامه جامع برای کل روز مدرسه است، نه یک روش واحد که نیاز به ادغام ساده در یک موضوع یا در کارنامه یک معلم دارد. تمرکز آن بر تک تک دانشآموزان مستلزم آن است که ابتدا موانع یادگیری شناسایی شده و سپس طرحی برای رفع این نیازها تدوین شود.
دانش آموزی با نیازهای ویژه یا با مشکلات تحصیلی مسئولیت مشترک تیمی از معلمان و متخصصان می شود. چنین رویکردی برای آموزش، معلمان را میطلبد تا طیف گستردهای از رویکردهای آموزشی را توسعه دهند، همراه با آگاهی از زمان استفاده مؤثرتر از هر یک از آنها، و هماهنگی تلاشهای خود با سایر متخصصان که از دانشآموز حمایت میکنند. زمان و فرصت برای انجام این کار برای اجرای آموزش تطبیقی بسیار مهم است. مدیریت حرفه ای ماهرانه برای ادغام تمام جنبه های برنامه مورد نیاز است. برای مثال، هماهنگی برنامه درسی به معنای چیزی بیش از یک طرح برای آموزش مهارت ها و دانش موضوعی در سطوح پایه است، زیرا برای همه دانش آموزان اعمال می شود. در عوض، ارتباط آن برنامه درسی با توانایی ها و نیازهای هر دانش آموز را در بر می گیرد. در نتیجه، کارکنان دفتر مرکزی، مدیران و معلمان برای نصب و نگهداری برنامههای تطبیقی بیش از حد معمول به آموزش نیاز دارند. همانطور که اهداف مدرسه واضح تر و یکنواخت تر می شوند، باید به طور فزاینده ای امکان توسعه و به کارگیری رویکردهای سیستمی، مانند آموزش تطبیقی وجود داشته باشد.
مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
مدیر مسئول: محمود دلیر عبدی نیا
روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی
دانش آموخته دانشگاه تهران
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.