چهار شنبه 28 آذر 1403 - مجله اینترنتی روان تنظیم
بسته آموزشی عمومی مبتنی بر شواهد
مجموعه فعالیت های کاربردی آموزشی و پرورشی برای مدارس
فصل دوم
کودکان چگونه یاد می گیرند
قسمت پایانی
تجدید ساختار دانش قبلی
گاهی اوقات دانش قبلی می تواند مانع یادگیری چیز جدیدی شود. دانش آموزان باید یاد بگیرند که چگونه ناسازگاری های درونی را حل کنند و در صورت لزوم مفاهیم موجود را بازسازی کنند.
گاهی اوقات دانش موجود می تواند مانع درک اطلاعات جدید شود. در حالی که این امر اغلب در یادگیری علوم و ریاضیات صدق می کند، می تواند در همه زمینه های موضوعی اعمال شود. این به این دلیل اتفاق میافتد که درک کنونی ما از دنیای فیزیکی و اجتماعی، از تاریخ، نظریهپردازی درباره اعداد و غیره، محصول هزاران سال فعالیت فرهنگی است که شیوههای شهودی توضیح پدیدهها را بهطور اساسی تغییر داده است. به عنوان مثال، در زمینه ریاضیات، بسیاری از کودکان هنگام استفاده از کسر اشتباه می کنند زیرا از قوانینی استفاده می کنند که فقط برای اعداد طبیعی اعمال می شود. به همین ترتیب، در علوم فیزیکی، دانشآموزان باورهای غلط مختلفی را شکل میدهند. این ایده که زمین مانند یک کلوچه یا مانند یک کره با سطح صاف در بالای آن است، به این دلیل اتفاق می افتد که اطلاعات علمی گرد بودن زمین را با این باور شهودی که صاف است و مردم در بالای آن زندگی می کنند، تطبیق می دهد. چنین باورهای نادرستی فقط در کودکان خردسال صدق نمی کند. آنها در دانش آموزان دبیرستانی و کالج نیز رایج هستند.
معلمان برای تسهیل درک اطلاعات غیر شهودی چه کاری می توانند انجام دهند؟
• معلمان باید بدانند که دانش آموزان باورهای قبلی و درک ناقصی دارند که می تواند با آنچه در مدرسه تدریس می شود در تضاد باشد.
• ایجاد شرایطی که بتوان باورها و توضیحات جایگزین را بیرونی کرد و بیان کرد، مهم است.
• معلمان باید بر روی ایده های موجود دانش آموزان بنا کنند و به آرامی آنها را به درک های بالغ تر هدایت کنند. نادیده گرفتن باورهای قبلی می تواند منجر به شکل گیری باورهای غلط شود.
• باید مشاهدات و آزمایش هایی را برای دانش آموزان فراهم کرد که به آنها نشان دهد برخی از باورهایشان می تواند اشتباه باشد. برای این منظور می توان از نمونه هایی از تاریخ علم استفاده کرد.
• توضیحات علمی باید با وضوح ارائه شود و در صورت امکان با مدل هایی مثال زده شود.
• باید به دانش آموزان زمان کافی داده شود تا تصورات قبلی خود را بازسازی کنند. برای انجام این کار، بهتر است برنامه های درسی طراحی شود که به موضوعات کمتری با عمق بیشتری بپردازد تا اینکه بخواهیم تعداد زیادی از موضوعات را به صورت سطحی پوشش دهیم.
هدف گرفتن به سمت درک به جای حفظ کردن
یادگیری زمانی بهتر است که مطالب بر اساس اصول و توضیحات کلی سازماندهی شود، نه زمانی که بر اساس به خاطر سپردن حقایق و رویه های مجزا باشد. همه معلمان از دانش آموزان خود می خواهند آنچه را که می آموزند بفهمند و حقایق را به صورت سطحی حفظ نکنند. تحقیقات نشان می دهد که وقتی اطلاعات به صورت سطحی به خاطر سپرده شود به راحتی فراموش می شود. برعکس، وقتی چیزی فهمیده می شود، به راحتی فراموش نمی شود و می توان آن را به موقعیت های دیگر منتقل کرد (نگاه کنید به اصل بعدی در مورد انتقال). برای درک آنچه به آنها آموزش داده می شود، باید به دانش آموزان این فرصت داده شود تا در مورد کاری که انجام می دهند فکر کنند، در مورد آن با دانش آموزان دیگر و با معلمان صحبت کنند، آن را روشن کنند و بفهمند که چگونه در بسیاری از موقعیت ها کاربرد دارد.
چگونه معلمان می توانند برای فهمیدن آموزش دهند؟ برخی از وظایفی که معلمان می توانند به منظور ارتقاء درک مطالب تدریس شده انجام دهند، در زیر آمده است:
• از دانش آموزان بخواهید که یک پدیده یا مفهوم را به زبان خودشان توضیح دهند.
• به دانش آموزان نشان دهید که چگونه مثال هایی ارائه کنند که نشان می دهد چگونه یک اصل اعمال می شود یا چگونه یک قانون کار می کند.
• دانش آموزان باید قادر به حل مسائل مشخصه در حوزه موضوعی باشند. با کسب تخصص بیشتر دانشآموزان میتوانند مشکلات را افزایش دهند.
• هنگامی که دانش آموزان مطالب را درک می کنند، می توانند شباهت ها و تفاوت ها را ببینند، می توانند با هم مقایسه و مقابله کنند، و می توانند تشبیهات را درک کرده و ایجاد کنند.
• نحوه انتزاع اصول کلی از موارد خاص و تعمیم از نمونه های خاص را به دانش آموزان آموزش دهید.
کمک به دانش آموزان در یادگیری انتقال
یادگیری زمانی معنادارتر می شود که درس ها در موقعیت های زندگی واقعی اعمال شوند. دانش آموزان اغلب نمی توانند آنچه را که در مدرسه آموخته اند برای حل مشکلات دنیای واقعی به کار گیرند. به عنوان مثال، آنها ممکن است در مورد قوانین نیوتن در مدرسه یاد بگیرند، اما نتوانند ببینند که چگونه آنها در موقعیت های واقعی اعمال می شوند. انتقال بسیار مهم است. چرا باید کسی بخواهد به مدرسه برود اگر آنچه در آنجا آموخته می شود به موقعیت های دیگر منتقل نمی شود و نمی توان از آن در خارج از مدرسه استفاده کرد؟
معلمان میتوانند توانایی دانشآموزان را برای انتقال آنچه در مدرسه آموختهاند از طریق:
• اصرار بر تسلط بر موضوع. بدون درک کافی، انتقال نمی تواند انجام شود (به اصل قبلی مراجعه کنید).
• کمک به دانش آموزان برای دیدن پیامدهای انتقال اطلاعاتی که آموخته اند.
• به کار بردن آنچه در یک حوزه موضوعی آموخته شده است در حوزه های دیگری که ممکن است به آن مرتبط باشد.
• به دانش آموزان نشان می دهد که چگونه اصول کلی را از مثال های عینی انتزاع کنند.
• کمک به دانش آموزان در یادگیری نحوه نظارت بر یادگیری خود و نحوه جستجو و استفاده از بازخورد در مورد پیشرفت خود.
• برای فهمیدن به جای حفظ کردن آموزش دهید (به اصل قبلی مراجعه کنید).
وقت گذاشتن برای تمرین
یادگیری یک فعالیت شناختی پیچیده است که نمی توان در آن عجله کرد. این نیاز به زمان و دوره های تمرین قابل توجهی برای شروع ساختن تخصص در یک منطقه دارد. تحقیقات نشان می دهد که افراد باید تمرینات زیادی را برای کسب تخصص در یک زمینه انجام دهند. حتی تفاوتهای کوچک در مدت زمانی که افراد در معرض اطلاعات قرار میگیرند، میتواند منجر به تفاوتهای بزرگ در اطلاعاتی شود که به دست آوردهاند. روانشناسان شناختی چیس و سایمون (1973) متخصصان شطرنج را مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند که آنها اغلب 50000 ساعت را صرف تمرین شطرنج کرده اند. یک استاد 35 ساله شطرنج که 50000 ساعت را صرف بازی شطرنج کرده است باید از 5 سالگی به مدت سی سال هر روز چهار تا پنج ساعت را روی صفحه شطرنج سپری کرده باشد. بازیکنان کمتر موفق، زمان بسیار کمتری را صرف بازی شطرنج کردهاند.
تحقیقات نشان می دهد که مهارت های خواندن و نوشتن دانش آموزان دبیرستانی مربوط به ساعاتی است که آنها برای خواندن و نوشتن صرف کرده اند. خواندن و نوشتن موثر نیاز به تمرین زیاد دارد. از دانشآموزان محیطهای محروم که فرصتهای کمتری برای یادگیری دارند و به دلیل کار یا بیماری مدرسه را از دست میدهند، در مقایسه با کودکانی که زمان بیشتری برای تمرین و کسب اطلاعات داشتند، انتظار نمیرود که در مدرسه خوب عمل کنند.
بسیاری از برنامه های آموزشی برای افزایش مواجهه فرد با موقعیت های یادگیری ترجیحاً در سنین پایین طراحی شده اند. در اینجا چند توصیه برای معلمان وجود دارد که می تواند به دانش آموزان کمک کند تا زمان بیشتری را برای انجام وظایف یادگیری اختصاص دهند:
• مدت زمانی را که دانش آموزان برای یادگیری در کلاس درس صرف می کنند افزایش دهید.
• به دانش آموزان تکالیف یادگیری بدهید که با آنچه قبلاً می دانند سازگار باشد.
• سعی نکنید موضوعات زیادی را در یک زمان پوشش دهید. به دانش آموزان زمان بدهید تا اطلاعات جدید را درک کنند.
• به دانش آموزان کمک کنید تا در "تمرین عمدی" که شامل تفکر فعال و نظارت بر یادگیری خود می شود، شرکت کنند (به بخش های مربوط به خود تنظیمی مراجعه کنید).
• به دانش آموزان اجازه دسترسی به کتاب را بدهید تا بتوانند مطالعه را در خانه تمرین کنند.
• با والدین در تماس باشید تا بتوانند تجارب آموزشی غنی تری را برای فرزندان خود ارائه دهند.
تفاوت های رشدی و فردی
کودکان زمانی که تفاوت های فردی آنها در نظر گرفته شود، بهتر یاد می گیرند. تحقیقات نشان می دهد که تفاوت های رشدی عمده ای در یادگیری وجود دارد. همانطور که کودکان رشد می کنند، روش های جدیدی برای بازنمایی جهان شکل می دهند و همچنین فرآیندها و استراتژی هایی را که برای دستکاری این بازنمایی ها استفاده می کنند، تغییر می دهند. علاوه بر این، تفاوت های فردی مهمی در یادگیری وجود دارد. هاوارد گاردنر، روانشناس رشد، استدلال کرده است که ابعاد بسیاری از هوش انسان به غیر از مهارت های منطقی و زبانی وجود دارد که معمولاً در بیشتر محیط های مدرسه ارزش دارند. برخی از کودکان در موسیقی استعداد دارند، برخی دیگر دارای مهارتهای فضایی استثنایی (مثلاً مورد نیاز معماران و هنرمندان)، یا تواناییهای جسمانی / جنبششناسی (مورد نیاز ورزشکاران)، یا تواناییهای ارتباط با افراد دیگر و غیره هستند. مدارس باید با در نظر گرفتن چنین تفاوت های فردی بهترین محیط را برای رشد کودکان ایجاد کنند.
در زیر توصیه هایی برای ایجاد بهترین محیط برای رشد کودکان و در عین حال شناخت تفاوت های فردی آنها ارائه شده است:
• یاد بگیرید که چگونه دانش، استراتژی ها و شیوه های یادگیری کودکان را به اندازه کافی ارزیابی کنید.
• کودکان را با طیف وسیعی از مواد، فعالیت ها و تکالیف یادگیری که شامل زبان، ریاضیات، علوم طبیعی، علوم اجتماعی، هنر، موسیقی، حرکت، درک اجتماعی و غیره است آشنا کنید.
• حوزه های قدرت دانش آموزان را مشخص کنید، توجه ویژه ای به علاقه، پشتکار و اعتمادی که آنها در انواع مختلف فعالیت ها نشان می دهند، داشته باشید.
• از حوزه های قدرت دانش آموزان حمایت کنید و از این زمینه ها برای بهبود عملکرد کلی تحصیلی استفاده کنید.
• تفکر و یادگیری دانش آموزان را هدایت و به چالش بکشید.
• از کودکان سؤالات فکری بپرسید و به آنها مسائلی بدهید تا حل کنند. کودکان را تشویق کنید تا فرضیه ها را به روش های مختلف آزمایش کنند.
• با معرفی مسائل و مطالب برگرفته از موقعیت های روزمره، با دنیای واقعی ارتباط برقرار کنید.
• به کودکان نشان دهید که چگونه می توانند از پروفایل های هوش منحصر به فرد خود برای حل مسائل دنیای واقعی استفاده کنند.
• شرایطی را برای دانش آموزان ایجاد کنید تا با افراد جامعه و به ویژه با بزرگسالانی که در مورد انواع چیزهایی که مورد علاقه دانش آموزان است آگاه و مشتاق باشند تعامل برقرار کنند.
ایجاد دانش آموزان با انگیزه
یادگیری به طور انتقادی تحت تأثیر انگیزه یادگیرنده است. معلمان می توانند با رفتار و اظهاراتی که بیان می کنند به دانش آموزان کمک کنند تا به یادگیرندگانی با انگیزه تر تبدیل شوند. یادگیرندگان با انگیزه به راحتی قابل تشخیص هستند، زیرا آنها برای دستیابی به اهداف خود اشتیاق دارند و آماده اند تا تلاش زیادی را به خرج دهند. آنها همچنین عزم و پشتکار قابل توجهی از خود نشان می دهند. این بر میزان و کیفیت آموخته ها تأثیر می گذارد. همه معلمان می خواهند در کلاس درس های درس خود دانش آموزانی با انگیزه داشته باشند. چگونه می توانند به این امر برسند؟ روانشناسان بین دو نوع انگیزه تمایز قائل می شوند: انگیزه بیرونی و انگیزه درونی. انگیزه بیرونی زمانی حاصل می شود که از پاداش های مثبت برای افزایش دفعات یک رفتار هدف استفاده شود. ستایش، نمرات بالا، جوایز، پول و غذا می تواند برای این اثر استفاده شود. انگیزه درونی زمانی است که یادگیرندگان به طور فعال در فعالیت ها شرکت می کنند بدون اینکه برای آن پاداشی دریافت کنند. کودکی که دوست دارد برای سرگرمی پازل ها را کنار هم بگذارد، انگیزه ذاتی دارد. یکی از ویژگی های مهم یادگیرندگان با انگیزه درونی، اعتقاد آنها به این است که تلاش برای موفقیت مهم است. معلمان می توانند با رفتار و اظهاراتی که بیان می کنند بر عزم دانش آموزان برای رسیدن به موفقیت تأثیر بگذارند.
معلمان باید از جملات تشویقی استفاده کنند که منعکس کننده یک ارزیابی صادقانه از عملکرد یادگیرنده باشد:
• موفقیت های دانش آموز را بشناسید.
• موفقیت دانش آموز را به عوامل داخلی و نه عوامل خارجی نسبت دهید (مثلاً "شما ایده های خوبی دارید").
• به دانشآموزان کمک کنید تا خودشان را باور کنند (مثلاً «شما تلاش زیادی برای ریاضی انجام میدهید و نمرات شما بسیار بهبود یافته است».
• در مورد راهبردهایی که استفاده می کنند به کودکان بازخورد بدهید و در مورد چگونگی بهبود آنها آموزش دهید.
• به یادگیرندگان کمک کنید تا اهداف واقعی را تعیین کنند.
همچنین مهم است که:
• از گروه بندی دانش آموزان بر اساس توانایی آنها خودداری کنید. گروه بندی توانایی ها این پیام را می دهد که توانایی بیشتر از تلاش ارزش دارد.
• ترویج همکاری به جای رقابت. تحقیقات نشان میدهد که ترتیبات رقابتی که دانشآموزان را تشویق میکند به تنهایی کار کنند تا نمرات و پاداشهای بالا را به دست آورند، این پیام را دارند که آنچه ارزشمند است توانایی است و انگیزه درونی را کاهش میدهد.
• کارهای جدید و جالبی را ارائه دهید که کنجکاوی و مهارت های تفکر مرتبه بالاتر یادگیرندگان را در سطح دشواری مناسب به چالش می کشد.
مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
محمود دلیر عبدی نیا
روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی
دانش آموخته دانشگاه تهران
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.