مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی

دیدگاه های شناختی از یادگیری

دو شنبه 5 آذر 1403 - مجله اینترنتی روان تنظیم

کتاب درسی روانشناسی تربیتی شناختی

فصل چهارم

فرایند یادگیری

بخش پایانی

دیدگاه های شناختی از یادگیری

با دو یا سه نفر دیگر از گروه دوستان خود، در مورد معلمانی که به شما کمک کرده اند تا دانش "عمیق" را در مورد یک موضوع یاد بگیرید صحبت کنید. آن معلمان چگونه تفکر شما را هدایت کرده اند تا از حفظ کردن  ساده فراتر روید و به درک کامل تری از موضوع برسید؟

به نظر می رسد دانش آموزان نوجوان که قرار است در پایان سال تحصیلی در امتحانات خود شرکت کنند، درک را با حفظ کردن یکسان می دانند. آنها با حفظ دقیق لغات کتاب درسی برای هر آزمون آماده می شوند. به نظر می رسد حتی بهترین دانش آموزان نیز فکر می کنند که این تنها راهبرد یادگیری ممکن است. در واقع، وقتی معلم آنها سعی می کند با خواندن برخی منابع اصلی، بحث در مورد موضوعات در کلاس از دوره زمانی که در حال مطالعه آن هستند، آنها را به تفکر در مورد تاریخ وادار کند، آنها عصیان می کنند. "آیا این در امتحان خواهد آمد؟ چرا ما به این مطالب فکر کنیم - آیا باید بدانیم چه کسی و چه زمانی آنها را ایجاد کرده است؟" "این چه ربطی به تاریخ دارد؟" به نظر می رسد حتی دانش آموزانی که در بحث ها شرکت می کنند از کلمات و عبارات مستقیم از کتاب درسی استفاده می کنند بدون اینکه بدانند چه می گویند.

نقش دانش در یادگیری چیست؟ چگونه ادراک، توجه، طرحواره ها و سناریو ها بر یادگیری و به خاطر سپردن تأثیر می گذارد؟ دانش چیست؟ چرا دانش آموزان آموخته های خود را فراموش می کنند؟ نقش شناخت خود یادگیری و به یاد آوردن چیست؟ مراحل توسعه مهارت های شناختی چیست؟

ما از نظریه های رفتاری یادگیری به دیدگاه شناختی روی می آوریم. این به معنای تغییر از در نظر گرفتن فراگیران و رفتارهای آنها به عنوان محصولات محرک های محیطی ورودی» به دیدن یادگیرندگان به عنوان منابع برنامه ها، مقاصد، اهداف، ایده ها، خاطرات و احساسات است که به طور فعال برای توجه، انتخاب و ساختن معنا از محرک ها و دانش حاصل از تجربه استفاده می شود (ویتراک، 1982). به عبارت دیگر، یادگیرنده به جای پاسخ دادن به پاداش‌ها و تنبیه‌های اطرافش، به عنوان محوری در ساختن یادگیری خود دیده می‌شود. بنابراین منبع کنترل (بر آنچه آموخته می شود) از معلم به یادگیرنده منتقل می شود.

برای درک حافظه، با رویکرد شناختی کلی به یادگیری و حافظه و اهمیت دانش در یادگیری شروع خواهیم کرد. یک مدل شناختی به طور گسترده پذیرفته شده، پردازش اطلاعات را در نظر خواهیم گرفت، که نشان می دهد اطلاعات در سیستم های ذخیره سازی مختلف دستکاری می شوند. در مرحله بعد، فراشناخت را بررسی خواهیم کرد، حوزه ای از مطالعات که ممکن است بینشی در مورد تفاوت های فردی و رشدی در یادگیری ارائه دهد. سپس، به ایده‌هایی در مورد اینکه چگونه معلمان می‌توانند به دانش‌آموزان خود کمک کنند تا دانش بیشتری داشته باشند، می‌پردازیم.

اجازه دهید لحظه ای به دیدگاه شناختی و جایگاه آن در دیدگاه های نظری یادگیری فکر کنیم. دیدگاه شناختی هم مسن ترین و هم یکی از جوان ترین اعضای جامعه روانشناختی است. قدیمی است زیرا بحث در مورد ماهیت دانش، ارزش عقل و مطالب ذهن حداقل به فیلسوفان یونان باستان برمی گردد (هرنشاو، 1987). با این حال، از اواخر دهه 1800 تا چندین دهه پیش، با تأکید بیشتر دانشگاهیان بر علم و اندازه‌گیری و رشد رفتارگرایی، مطالعات شناختی از بین رفت. سپس، تحقیقات در طول جنگ جهانی دوم در مورد توسعه مهارت‌های پیچیده انسانی، انقلاب رایانه‌ای و پیشرفت‌ها در درک رشد زبان، همگی باعث تجدید حیات در تحقیقات شناختی شدند.

شواهد جمع‌آوری‌شده نشان می‌دهد که افراد برای پاسخ‌های خود برنامه‌ریزی می‌کنند، از استراتژی‌هایی استفاده می‌کنند تا به خود کمک کنند مطالبی را که یاد می‌گیرند به روش‌های منحصربه‌فرد خود به خاطر بسپارند و سازماندهی کنند (میلر و همکاران.، 1960; شول، 1986). روانشناسان تربیتی به نحوه تفکر، یادگیری مفاهیم و حل مشکلات مردم علاقه مند هستند (مثلاً آزوبل، 1963; برونر و همکاران، 1956). دو مدل مختلف آموزش مبتنی بر اصول یادگیری شناختی - یادگیری اکتشافی برونر و آموزش شناختی آزوبل توضیح داده شده است.

با این حال، علاقه به یادگیری مفهومی و حل مسئله به زودی جای خود را به علاقه به نحوه بازنمایی دانش در ذهن و به ویژه نحوه به خاطر سپردن آن داد. به خاطر سپردن و فراموشی، به عنوان عناصر کلیدی تفکر انسان، در دهه های 1970 و 1980 به موضوعات اصلی برای تحقیق در روانشناسی شناختی تبدیل شد و مدل پردازش اطلاعات حافظه بر تحقیقات غالب شد. امروزه علاقه دوباره به یادگیری، تفکر و حل مسئله وجود دارد.

دیدگاه شناختی از یادگیری را می توان به عنوان یک جهت گیری فلسفی مورد توافق کلی توصیف کرد. این بدان معنی است که نظریه پردازان شناختی مفاهیم اساسی در مورد یادگیری و حافظه را به اشتراک می گذارند. مهمتر از همه، روانشناسان شناختی فرض می کنند که فرآیندهای ذهنی وجود دارند، می توان آنها را به صورت علمی مورد مطالعه قرار داد و اینکه انسان ها در اقدامات شناختی خود شرکت کنندگان فعالی هستند (اشکرافت، 2006). بیایید ببینیم دیدگاه های شناختی و رفتاری چگونه با هم مقایسه می شوند.

مقایسه دیدگاه های شناختی و رفتاری

دیدگاه های شناختی و رفتاری در مفروضات خود در مورد آموخته ها متفاوت هستند. در دیدگاه رفتاری، خود رفتارهای جدید آموخته می شوند (شول، 1986). در حالی که بر اساس دیدگاه شناختی، دانش آموخته می شود و تغییرات در دانش، تغییر در رفتار را ممکن می سازد. نظریه پردازان رفتاری و شناختی هر دو معتقدند که تقویت در یادگیری مهم است، اما به دلایل مختلف. رفتارگرای سختگیر معتقد است که تقویت پاسخ ها را تقویت می کند. نظریه پردازان شناختی، تقویت را منبعی از اطلاعات می دانند که بازخوردی در مورد آنچه که در صورت تکرار یا تغییر رفتارها ممکن است رخ دهد، ارائه می دهد.

دیدگاه شناختی، یادگیری را گسترش و تغییر درک ما از دانش قبلی می‌داند، نه صرفاً نوشتن مطالب بر روی «تابولا راسا» یا لوح‌های خالی جان لاک (لاک، 1690؛ گرینو و همکاران، 1996). افراد به جای اینکه به طور منفعلانه تحت تأثیر رویدادهای محیطی قرار گیرند، فعالانه انتخاب می‌کنند، تمرین می‌کنند، توجه می‌کنند، نادیده می‌گیرند، تأمل می‌کنند و بسیاری از تصمیم‌های دیگر را در راستای تعقیب اهداف می‌گیرند. رویکردهای شناختی جدیدتر این دیدگاه فعال از یادگیری را منعکس می‌کند و بر آن تاکید می‌کند: ساخت و ساز دانش (اندرسون و همکاران، 1996; گرینو و همکاران، 1996; مایر، 1996).

روش های پژوهشگران شناختی و رفتاری نیز متفاوت است. بیشتر کار روی اصول یادگیری رفتاری با حیوانات در محیط های آزمایشگاهی کنترل شده انجام شده است. هدف شناسایی چند قانون کلی یادگیری است که برای همه ارگانیسم ها بالاتر – از جمله انسان ها، صرف نظر از سن، هوش یا سایر تفاوت های فردی اعمال می شود.

از سوی دیگر، روانشناسان شناختی، طیف وسیعی از موقعیت های یادگیری را مطالعه می کنند. به دلیل تمرکزشان بر تفاوت‌های فردی و رشدی در شناخت، آن‌ها به قوانین کلی یادگیری توجه نکرده‌اند. این یکی از دلایلی است که هیچ مدل یا نظریه شناختی واحدی برای یادگیری وجود ندارد که نماینده کل حوزه باشد.

اهمیت دانش در یادگیری

به سرعت، 10 اصطلاح مربوط به روانشناسی تربیتی را فهرست کنید. اکنون 10 اصطلاح مربوط به مهندسی الکترونیک را فهرست کنید. مگر اینکه در رشته مهندسی الکترونیک تحصیل کرده باشید، احتمالاً فهرست کردن 10 اصطلاح از آن رشته بیشتر طول کشیده تا  10 اصطلاح روانشناسی تربیتی.

پاسخ های شما به دانش شما در زمینه مهندسی الکترونیک بستگی دارد (مثلاً می‌توانستید الکتریسیته و الکترومغناطیس، سیستم‌های تصویربرداری و نمایش، اصول نوری، قدرت، ارتباطات راه دور، برهمکنش نور با نیمه‌رساناها و عایق‌ها، الزامات بصری نمایشگرها، اصول عملیاتی سیستم‌های تصویربرداری و نمایش دوبعدی و سه‌بعدی را نام ببرید).

دانش و دانستن نتایج یادگیری است

وقتی تاریخچه روانشناسی شناختی، محصولات مهندسی الکترونیک یا قوانین تنیس را یاد می گیریم، چیز جدیدی می دانیم. با این حال، دانستن چیزی بیش از محصول نهایی یادگیری قبلی است؛ همچنین یادگیری جدید را راهنمایی می کند. رویکرد شناختی نشان می‌دهد که یکی از مهم‌ترین عناصر در فرآیند یادگیری، چیزی است که فرد به موقعیت‌های یادگیری جدید می‌آورد. آنچه ما قبلاً می دانیم، پایه و چارچوبی برای ساختن تمام یادگیری های آینده است. دانش تا حد زیادی تعیین می کند که ما به چه چیزی توجه کنیم، درک کنیم، یاد بگیریم، به خاطر بسپاریم و فراموش کنیم (الکساندر، 1996؛ برانسفورد و همکاران، 2000). به عبارت دیگر اگر در مورد چیزی آگاهی نداریم، تمایل به نادیده گرفتن آن داریم. چند نفر از شما زحمت کشیدند تا به مثال هایی از اصطلاحات مهندسی الکترونیک که در بالا ارائه شد توجه کنید؟

مطالعه ای که توسط ماسورا و گذرکول (2005) انجام شد، اهمیت دانش موجود را در یادگیری کلمات جدید در زبان دوم نشان می دهد. گروهی متشکل از 80 کودک یونانی (8 تا 13 ساله) با میانگین سه سال تحصیل انگلیسی به عنوان یک زبان خارجی در مدارس یونان بسته به نمرات آنها در واژگان انگلیسی و آزمون های حافظه کوتاه مدت در چهار گروه قرار گرفتند. سپس با یک تکلیف یادگیری تداعی جفتی همراه با جفت های تصویر-کلمه انگلیسی که اشیا یا حیواناتی را که بعید بود تا کنون در مطالعات انگلیسی خود با آنها روبرو شده بودند به تصویر بکشند، ارائه شد. نتایج این مطالعه نشان داد که سرعت یادگیری این کلمات جدید به شدت با دانش فعلی کودک از زبان انگلیسی مرتبط است تا توانایی های حافظه کوتاه مدت آنها. آن دسته از کودکانی که در گروه واژگان انگلیسی بالا قرار گرفتند، پاسخ های صحیح تری در تکلیف یادگیری (70.5 درصد صحیح) نسبت به گروه واژگان انگلیسی پایین (40.3 درصد صحیح) نشان دادند، اما تفاوت کمی بین آن هایی که در تکلیف حافظه کوتاه مدت امتیاز بالایی کسب کردند (یعنی گروه با تکرار زیاد، 61.5 درصد) و کسانی که در تکلیف حافظه کوتاه مدت امتیاز پایینی داشتند (گروه تکرار کم، 64.0 درصد) وجود داشت.

پس به نظر می رسد که دانش قبلی از زبان بدون توجه به اینکه کودکان چقدر حافظه کوتاه مدت خوبی داشتند، عامل کلیدی بود. این به آنها اجازه داد تا کلمات جدید را راحت‌تر بیاموزند زیرا با ساختارهای واجی (سیستم‌های صوتی) زبان آشنا بودند و نتایج قدرت دانش را نشان می‌داد.

دانش عمومی و اختصاصی

دانش در دیدگاه شناختی شامل درک موضوعی خاص (ریاضی، تاریخ، ورزش و غیره) و توانایی های شناختی عمومی مانند برنامه ریزی، حل مسائل و درک زبان است (گرینو و همکاران، 1996). بنابراین، انواع مختلفی از دانش وجود دارد. برخی دانش خاص دامنه است که به یک کار یا موضوع خاص مربوط می شود. به عنوان مثال، دانستن فرمول های شیمی، مختص حوزه شیمی است. از سوی دیگر، برخی از دانش ها عمومی هستند - در بسیاری از موقعیت های مختلف کاربرد دارند. به عنوان مثال، دانش عمومی در مورد نحوه خواندن یا نوشتن یا استفاده از رایانه چه در مدرسه و چه در خارج از مدرسه مفید است.

البته هیچ مرز مطلقی بین دانش عمومی و حوزه خاص وجود ندارد. هنگامی که برای اولین بار خواندن را یاد می گرفتید، ممکن است حقایق خاصی را در مورد صداهای حروف مطالعه کرده باشید. در آن زمان، دانش در مورد صداهای حروف، مختص حوزه خواندن بود. اما اکنون می توانید از دانش در مورد صداها و توانایی خواندن به روش های کلی تر استفاده کنید (الکساندر، 1992; شانک، 2004).

آنچه می دانیم در حافظه ما وجود دارد. دانستن چیزی به این معناست که در طول زمان آن را به خاطر بسپارید و بتوانید در زمان نیاز آن را پیدا کنید. روانشناسان حافظه را به طور گسترده مورد مطالعه قرار داده اند.

خلاصه دیدگاه شناختی به یادگیری رویکردی کلی است که یادگیری را به عنوان یک فرآیند ذهنی فعال کسب، به خاطر سپردن و استفاده از دانش می‌داند. دانش اختصاصی دامنه اطلاعاتی است که در یک موقعیت خاص مفید است یا عمدتاً برای یک موضوع خاص کاربرد دارد. دانش عمومی اطلاعاتی را شامل می شود که در انواع مختلف وظایف مفید است. اطلاعاتی که در بسیاری از موقعیت ها کاربرد دارد.

 

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی

مدیر مسئول: محمود دلیر عبدی نیا - روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی

لطفا نظرات و پیشنهادات خود را از طریق بخش نظرات مجله اینترنتی روان تنظیم و یا از طریق ایمیل برای ما ارسال کنید.

استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد