مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی

مدل یادگیری خود تنظیم از دیدگاه پینتریچ - بخش پنجم

پنجشنبه 17 آبان 1403  - مجله اینترنتی روان تنظیم

مدل یادگیری خود تنظیم از دیدگاه پینتریچ

بخش پنجم

شرح تفصیلی مدل پینتریچ از یادگیری خود تنظیم

حیطه شناختی

جدول 2 مراحل و حیطه های یادگیری خود تنظیم را بطور تفصیلی از دیدگاه مدل یادگیری خود تنظیم پینتریچ ارائه می دهد. در این جدول همچنین راهبردهای مربوطه متناسب با هر حیطه خود تنظیمی ارائه شده است. دانلود جدول 2

برنامه ریزی و فعال سازی شناختی. چنانکه در جدول 2 نشان داده شده است، سه نوع مختلف برنامه ریزی یا فعال سازی وجود دارد: (1) تعیین هدف آماج، (2) فعال سازی دانش محتوایی قبلی مناسب، و (3) فعال سازی دانش فراشناختیتعیین هدف آماج شامل تعیین اهداف اختصاصی تکلیف است که می توانند برای هدایت شناخت بطور کلی و نظارت بطور خاص مورد استفاده قرار گیرند. چنانکه قبلا بیان شد، هدف بعنوان معیاری که با آن شناخت ارزیابی، نظارت، و هدایت می شود عمل می کند، همانند تعیین درجه حرارت ترموستات که عمل ترموستات و سیستم گرما سرما را هدایت می کند. البته، تعیین هدف اغلب فرض می شود که قبل از شروع تکلیف رخ می دهد، اما در واقع تعیین هدف می تواند در هر نقطه در طی عملکرد رخ دهد. یادگیرندگان می توانند تکلیف را با تعیین اهداف خاص برای یادگیری، اهداف برای کاربرد زمان، و اهداف برای عملکرد نهایی شروع کنند، اما همه اینها می توانند در هر زمان در خلال عملکرد تکلیف بعنوان کارکرد فرایندهای نظارت، کنترل، و باز اندیشی تنظیم و تغییر یابند (پینتریچ، 2000).

جنبه دوم پیش اندیشی و برنامه ریزی شامل فعال سازی دانش پیشین مناسب می باشد. در سطح معینی، این فرایند فعال سازی دانش پیشین می تواند و چنین است که بطور خودکار و بدون تفکر آگاهانه رخ می دهد. یعنی، زمانیکه دانش آموزان به یک تکلیف در حیطه معینی، مانند، ریاضی، نزدیک می شوند، برخی از جنبه های دانش آنها در مورد ریاضی بطور خودکار و سریع بدون کنترل آگاهانه فعال می شود. این نوع فرایند خود تنظیم تلقی نمی شود و شامل پردازش شناختی کلی می گردد، زیرا تحت کنترل آشکار یادگیرنده قرار ندارد. در همان زمان، دانش آموزانی که خود تنظیم تر یا فراشناختی تر هستند، قبل از آنکه بطور واقعی شروع به اجرای تکلیف کنند بطور فعال می توانند حافظه خود را برای دانش پیشین مناسب جستجو کنند. این دانش قبلی می تواند شامل دانش محتوایی بعلاوه دانش فراشناختی در مورد تکلیف و راهبردها گردد. فعال سازی دانش پیشین حیطه محتوایی می تواند بطور خودکار رخ دهد، اما همچنین می تواند به روشی برنامه مدار و تنظیمی از طریق اشاره های گوناگون و فعالیتهای خود پرسشی، مانند از خود پرسیدن: "چه چیزی را من در مورد این حیطه، این موضوع، عنوان، نوع مسئله، و غیره می دانم؟"، بعلاوه ساختن بازنمایی های بهتر از مسئله انجام شود. بنظر می رسد که هردوی متخصصین حیطه خاص و یادگیرندگان خود تنظیم در این نوع فعالیتهای برنامه ریزی فعالیت می کنند (پینتریچ، 2000).

سومین مدخل در خانه جدول 2، فعال سازی دانش فراشناختی، شامل فعال سازی دانش مربوط به تکالیف شناختی و راهبردهای شناختی می شود، و بنظر می رسد که برای یادگیری سودمند باشند. دوباره، همانند دانش محتوایی پیشین، این فعالسازی می تواند نسبتا خودکار، تحریک شده توسط فرد، تکلیف، یا ویژگیهای بافتی باشد، یا می تواند کنترل شده تر  و   هشیار تر  باشد.  دانش   فراشناختی  تکلیف  شامل   دانش مربوط به این است که چگونه انواع تکالیف می توانند بر شناخت اثر بگذارند. برای مثال اگر در یک سوال یا آزمون اطلاعات بیشتری تدارک دیده شده باشد، درنتیجه بطور کلی بسیار آسانتر حل خواهد شد تا زمانیکه اطلاعات کمی تدارک دیده شده باشد. بیشتر دانش آموزان این اندیشه کلی را خواهند فهمید و آن بخشی از دانش فراشناختی آنها در مورد ویژگیهای تکلیف می شود. دیگر مثالها شامل دانستن این است که برخی تکالیف، یا اهداف آن تکلیف، کم و بیش دشوار هستند، مانند تلاش برای بخاطر آوردن مفهوم اصلی یک داستان در مقابل بخاطر آوردن داستان بصورت کلمه به کلمه. دانش مربوط به متغیرهای راهبرد شامل همه دانشی است که افراد می توانند در مورد روشها و راهبردهای گوناگون در مورد شناخت بدست بیاورند، شامل حفظ کردن، فکر کردن، استدلال کردن، حل مسئله، برنامه ریزی، مطالعه کردن، خواندن، نوشتن، و مانند آن. این حیطه ای است که در بیشتر پژوهشها دیده شده است و احتمالا آشناترین طبقه دانش فراشناختی است. دانش مربوط به راهبردهای مرور ذهنی که می توانند به یادآوری شماره تلفن کمک کنند یا دانش مربوط به راهبردهای سازماندهی و بسط دادن که می توانند در حافظه و درک مطلب اطلاعات متن کمک کنند مثالهای دانش راهبردی هستند. دانش فراشناختی به دانش فراشناختی بیانی، رویه ای و شرطی تقسیم می شوند. دانش بیانی مربوط به شناخت عبارت است از دانش چیستی شناخت و شامل دانش راهبردهای شناختی مختلف، مانند مرور ذهنی یا بسط دهی، می شود که می توانند برای یادگیری بکار برده شوند. دانش رویه ای شامل دانش چگونگی انجام دادن و بکار بردن راهبردهای شناختی گوناگون می گردد. کافی نیست که بدانیم که راهبردهای بسط دهی مانند خلاصه کردن و تفسیر کردن وجود دارند؛ بلکه مهم است که بدانیم چگونه این راهبردها را بطور موثر بکار ببریم. سرانجام، دانش شرطی شامل دانستن زمان و چرایی کاربرد راهبردهای شناختی گوناگون می گردد. برای مثال، راهبردهای بسط دادن ممکن است که در برخی از بافتها برای برخی از انواع تکالیف مناسب باشد (یادگیری از متن)، راهبردهای دیگر مانند مرور ذهنی ممکن است برای تکالیف متفاوت یا اهداف دیگر مناسب تر باشد (تلاش برای بخاطر آوردن شماره تلفن). این نوع دانش شرطی برای کاربرد انعطاف پذیر و انطباقی راهبردهای شناختی گوناگون مهم هستند (پینتریچ، 2000).

نظارت شناختی. نظارت شناختی شامل آگاهی و نظارت بر جنبه های گوناگون شناخت می گردد و مولفه مهم آنچه که بطور کلاسیک فراشناخت نامیده می شود است. در مقابل دانش فراشناختی، که بسیار ایستا و قابل بیان است (افراد می توانند بگویند که آن را می دانند یا نه)، داوریها و نظارت فراشناختی پویا و فرایند مدار هستند، و آگاهی فراشناختی و فعالیتهای فراشناختی آنلاین را بازتاب می دهند که افراد ممکن است در هنگام اجرای تکلیف در آن مشارکت کنند. یک نوع فعالیت داوری یا نظارت فراشناختی شامل داوریها در مورد یادگیری (Judgement of Learning) (JOL) و نظارت بر درک مطلب می گردد. این داوریها می توانند در تعدادی فعالیت، مانند اینکه افراد آگاه می شوند که می توانند چیزی را که خوانده اند یا شنیده اند می فهمند، یا آگاه شدن در این مورد که با توجه به متن و اهداف آن در حال خواندن بسیار سریع یا کند هستند، خود را نشان بدهند.

داوریها در مورد یادگیری: همچنین زمانیکه دانش آموزان بطور فعال درک مطلب خواندن خود را با پرسیدن سوالات از خودشان مورد نظارت قرار می دهند انجام می شوند. داوریهای مربوط به یادگیری همچنین می توانند زمانیکه دانش آموزان تلاش می کنند تا تصمیم بگیرند که آیا آنها برای گذراندن امتحان در مطالبی که اخیراً خوانده اند و مطالعه کرده اند آماده هستند، یا در یک آزمون حافظه زمانیکه تلاش می کنند داوری کنند که آیا کلمات هدف را یاد گرفته اند ایجاد شوند. فعالیتهای نظارتی که افراد می توانند در هنگام خواندن بکار ببرند بصورت تفصیلی تهیه شده اند. در بافت کلاسی، علاوه بر درک مطلب خواندن یا داوریهای حافظه، داوریهای مربوط به یادگیری می توانند شامل دانش آموزانی باشند که در حال داوری در مورد درک مطلب خودشان از یک سخنرانی در حینی که آموزش دهنده آن را ارائه می دهد باشند یا اینکه آیا آنها می توانند اطلاعات سخنرانی را برای امتحان در زمان آینده بخاطر بیاورند. نوع دیگر فرایند آگاهی فراشناختی احساس دانستن (Feelings of Knowing) (FOK) نامیده شده است. مثال نوعی احساس دانستن زمانی رخ می دهد که فردی نتواند چیزی را بخاطر بیاورد وقتیکه از او خواسته می شود آن را انجام دهد، اما می داند که آن را می داند، یا حداقل دارای احساس نیرومندی است که آن را می داند. در بیانی عامیانه، این تجربه اغلب پدیده نوک زبانی خوانده می شود و زمانی رخ می دهد که فرد بخواهد چیزی را بیاد بیاورد. احساسهای دانستن بعد از ناتوانی در بخاطر آوردن یک آیتم ایجاد می شود و شامل تعیین این است که آیا آیتم بخاطر نیاورده شده توسط فرد در زمانی دیگر بازشناسی یا یاد آوری خواهد شد. شواهدی وجود دارد که داوریهای احساس دانستن پیش بین های بهتر عملکرد یادآوری آینده از حالت تصادفی هستند، اگرچه  همبستگی کامل را نشان نمی دهند. در یک تکلیف درک مطلب، احساسهای دانستن شامل آگاهی از خواندن چیزی در گذشته و داشتن درکی از آن خواهد بود، اما قادر نخواهد بود که در زمان مورد نیاز آن را بیاد آورد. احساسهای دانستن در بافت کلاسی می توانند شامل داشتن میزانی از یادآوری از سخنرانی معلم در مورد مطالب یا بحث شده در کلاس، باشند، اما قادر نباشند که در امتحان آن را بیاد آورند (پینتریچ، 2000).

کنترل و تنظیم شناختی. کنترل و تنظیم شناختی شامل انواع فعالیتهای شناختی و فراشناختی هستند که افراد برای انطباق دادن و تغییر شناخت خود در آن مشارکت می کنند. در بیشتر مدلهای فراشناختی و یادگیری خود تنظیم، فعالیتهای کنترل و تنظیم فرض می شوند که به فعالیتهای نظارت فراشناختی بستگی دارند یا حداقل بشدت با آن رابطه دارند، اگرچه کنترل و نظارت فراشناختی بعنوان فرایندهای جداگانه فرض می شوند. در هر مدلی از تنظیم، فرض شده است که تلاش برای کنترل، تنظیم، و تغییر شناخت باید به فعالیتهای نظارت شناختی ارتباط یابند که اطلاعاتی را در مورد تفاوت نسبی بین هدف و پیشرفت کنونی بسوی آن هدف تدارک دیده می شود. برای مثال، اگر یک دانش آموز در حال خواندن متن درسی با هدف درک مطلب باشد (نه فقط پایان دادن تکلیف خواندن)، سپس در حینی که دانش آموز درک مطلب خود را نظارت می کند، این فرایند نظارت می تواند دانش آموز را با اطلاعاتی در مورد نیاز به تغییر راهبردهای خواندن مواجه کند. یکی از جنبه های اصلی کنترل و تنظیم شناخت انتخاب و کاربرد واقعی راهبردهای شناختی گوناگون برای حافظه، یادگیری، استدلال، حل مسئله، و تفکر است. مطالعات متعددی نشان داده اند که انتخاب راهبردهای شناختی مناسب می تواند اثر مثبتی بر یادگیری و عملکرد داشته باشد. این راهبردهای شناختی از راهبردهای ساده حافظه که کودکان بسیار خردسال و بزرگسالان برای کمک به بخاطر آوردنشان مورد استفاده قرار می دهند تا راهبردهای پیچیده که افراد برای خواندن، ریاضیات، نوشتن، حل مسئله، و استدلال بکار می برند گسترده شده است. اگرچه کاربرد راهبردهای گوناگون احتمالا بسیار شناختی تر هستند تا فراشناختی، تصمیم بر بکار بردن آنها یک جنبه از کنترل و تنظیم فراشناختی است به همان گونه که تصمیم به توقف کاربرد آنها یا تغییر از یک نوع راهبرد به نوع دیگر هستند. در پژوهش در مورد یادگیری خود تنظیم، راهبردهای گوناگون شناختی و یادگیری که افراد برای کمک به درک و یادگیری مطالب بکار می برند در این خانه از جدول قرار داده شده اند. برای مثال، بسیاری از پژوهشگران راهبردهای گوناگون مرور ذهنی، بسط دادن، و سازمان دادن را که یادگیرندگان می توانند برای کنترل شناخت و یادگیری خود بکار ببرند مورد بررسی قرار دادند. این راهبردها شامل کاربرد تصویر سازی ذهنی برای کمک به کدگذاری اطلاعات در یک تکلیف حافظه بعلاوه تصویر سازی ذهنی برای کمک به فرد تا بکار بردن صحیح یک راهبرد را تجسم کنند (مانند، مجسم کردن فعالیتهای ورزشی بعلاوه فعالیتهای تحصیلی) می گردند. کاربرد یادیارها نیز در این خانه از جدول به همراه راهبردهای گوناگون مانند تفسیر، خلاصه کردن، فهرست کردن، شبکه سازی، ساختن نمودارهای درختی، و یادداشت برداری می گنجند (پینتریچ، 2000).

واکنش و باز اندیشی شناختی. فرایندهای واکنش و باز اندیشی شامل داوریها و ارزیابیهای یادگیرندگان از عملکرد خود در تکلیف بعلاوه اسنادهای آنها برای عملکرد می گردد. خود تنظیم کنندگان خوب، در مقایسه با یادگیرندگانی که از خود ارزیابی اجتناب می کنند یا از اهمیت خود ارزیابی بر حسب اهداف تعیین شده برای تکلیف آگاه نیستند، عملکرد خود را بهتر مورد ارزیابی قرار می دهند. بعلاوه، بنظر می رسد که خود تنظیم کنندگان خوب احتمال بیشتری دارد که اسنادهای انطباقی را برای عملکرد خود ایجاد کنند. اسنادهای انطباقی بطور کلی بنظر می رسد که بعنوان ایجاد اسنادها در هنگام شکست برای کوشش یا کاربرد راهبرد پایین، و نه فقدان توانایی کلی بکار می روند. این اسنادهای انطباقی به پردازش شناختی عمیق تر و یادگیری و پیشرفت بهتر، بعلاوه میزانی از باورها و رفتارهای انگیزشی انطباقی مانند عاطفه مثبت، داوریهای کارامدی و انتظار مثبت، پافشاری، و کوشش ارتباط پیدا کرده اند (پینتریچ، 2000).

 

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی

مدیر مسئول: محمود دلیر عبدی نیا - روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی

لطفا نظرات و پیشنهادات خود را از طریق بخش نظرات مجله اینترنتی روان تنظیم و یا از طریق ایمیل برای ما ارسال کنید.

استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد