جمعه 11 آبان 1403 - مجله اینترنتی روان تنظیم
مدلهای زیمرمن از یادگیری خود تنظیم
شرح تفصیلی دیدگاه زیمرمن
بخش دوم
علیّت سه جانبه و خودکارامدی
مدل علّی اجتماعی شناختی
پژوهشگران شناختی اجتماعی روابط دو جانبه بین تاثیر منابع شخصی (شناختی و هیجانی،) رفتاری، و محیطی را فرضیه سازی می کنند. تغییرات در رفتار به تغییرات در محیط ها و باورهای شخصی، مانند زمانیکه یک شخص بیسواد در خواندن توانا می شود، منتهی می شود. این توانایی جدید در سواد آن شخص را به تشکیل روابط اجتماعی جدید بعلاوه به تجربه یک حس افزایش یافته از کارامدی شخصی و خوشنودی، مانند غرور شخصی در بحث در مورد یک مقاله روزنامه با مسافر همراه در یک اتوبوس، منتهی می کند. کوششهای سه جانبه برای خود تنظیمی می تواند بر اساس یک کاربرد پیش کنشی فرد از راهبردها و بازخورد حاصل از آنها توصیف شود. تبحر در هر مهارتی معمولا نیازمند کوششهای مکرر برای یادگیری (یعنی، تمرین) است زیرا شامل هماهنگی مولفه های شخصی، رفتاری، و محیطی می گردد، که هر کدام طی دوره یادگیری تغییر می کنند. برای مثال، راهبردی که توسط نویسنده تازه کار برای برنامه ریزی یک مقاله مورد نیاز است بسیار متفاوت از راهبرد مورد نیاز برای تصحیح دستور زبان یک پیش نویس است. بعلت آنکه اثربخشی یک راهبرد یادگیری به تغییرات در شرایط شخصی، رفتاری، و محیطی بستگی دارد، یادگیرندگان خود تنظیم باید بطور ثابتی اثر بخشی خود را با بکار بردن سه حلقه بازخوردی خود مدارانه دوباره مورد سنجش قرار دهند. خود تنظیمی رفتاری، مانند یک روش یادگیری، شامل خود-نظارتی و تنظیم فرایندهای رفتاری است، در حالیکه خود تنظیمی محیطی به نظارت و تنظیم شرایط محیطی یا بازده های عملکردی اشاره می کند. توجه داشته باشید که این مدل بطور رسمی بین خود تنظیمی فرایندهای رفتاری و بازده های محیطی تمایز قائل می شود. خود تنظیمی پنهان شامل نظارت و تنظیم راهبردهای شناختی و عاطفی، مانند تجسم نویسندگان از پیامدهای شخصی شکست برای برانگیختن آنها برای کار سخت تر، می گردد. این سه حلقه بازخورد و انطباق چرخشی تواما برای تولید تغییرات در خود باوریها، رفتار آشکار، و محیط یادگیرندگان عمل می کنند. درستی و ثبات خود نظارتی یادگیرندگان از این منابع سه جانبه خود کنترلی بطور مستقیم بر اثربخشی انطباقهای راهبردی آنها و ماهیت باورهای خودکارامدی آنها اثر می گذارد. حالتهای عاطفی مانند شادی، برانگیختگی، اضطراب، یا افسردگی، نقش مهمی در کارکرد انسانی بازی می کنند و اغلب نیاز به خود تنظیم شدن از طریق راهبردهای خاص، مانند توقف فکر، خود آموزی، و آرام سازی، دارند. شواهدی وجود دارد از یک رابطه دو جانبه بین حالتهای عاطفی شخصی، مانند افسردگی، و باورهای خود تنظیمی، مانند خودکارامدی. برای مثال، افسردگی تا باورهای خودکارامدی پایین پیگیری شده است، مانند افسردگی که ورزشکاران ستاره دبیرستان زمانی که احساس می کنند آنها فاقد حس خودکارامدی در مورد حفظ شایستگی تحصیلی برای مشارکت در ورزش خود هستند. بطور معکوس، دانش آموزانی که نشانه های هیجانی اضطراب را تجربه می کنند، مانند تنش عضلانی، تنفس کوتاه، و ضربان سریع، این علایم را بعنوان بد-علامتی تفسیر می کنند و احساس خودکارامدی کمتر در مورد عملکرد بهینه می کنند. جالب آنکه، زمانی که خودکارامدی در تحلیلهای مسیر همراه با اندازه اضطراب گنجانده می شوند، خودکارامدی بعنوان میانجی اولیه کارکرد دانش آموزان ظهور می کند. بنابراین، تاثیر حالتهای عاطفی شخصی برعملکرد تحصیلی از طریق باورهای خودکارامدی آنها میانجی گری می شود. از یک دیدگاه سه جانبه، واکنشهای هیجانی شخصی با عملکرد رفتاری در موقعیتهای محیطی خاص از طریق باورهای انگیزشی، مانند خودکارامدی، علاقه به تکلیف، یا ارزشگذاری ارتباط پیدا می کند. انواع گوناگونی از فرایندهای خود تنظیمی مورد شناسایی قرار گرفته اند و در درون و بیرون زمینه کارکرد تحصیلی مطالعه شده اند، و شواهد داستانی بعلاوه تجربی وسیعی از اثر بخشی این تکنیک ها وجود دارد. زندگی نامه ها و خود-زندگی نامه ها از نویسندگان، موسیقی دانان، و ورزشکاران موفق اغلب کاربرد این تکنیک های خود تنظیمی را آشکار کرده است. برای مثال، در میان راهبردهای خود تنظیمی شخصی شایع، نویسندگان و ورزشکاران تعیین هدف را برای کمک به خود در اجرا و تمرین اثربخش تر بکار می برند. دیگر فرایند شخصی، تخیل و تصویر سازی ذهنی، توسط نویسندگان برای خلق صحنه های زنده، توسط پیانو نوازان برای آماده سازی عملکردهای کنسرت، و توسط گلف بازان برای تجسم پرتابهای دشوار بکار برده شده است. در میان راهبردهای خود تنظیمی رفتاری، خود آموزشی یا کلامی سازی توسط بازیکنان تنیس برای حفظ تمرکز بعد از پرتاب های نامناسب، و توسط موسیقی دانان برای شمارش زمان بندی بخشهای دشوار بکار برده شده است. نویسندگان حرفه ای اغلب بطور رفتاری برونداد های ادبی روزانه خود را خود ثبتی و جدول بندی می کنند تا خود را هدایت و برانگیخته کنند. دو شکل شایع از راهبردهای خود تنظیمی محیطی سازماندهی محیطی، مانند تعیین یک مکان آرام برای مطالعه، و جستجوی کمک اجتماعی، مانند کمک گرفتن از معلم هستند. اگرچه این راهبردهای خود تنظیمی طبق منبع اولیه آنها از تاثیر سه جانبه (شخصی، رفتاری، محیطی) توصیف شده اند، هر تکنیک دیگر دو منبع اثر را بطور غیر مستقیم بعلت وابستگی سه جانبه آنها تحت تاثیر قرار می دهد. برای بهینه کردن یادگیری و انگیزش، دانش آموزان باید همه سه منبع راهبردی را با هماهنگی بکار ببرند، مانند تعیین اهداف خاص، نظارت بر خود، و خود پاداش دهی اکتسابات خود. بعدا ما بحث می کنیم که چگونه این و دیگر فرایندهای خود تنظیمی با سه مرحله چرخشی تعامل می کنند.
کوششهای اولیه برای ایجاد مدل اجتماعی شناختی یادگیری خود تنظیم در بخشی بر اساس تحلیل سه جانبه بندورا از کارکرد انسانی بر حسب مولفه های شخصی، رفتاری، و محیطی، و در بخشی دیگر از کارهای تد و پژوهش مدلسازی شناختی زیمرمن در مورد نقش پر نفوذ راهبردها و بازخورد، پایه گرفته است. بازخورد از این فرایندها یادگیرندگان خود تنظیم را قادر می سازد که با تغییرات در محیطهای اجتماعی و فیزیکی، بازده های رفتاری، و افکار و احساسات نهان، سازگاری ایجاد کنند. این شکل سه جانبه از یادگیری خود تنظیم با بکار بردن سه حلقه بازخوردی راهبردی وابسته به هم که فرایندهای پنهان، رفتاری و محیطی را تنظیم می کنند به تصویر کشیده شده اند. اشکال رفتاری خود تنظیمی به خود مشاهده گری فرد از عملکرد خودش و انطباق با آن به طریق راهبردی اشاره می کند. برای مثال، بازیکن انگلیسی فوتبال دیوید بکهام، بر اساس تمرین گسترده بعنوان یک بازیکن جوان، یاد گرفت که در پرتاب توپ یک پیچش فوق العاده ای ایجاد کند. او این بازده را با زدن به کناره توپ و مشاهده چرخش حاصل بدست آورد. اشکال محیطی خود تنظیمی شامل نظارت بر اثرات شرایط محیطی متغیر و کنترل راهبردی این شرایط است. برای مثال، وقتیکه تایگر وودز برای تبدیل شدن به یک گلف باز ماهر آموزش می دید، پدرش، ارل وودز، هدفمندانه کوشید که حواس او را در طی کار منحرف کند تا او بیاموزد که چگونه در محیطهای پر سر و صدا مانند شرایط مسابقه تمرکز داشته باشد. اشکال نهان (شخصی) خود تنظیمی به مشاهده و اقتباس احساسات و افکار خاص اشاره می کنند. برای مثال، قهرمان انگلیسی پینگ پونگ، بر اضطراب عملکردی شدید که به انسداد و انجماد عمل منجر می شد توسط تمرین تصویر سازی ذهنی مثبت غلبه کرد. او مسابقه را از طریق تصویر سازی همه چیزهایی که در زندگانیش مهمتر از پینگ پونگ بودند کم اهمیت کرد.
اگرچه این سه نوع خود تنظیمی متمایز از هم هستند، وابسته به همدیگر هستند، و یک مداخله بهینه خود تنظیمی هماهنگی تمامی این سه نوع را برای اثربخشی ایجاد تغییر، مورد نظر قرار می دهد. در نتیجه، ویژگی مهم این مدل یادگیری خود تنظیم وابستگی مرحله ای به سه منبع بازخوردی برای هدایت اتخاذ راهبرد در یک مهارت است.
خودکارامدی و تمایز وسیله-هدف
ناهمانند با نظریه های پردازش اطلاعات و فراشناختی که کارکرد هوشی را بر حسب اکتساب و بکار بردن سیستمهای دانش می دانند، پژوهشگران شناختی اجتماعی آن را در اصطلاحات سه جانبه وسیع تر در نظر می گیرند؛ یعنی، تاثیرات تعاملی شخصی، رفتاری، و محیطی. برای خود تنظیمی کارکرد هوشی بطور بهینه، دانش آموزان باید نه تنها راهبردهای شناختی را انتخاب کنند و کاربرد آنها را بطور فراشناختی نظارت کنند، این دانش آموزان باید در مورد پیشرفت کردن، تعیین اهداف اثربخش برای خودشان، انتخاب یا خلق محیطهای سودمند، بهینه کردن حالتهای عاطفی پنهان، و بطور منظم خود ارزیابی اثربخشی رفتاری خود احساس کارامدی کنند. یک فرمول سه جانبه همچنین در جستجوی تبیین شکستهای تحصیلی دانش آموزان توانا بطور فراشناختی بر اساس کم-تخمینی کارامدی شخصی، تعیین اهداف ناموثر، انتخاب محیطهای اجتماعی ناسازگار، هیجانات کنترل نشده، و خود ارزیابی نامنظم می باشد. چنانکه ما در بخشهای بعدی بحث خواهیم کرد، بالاترین سطح کارکرد هوشی زمانی بدست می آید که دانش آموزان بتوانند همه منابع سه گانه تاثیر را خود تنظیمی کنند. بطور تاریخی، پژوهشگران شناختی اجتماعی بر اهمیت انتظارات شخصی نسبت به بازده های عملکردی، مانند دریافت پاداشهای پولی یا شغلی بعد از تکمیل موفقیت آمیز تکلیف، بعنوان یک منبع اصلی انگیزش تاکید کرده اند. در 1977، بندورا وجود انگیزه مرتبط دومی را که او خودکارامدی نامید فرضیه سازی کرد. نا همانند با انتظارات بازده، که به باورهای شخصی مربوط به اثربخشی یک رفتار در بدست آوردن یک بازده اشاره می کنند، انتظارات خودکارامدی به باورهای شخصی مربوط به توانایی یا توانش اجرای یک رفتار معین اشاره می کنند. برای مثال، باورهای یک دانش آموز در مورد توانایی حل یک مسئله ریاضی یک انتظار کارامدی خواهد بود در حالیکه باورهای یک دانش آموز در مورد پیامدهای خوب عمل کردن در دوره ریاضی، مانند استخدام آینده بعنوان یک مهندس، یک انتظار بازده خواهد بود.
داوریهای خودکارامدی و بازده بطور شناختی متمایز هستند زیرا افراد می توانند باور داشته باشند که یک دوره معین عمل بازده های معینی را تولید خواهند کرد، اما آنها بر اساس آن باور عمل نکنند زیرا آنها شک دارند که آیا آنها می توانند بطور واقعی اعمال ضروری را اجرا کنند. بعلت این وابستگی متوالی، داوریهای خودکارامدی پیش بینی بیشتری از اثر بخشی شخصی را نسبت به باورهای بازده ثابت می کنند. برای مثال، یک دانش آموز ممکن است که باور داشته باشد که فارغ التحصیل شدن از یک مدرسه معتبر قانون به یک درآمد بالا منتهی می شود، اما او ممکن است وارد یک برنامه پیشنیاز تخصص در قانون نشود زیرا در مورد تسلط یافتن بر ملزومات اساسی شک داشته باشد. حمایت تجربی برای این فرضیه که انتظارات خودکارامدی نسبت به انتظارات بازده پیش بین بهتر بازده ها هستند وجود دارد. خود کارامدی و باورهای بازده در مورد خواندن و نوشتن در مدرسه مورد سنجش قرار گرفته اند. پژوهشگران خودکارامدی را بر اساس توانایی ادراک شده برای اجرای مهارتهای گوناگون خواندن و نوشتن، مانند یافتن اندیشه های اصلی و تصحیح خطاهای دستوری اندازه گیری کردند. انتظارات بازده توسط درجه بندی اهمیت خواندن و نوشتن در تولید بازده هایی مانند استخدام، پیگیریهای اجتماعی، زندگی خانوادگی، آموزش و پرورش، و شهروندی مورد سنجش قرار گرفت. با توجه به پیشرفت خواندن، خودکارامدی و باورهای بازده بطور توام 32 درصد واریانس را تبیین می کنند، خودکارامدی 28 درصد و انتظارات بازده 4 درصد واریانس را پیش بینی می کنند. با توجه به پیشرفت نوشتن، تنها خودکارامدی پیش بین معنادار بود. نسبت به انتظارات بازده، خودکارامدی یک پیش بین بهتر بازده های تحصیلی هستند. بوضوح تمایز بین خودکارامدی و انتظارات بازده در پیش بینی کارکرد تحصیلی دانش آموزان مهم است. این تمایز تفاوت بین وسایل و اهداف را بازتاب می دهند: یعنی وسایل همان نتایج نیستند. یک تکنیک کارامد ابزاری است برای تولید بازده ها، اما خودش یک انتظار بازده نیست. برای مثال، یک مهارت شناختی اثربخش برای حل مسائل می تواند برای کاربردهای مختلف برای بدست آوردن همه انواع بازده ها بکار رود. ابزارهای مفید بعنوان وسیله هایی برای به عمل در آوردن کارامدی شخصی خدمت می کنند. با وجود این چگونه تمایز وسیله-هدف بین فرایندهای رفتاری و بازده های محیطی به منابع شخصی کنترل ارتباط پیدا می کند؟
مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
مدیر مسئول: محمود دلیر عبدی نیا - روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.