مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی

کلیات سیستم عصبی، هورمونی، و قلبی-عروقی

مدل زیستی-روانشناختی-اجتماعی فرض می کند که سلامت و بیماری تحت تأثیر عوامل روانشناختی (مثلاً شناخت، عاطفه، شخصیت)، عوامل اجتماعی (مانند افراد در دنیای اجتماعی شما، طبقه اجتماعی، قومیت) و عوامل بیولوژیکی (مانند ویروس ها، ضایعات، باکتری ها) قرار دارند. در این زمینه، شواهد فزایندهای وجود دارد که عوامل روانشناختی مانند استرس به طور مستقیم بر سلامتی، از طریق پاسخهای اتونومیک و عصبی غدد (مثلاً فشار خون و تغییرات هورمونی)، و به طور غیرمستقیم، از طریق تغییر در رفتارهای بهداشتی (مانند ورزش، رژیم غذایی، سیگار کشیدن) اثر دارد. اثرات مستقیم استرس بر سلامت اغلب به عنوان مسیرهای روانی فیزیولوژیکی نامیده می شود زیرا به ما کمک می کند تا بفهمیم که چگونه عوامل روانی می توانند مستقیماً بر فرآیندهای مرتبط با بیماری فیزیولوژیکی تأثیر بگذارند. اثرات غیرمستقیم اغلب به عنوان مسیرهای رفتاری نامیده می شود زیرا توضیحی در مورد اینکه چگونه عوامل روانشناختی می توانند به طور غیرمستقیم فرآیندهای مرتبط با بیماری را با ایجاد تغییرات منفی در رفتارهای بهداشتی تحت تأثیر قرار دهند، ارائه می دهند. بسیار مهم است که برخی از فرآیندهای بیولوژیکی اساسی تشکیل دهنده بدن انسان را درک کنید تا درک خوبی از روانی فیزیولوژی سلامت و بیماری به دست آورید.

ویژگی های اساسی سیستم عصبی

نقش سیستم عصبی این است که با استفاده از حواس پنج گانه خود (لامسه، بینایی، بویایی، چشایی، شنوایی) برای درک، تفسیر و واکنش سریع و مناسب به تغییرات درونی و بیرونی، به ما اجازه می دهد تا با تغییرات درون بدن و محیط خود سازگار شویم. سیستم عصبی از مغز، طناب نخاعی و اعصاب (دسته های فیبرهایی که اطلاعات را به داخل و خارج از سیستم عصبی منتقل می کنند) تشکیل شده است. مغز بخش مرکزی سیستم عصبی است و به کنترل رفتار ما کمک می کند و از طریق نخاع پیام ها را از بقیه بدن دریافت و ارسال می کند. مغز دارای سه جزء اصلی آناتومیک است: مغز جلویی، مغز میانی و مغز عقبی.

آناتومی مغز

پیش مغز از توده های متراکم و پیچیده بافت تشکیل شده است و دارای دو بخش اصلی است: تلنسفالون که از مغز و سیستم لیمبیک تشکیل شده است؛ و دیانسفالون که از تالاموس و هیپوتالاموس تشکیل شده است. مخ بزرگترین بخش مغز انسان است و به دو نیمه تقسیم می شود - نیمکره چپ و راست مغز - که در وسط توسط یک دسته از رشته های عصبی به نام جسم پینه ای به هم متصل شده اند. قسمت فوقانی مغز، قشر مغز (خارجی ترین ناحیه آن) است و به لوب های فرونتال، جداری، پس سری و گیجگاهی تقسیم می شود و فرآیندهای بالاتر مانند صحبت کردن، استدلال، حافظه و غیره را کنترل می کند. به طور خاص، لوب فرونتال (که در سمت جلوی مخ قرار دارد) در گفتار، فکر و احساسات درگیر است. در پشت این لوب جداری قرار دارد که احساساتی مانند لمس، دما و درد را درک و تفسیر می کند. لوب اکسیپیتال در پشت مخ قرار دارد و تصاویر بصری را تشخیص و تفسیر می کند. در نهایت، لوب های تمپورال واقع در دو طرف در شنوایی و جنبه های ذخیره سازی حافظه نقش دارند.

سیستم لیمبیک از نظر تکاملی قدیمیتر از سایر بخشهای مغز است و از آمیگدال و هیپوکامپ در میان ساختارهای دیگر تشکیل شده است. این سیستم با سیستم غدد درون ریز (شبکه ای از غدد ترشح کننده هورمون در بدن) و سیستم عصبی خودمختار (ANS) در تعامل است و نقش مهمی در جنبه های انگیزشی و عاطفی رفتارهایی مانند رابطه جنسی، خوردن، نوشیدن و پرخاشگری دارد. همچنین در جنبه هایی از فرآیندهای حافظه نقش دارد.

دومین بخش اصلی مغز جلویی دیانسفالون است. دو ساختار مهم آن تالاموس و هیپوتالاموس هستند. تصور میشود که تالاموس عملکردهای متعددی دارد و نقش مهمی در تنظیم حالتهای خواب، برانگیختگی و هوشیاری دارد. هیپوتالاموس در زیر تالاموس قرار دارد و اگرچه ساختار نسبتاً کوچکی است، اما بسیار مهم است زیرا ANS و سیستم غدد درون ریز را تنظیم می کند و نحوه واکنش افراد به برخوردهای استرس زا را کنترل می کند و به طور خلاصه، بر رفتارهای اساسی مرتبط با بقای گونه نظارت می کند: جنگیدن، غذا دادن، فرار و جفت گیری.

مغز میانی از دو بخش اصلی تشکیل شده است: تکتوم و تگمنتوم. به طور کلی، مغز میانی، از جمله ساقه مغز، عملکردهای حیاتی بدن مانند تنفس، بلع، وضعیت بدن، حرکت و سرعت سوخت و ساز بدن غذاها را تنظیم می کند.

مغز عقبی دارای دو بخش عمده است: متانسفالون و میلنسفالون. اولی شامل مخچه و پونز (پل دماغی) است و دومی شامل یک ساختار اصلی است بنام، بصل النخاع (معمولاً به عنوان مدولا). مخچه در هماهنگی حرکات بدن نقش دارد و پل دماغی نیز در خواب و برانگیختگی نقش دارد. مدولا عملکردهای حیاتی مرتبط با تنظیم سیستم قلبی عروقی و تنفس را کنترل می کند.

نخاع و سلول های عصبی

نخاع ساختاری طولانی و ظریف است که از انتهای ساقه مغز شروع می شود و تا پایین ستون فقرات ادامه می یابد و پیام های ورودی و خروجی را بین مغز و بقیه بدن حمل می کند. مغز از طریق اعصابی که از طناب نخاعی بالا و پایین می روند، با قسمت اعظم بدن ارتباط برقرار می کند. نخاع نقش مهمی در پاسخ به محرک های درد دارد. سیستم عصبی شامل 100 میلیارد یا بیشتر سلول عصبی است که در سراسر بدن جریان دارند. یک سلول عصبی که نورون نامیده می شود از یک جسم سلولی بزرگ و یک زائده منفرد و کشیده (آکسون) برای ارسال پیام تشکیل شده است. نورون ها معمولاً دارای شاخه های زیادی (دندریت) برای دریافت پیام هستند. اعصاب پیام ها را در سیناپس از آکسون یک نورون به دندریت نورون دیگر با ترشح مقادیر کمی از مواد شیمیایی به نام انتقال دهنده های عصبی منتقل می کنند. این مواد گیرنده های روی دندریت نورون بعدی را تحریک می کنند تا یک تکانه الکتریکی جدید راه اندازی کنند.

سیستم عصبی مرکزی و سیستم عصبی محیطی

سیستم عصبی به زیرسیستم ها و زیربخش های مختلف طبقه بندی می شود، اما این اجزای مختلف همه بخشی از یک سیستم یکپارچه هستند و به طور مستقل عمل نمی کنند. سیستم عصبی دو بخش مجزا دارد: سیستم عصبی مرکزی؛ و سیستم عصبی محیطی. سیستم عصبی مرکزی (CNS) مغز و نخاع را تشکیل می دهد و توسط استخوان های جمجمه محافظت می شود. مغز در زیر حفره جمجمه در داخل جمجمه و نخاع در حفره نخاع محصور شده و توسط مهره ها محافظت می شود. هم مغز و هم طناب نخاعی در تماس مستقیم با جمجمه یا مهرهها نیستند، زیرا آنها توسط یک مجموعه سه لایه از غشاء به نام مننژ محصور شدهاند و در یک مایع شفاف به نام مایع مغزی نخاعی شناور هستند. سیستم عصبی محیطی (PNS) شبکه ای از اعصاب است که مغز و نخاع را به بقیه بدن متصل می کند.

PNS با توجه به عملکردش به بخش های زیر تقسیم می شود: سیستم عصبی جسمی (SNS)؛ و سیستم عصبی خودمختار (ANS). SNS با هماهنگ کردن حرکات "ارادی" بدن که توسط عضلات اسکلتی کنترل می شود، سروکار دارد. ANS فرآیندهای داخلی بدن را که نیاز به آگاهی هشیارانه ندارند، تنظیم می کند؛ به عنوان مثال، سرعت انقباضات قلب و تنفس و سرعت عبور غذا از دستگاه گوارش. ANS به بخش های زیر تقسیم می شود: بخش سمپاتیک و بخش پاراسمپاتیک. بخش سمپاتیک بدن را با افزایش ضربان قلب و فشار خون در میان سایر تغییرات فیزیولوژیکی بسیج می کند، در حالی که تقسیم پاراسمپاتیک به طور کلی انرژی بدن را با کاهش ضربان قلب و تنفس و در عین حال افزایش سرعت هضم بازیابی می کند. تغییرات در هر یک از بخش ها زمانی رخ می دهد که ANS سیستم غدد درون ریز را تحریک می کند تا در مواجهه با استرس واکنش نشان دهد.

سیستم غدد درون ریز

سیستم غدد درون ریز یک سیستم یکپارچه از غدد کوچک است که از نزدیک با ANS کار می کنند و برای تمام کارهایی که ما انجام می دهیم بسیار مهم هستند. به طور خاص، غدد درون ریز، که مواد شیمیایی خود را به جریان خون ترشح می کنند تا به محل استفاده خود منتقل شوند، در اینجا بسیار مهم هستند. مشابه سیستم عصبی، سیستم غدد درون ریز با بسیاری از قسمت های مختلف بدن ارتباط برقرار می کند. با این حال، از یک "سیستم سیگنالینگ" متفاوت استفاده می کند. در حالی که سیستم عصبی از اعصاب برای ارسال پیام های الکتریکی و شیمیایی استفاده می کند، سیستم غدد درون ریز تنها از رگ های خونی برای ارسال پیام های شیمیایی استفاده می کند.

به طور خاص، هر یک از غدد درون ریز، پس از فعال شدن، مواد شیمیایی به نام هورمون ها را در جریان خون ترشح می کند که پیام هایی را به قسمت های مختلف بدن منتقل می کند. تعدادی از غدد درون ریز در سراسر بدن انسان وجود دارند؛ مانند غدد فوق کلیوی، غدد جنسی، لوزالمعده، تیروئید، تیموس و غده هیپوفیز. در چارچوب درک تأثیر عوامل روانشناختی، مانند استرس، بر پیشرفت بیماری، مهم ترین غددی که باید در نظر گرفته شود غدد فوق کلیوی و هیپوفیز هستند. علاوه بر این، سیستم غدد درون ریز با اتصالات بین هیپوتالاموس و غده هیپوفیز به سیستم عصبی مرتبط است، که در ادامه مورد بحث قرار می گیرد.

غده هیپوفیز

غده هیپوفیز درست زیر هیپوتالاموس قرار دارد و غده اصلی در نظر گرفته می شود زیرا ترشحات غدد درون ریز را تنظیم می کند و دارای دو بخش است: هیپوفیز قدامی و هیپوفیز خلفی. اولی هورمون رشد (GH)، هورمون آدرنوکورتیکوتروفیک (ACTH)، هورمون محرک تیروئید (TSH)، هورمون محرک فولیکول (FSH) و هورمون جسم زرد (LH) را ترشح می کند. جزء اخیر اکسی توسین و وازوپرسین را آزاد می کند. به طور کلی، غده هیپوفیز نقش مهمی در تنظیم رشد بافت‌های بدن (از طریق انتشار GH)، رشد غدد جنسی، تخمک و اسپرم (از طریق آزادسازی FSH و LH) و همچنین تحریک شیردهی (از طریق آزادسازی اکسی توسین) و حفظ فشار خون (از طریق آزادسازی وازوپرسین) ایفا می‌کند. با این حال، ACTH را نیز آزاد می کند (پس از تحریک هیپوتالاموس)، که قشر آدرنال را تحریک می کند - این به عنوان پاسخ محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA) شناخته می شود. این مهمترین سیستم پاسخگویی است که جزئیات آن مهم است.

غدد فوق کلیوی

دو غده آدرنال در بالای هر کلیه قرار دارند. غدد فوق کلیوی بهتر است به عنوان دو غده در یک غده در نظر گرفته شوند. هر کدام دارای یک هسته مرکزی به نام مدولای آدرنال هستند که هورمون های آدرنالین و نورآدرنالین (همچنین به عنوان اپی نفرین و نوراپی نفرین شناخته می شوند) ترشح می کند که بر روی اندام های احشایی مانند نورون های سیستم عصبی عمل می کنند. به عبارت دیگر، آنها ضربان قلب را افزایش می دهند و گلوکز را در خون به حرکت در می آورند. در مجموع، آدرنالین و نورآدرنالین (و دوپامین) به عنوان کاتکول آمین شناخته می شوند. قسمت بیرونی غده فوق کلیوی به نام قشر آدرنال، مینرالوکورتیکوئیدها و گلوکوکورتیکوئیدها را تولید می کند. هورمونهای اولی روی کلیهها عمل میکنند تا نمک و آب را با بازگرداندن آنها به خون در طول تشکیل ادرار حفظ کنند. هورمونهای دومی زمانی که ما با عوامل استرس زا مواجه می شویم، ترشح می شوند تا به بدن در واکنش مناسب کمک کنند. یکی از مهم ترین گلوکوکورتیکوئیدها کورتیزول (کورتیکوسترون در جوندگان) است و به همین دلیل اغلب به عنوان "هورمون استرس" نامیده می شود و در مطالعات استرس روانی اندازه گیری می شود.

سیستم قلبی عروقی

عملکرد مرکزی سیستم قلبی عروقی این است که اطمینان حاصل شود که اکسیژن (با سایر مواد مغذی) به تمام اندام های بدن منتقل می شود و دی اکسید کربن (و همچنین سایر مواد زائد) از هر یک از سلول های بدن خارج می شود. خون وسیله ای است که اکسیژن را با کمک قلب و عروق خونی حمل می کند و اجازه می دهد خون در سراسر بدن حمل شود. قلب، مرکز سیستم قلبی عروقی، از ماهیچه ساخته شده است و تقریباً 100000 بار در روز تپش یا پمپ میزند. قسمت بیرونی عضلانی اصلی قلب که شامل سیاهرگ ها و شریان های قلبی است، میوکارد نامیده می شود. قلب چهار حفره دارد: دو حفره فوقانی دهلیز و دو حفره پایینی بطن نامیده می شوند. در سیستم قلبی عروقی، سیاهرگ ها خون را به سمت قلب و میوکارد انتقال می دهند و شریان ها خون را از قلب و میوکارد خارج می کنند. میتوانیم سفر جریان خون را با در نظر گرفتن اینکه خون کجا وارد قلب میشود دنبال کنیم.

خون با کمبود اکسیژن و مملو از مواد زائد (دی اکسید کربن) وارد دهلیز راست می شود و به رنگ آبی است. هنگامی که دهلیز پر شد، خون به داخل بطن راست رانده می شود، که سپس منقبض می شود، بنابراین خون از قلب به سمت ریه ها پمپاژ می شود، جایی که پر اکسیژن (و قرمز رنگ) می شود. پس از اکسیژن رسانی، خون به دهلیز چپ در قلب می رود و قبل از اینکه از طریق آئورت (یک سرخرگ بزرگ) به گردش خون عمومی پمپ شود، به بطن چپ منتقل می شود. قبل از بازگشت به قلب، مقداری از خون از مواد زائد با عبور از کلیهها (جایی که مواد زائد فیلتر شده و از طریق ادرار دفع میشوند) و کبد (جایی که مواد مغذی مانند قندهای ساده ذخیره می شوند و باکتری های مضر حذف می شوند)، پاک میشود. سیستم قلبی عروقی یک سیستم بسته است و بنابراین همیشه مقداری فشار دارد. فشار خون نیرویی است که خون بر دیواره رگ ها وارد می کند و دارای دو جزء است: فشار خون دیاستولیک سطح استراحت در شریان ها در بین انقباضات است. فشار خون سیستولیک حداکثر فشار در شریان ها هنگام پمپاژ قلب است.

فشار خون یک فرد با استفاده از دو عدد توصیف می شود که هم اجزای سیستولیک و هم دیاستولیک را نشان می دهد و در واحدهایی که به عنوان میلی متر جیوه بیان می شود. تعدادی از عوامل افزایش فشار خون عبارتند از دما، وزن، وضعیت بدن و مصرف غذا. فاکتورهای روانی مانند استرس مزمن نیز با ایجاد فشار خون بالا (یا هایپرتنشن) مرتبط هستند که به قلب و عروق آسیب می رساند. ارتباط بین استرس، فشار خون و بیماری های قلبی عروقی جزئیات مهمی برای سلامت دارند.


------------------------------------------------------------

------------------------------------------------------------



استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد