مهارتهای شناختی، تواناییهای ذهنی پایه و بالاتری مانند توجه، پردازش اطلاعات، حافظه، عملکرد اجرایی و استدلال هستند که با سیستمهای حسی و ادراکی برای تعیین موفقیت در انجام فعالیتهای روزانه تعامل دارند. افراد مسن در معرض خطر زوال شناختی هستند، اما ممکن است از استراتژی هایی برای حفظ مهارت های شناختی و از برنامه های آموزشی برای تقویت مهارت های خاص بهره مند شوند.
مهارت های شناختی و اهمیت آنها برای عملکرد روزانه
توانایی فکر کردن، به خاطر سپردن و استدلال به افراد اجازه میدهد تا با دنیایی که در آن زندگی میکنند کنار بیایند؛ چه برنامهریزی برای مراحل پخت یک وعده غذایی باشد، یا به یاد نگه داشتن مصرف به موقع داروهای خود، تصمیم برای نحوه خرج پول خود، یا واکنش سریع برای خودداری از برخورد به یک سگ در جاده. تواناییهای شناختی افراد به آنها انعطافپذیری میدهد تا در موقعیتهای منحصر به فرد و سختگیرانه شرکت کنند. کاهش هر یک از این توانایی ها متعاقباً می تواند توانایی عملکرد در زندگی روزمره را کاهش دهد.
تواناییهای شناختی که با افزایش سن، با تأثیر بالقوه بر توانایی انجام وظایف روزمره کاهش مییابند، شامل توجه، سرعت پردازش، حافظه، عملکرد اجرایی و استدلال است. این توانایی ها برای تعیین عملکرد در زندگی روزمره با سیستم های حسی و ادراکی تعامل دارند.
احساس و ادراک: پردازش اطلاعات باید در وهله اول با کسب اطلاعات آغاز شود. بنابراین، تغییرات مرتبط با سن در تواناییهای حسی-ادراکی (مثلاً بینایی یا شنوایی ضعیفتر) میتواند بر توانایی بزرگسالان مسنتر برای انجام معیارهای توانایی شناختی و همچنین فعالیتهای روزمره تأثیر بگذارد. در بیشتر موارد، افراد مسن می توانند کاهش حسی مرتبط با سن را از طریق لنزهای اصلاحی و/یا سمعک جبران کنند. سالمندان همچنین اطلاعات حسی تنزل یافته را از طریق راهبردهای شناختی جبران می کنند که در آن از زمینه یک موقعیت (مثلاً گفتگو، کلمات دیگر در یک جمله، نشانه های موقعیتی) برای درک آنچه ارائه می شود استفاده می کنند.
با این حال، اختلالات در پردازش حسی میتواند نه تنها منجر به عملکرد ضعیفتر در آزمونهای شناختی، و شاید تصور نادرست از اختلال شناختی شود، بلکه به محدودیتهایی در فعالیتهای روزمره مانند رانندگی نیز منجر شود. چنین محدودیت هایی ممکن است به نوبه خود منجر به افزایش افسردگی و/یا نیاز به مراقبت رسمی شود.
توجه: توجه طیف نسبتاً گستردهای از تواناییها را در بر میگیرد، از جهتگیری ساده (مثلاً معطوف کردن توجه به سمت صدای ناگهانی)، تا توجه پایدار یا هوشیاری (مثلاً حفظ تمرکز در یک دوره زمانی طولانی). توجه تقسیم شده معمولاً در زمینه های روزمره استفاده می شود و زمانی رخ می دهد که افراد سعی می کنند دو کار را همزمان انجام دهند. این توانایی ممکن است با افزایش سن کاهش یابد یا نه؛ بسته به فرد و دشواری دو وظیفه که همزمان انجام می شوند. استفاده از تلفن همراه در حین رانندگی نمونه ای از یک کار تقسیم شده توجه است که می تواند نسبتاً دشوار باشد. شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد خطر تصادف برای رانندگان در هر سنی هنگام استفاده از تلفن همراه افزایش می یابد و این خطر ممکن است با افزایش سن افزایش بیشتری یابد. به طور کلی، تحقیقات نشان میدهد که رانندگان مسنتر، زمانی که نیازهای بیشتری به توجه مورد نیاز است، چه تلفنهای همراه یا چندین رویداد که در یک تقاطع شلوغ رخ میدهد، نسبت به کاهش عملکرد رانندگی حساس هستند. توجه انتخابی، یا توانایی توجه به اطلاعات مرتبط در حالی که اطلاعات نامربوط را نادیده می گیرد، نیز در این زمینه امری ضروری است. به طور کلی مشخص شده است که تأثیر مخرب اطلاعات نامربوط یا حواس پرتی برای افراد مسن بیشتر است.
سرعت پردازش: سرعت پردازش یا توانایی درک و پردازش سریع اطلاعات یکی از اولین توانایی های شناختی است که با افزایش سن کاهش می یابد. در حدود یک دهه گذشته، بسیاری از مطالعات رابطه بین سرعت پردازش شناختی و عملکرد روزمره را در افراد مسن نشان داده اند. شاخص های مختلف تحرک با اختلالات سرعت پردازش در افراد مسن با و بدون زوال عقل مرتبط است. به عنوان مثال، کاهش فضای زندگی، یا میزان سفر یک فرد در محیط خود در داخل و خارج از خانه، با اختلالاتی در سرعت پردازش همراه بوده است. علاوه بر این، مطالعات متعدد نشان دادهاند که اختلال در سرعت پردازش یک پیشبینیکننده عالی برای افزایش درگیری تصادف در رانندگان مسنتر است و حتی پیشبینیکننده قویتری برای تصادفهای آسیبرسان است. کاهش سرعت پردازش همچنین با عملکرد کندتر فعالیتهای ابزاری زندگی روزمره مانند جستجوی شماره تلفن، یافتن اقلام در قفسههای شلوغ و خواندن برچسبهای دارو مرتبط است.
حافظه: حافظه یکی از بارزترین توانایی های شناختی افراد است. از بین تمام تواناییهای ذهنی، مردم بیشتر از هر توانایی دیگری شکایت خود را در مورد این توانایی گزارش میکنند؛ احتمالاً به این دلیل که برای اکثر کارهای روزمره ضروری است. همچنین، کاهش حافظه زمانی میتواند آشکار باشد که فرد سعی میکند اطلاعات لازم را به خاطر بیاورد، مانند اینکه به پزشک بگوید چه داروهایی مصرف میکند یا سعی میکند شماره تلفن را به خاطر بسپارد. اگرچه فعال شدن هر دو ناحیه قشری و زیر قشری مغز برای عملکرد خوب حافظه ضروری است، هیپوکامپ، یک ساختار زیر قشری، مسئولیت اصلی رمزگذاری اطلاعات جدید را بر عهده دارد؛ اولین قدم حیاتی برای یادآوری بعدی اطلاعات. همانطور که در مورد بیماری آلزایمر دیده می شود، هنگامی که هیپوکامپ به شدت آسیب می بیند، از دست دادن عمیق حافظه تجربه می شود. اگرچه برخی کاهش طبیعی مربوط به سن در حافظه با افزایش سن رخ می دهد، چنین تغییراتی به طور کلی عملکرد روزانه را به همان میزانی که در زوال عقلی مانند بیماری آلزایمر مشاهده می شود، تحت تاثیر قرار نمی دهد. صرف نظر از این، کاهش حافظه مرتبط با سن بر فعالیتهای زندگی روزمره تأثیر میگذارد؛ چه فراموشی پایبندی به قرارهای پزشکی باشد یا فراموش نکردن پرداخت صورتحسابها. تحقیقات کاهش حافظه را با اختلال گزارش شده توسط خود با خرید روزانه، تهیه یک غذای گرم، نظافت منزل، مدیریت امور مالی و تکمیل فرم ها مرتبط دانسته است.
عملکرد اجرایی: یکی از پیچیده ترین توانایی های شناختی، عملکرد اجرایی است که شامل توانایی افراد برای برنامه ریزی، سازماندهی اطلاعات، مهار پاسخ ها، تفکر انتزاعی و تخصیص مجدد منابع ذهنی است. این توانایی در درجه اول با لوب های فرونتال مغز مرتبط است و با افزایش سن کاهش می یابد. عملکرد اجرایی برای تکمیل وظایفی که نیاز به رفتار پیچیده یا چند مرحله ای دارند ضروری است. به عنوان مثال، عملکرد اجرایی در پرداخت قبوض مفید است زیرا این کار مستلزم برنامهریزی است (مثلاً تعیین مقدار پول برای انتقال از یک حساب پسانداز به یک حساب جاری)، محاسبه مقدار پول در حساب جاری پس از پرداخت صورتحساب، و (در بسیاری از موارد) تصمیم گیری در مورد کمترین مبلغی که می توان برای اولویت بندی پول برای سایر مصارف پرداخت کرد. بنابراین، همان طور که در بزرگسالان مبتلا به آلزایمر دیده می شود، توانایی مالی در افراد مبتلا به اختلال عملکرد اجرایی مختل می شود. با این حال، اختلال در تواناییهای اجرایی میتواند بر فعالیتهای شناختی کمتر دشوار تأثیر بگذارد. برای مثال، دانشمندان دریافتهاند که سطوح پایینتر عملکرد اجرایی با اختلال در توانایی انجام سایر فعالیتهای ابزاری زندگی روزمره مانند مدیریت دارو، حتی در میان بازنشستگان غیرسازمانی مرتبط است.
استدلال: استدلال یکی دیگر از توانایی های شناختی پیچیده ای است که تحت تأثیر افزایش سن قرار می گیرد. این توانایی مشابه عملکرد اجرایی است. در واقع، آسیب به لوب های فرونتال توانایی استدلال را نیز مختل می کند. برخلاف عملکرد اجرایی، استدلال بر استفاده از سازههای منطقی، دانش و اصول برای برونیابی راهحل برای یک مشکل تمرکز دارد. استدلال یک مهارت حل مسئله پیچیده است که هم به حافظه و هم به عملکرد اجرایی نیاز دارد. استدلال در انواع مختلفی از وظایف دنیای واقعی، از تصمیمات پزشکی گرفته تا رفتار رانندگی استفاده می شود. بنابراین، کاهش توانایی استدلال می تواند تصمیم گیری را در انواع سناریوهای دنیای واقعی مختل کند. مانند سایر مهارت های شناختی، توانایی استدلال، عملکرد فعالیتهای ابزاری زندگی روزمره را پیش بینی می کند. محققان دریافته اند که استدلال استقرایی برای کشف مشکلات مرتبط با کارهای روزمره مانند خرید و مدیریت پول مهم است. در واقع، محققان دریافتهاند که با تقویت استدلال استقرایی، حل مسائل روزمره نیز بهبود مییابد.
اختلال شناختی: در حالی که کاهش های مربوط به سن در شناخت و عملکرد ممکن است در پیری طبیعی نسبتاً ظریف و انتخابی باشد، کاهش هایی که توسط افراد مبتلا به اختلال شناختی خفیف یا زوال عقل تجربه می شود، بارزتر است و در طول زمان فراگیر می شود. اختلال شناختی خفیف اصطلاحی است که برای توصیف افرادی با اختلالات حافظه کانونی استفاده میشود، اما شواهدی از اختلال آشکار در سایر حوزههای شناختی وجود ندارد و شواهدی از اختلال در عملکرد روزانه وجود ندارد. اختلال شناختی خفیف اغلب به عنوان مرحله پیش بالینی زوال عقل در نظر گرفته می شود. تقریباً 5 تا 15 درصد از بزرگسالان 65 سال یا بیشتر ممکن است تحت تأثیر اختلال شناختی خفیف قرار گیرند. افراد مبتلا به اختلال شناختی خفیف، به دلیل اختلالات حافظه و خطر پیشرفت به زوال عقل، در معرض خطر بالایی برای کاهش توانایی های مورد نیاز برای عملکرد مؤثر و مستقل در جامعه هستند. این افراد احتمالاً از دست دادن تدریجی مهارتهای عملکردی را در حدی تجربه میکنند که بین کاهشهای ظریف مرتبط با پیری طبیعی و نقصهای بسیار آشکارتر مرتبط با زوال عقل قرار دارد. برای ارزیابی مستقیم تأثیر تغییرات شناختی در اختلال شناختی خفیف بر عملکرد وظایف روزمره، کار کمی انجام شده است. یک سوال مهم این است که چگونه تغییرات در حافظه و سایر تواناییهای شناختی بر عملکرد کارهای روزمره در طول مدت زمانی تأثیر میگذارد که برای بسیاری از افراد، انتقال از اختلال شناختی خفیف به زوال عقل را نشان میدهد. تا به امروز، هیچکس فعالیتهای روزمره طاقت فرسای شناختی را با تواناییهای شناختی در اختلال شناختی خفیف ترسیم نکرده است. بنابراین، تعیین اینکه آیا برخی از وظایف زندگی روزمره به توانایی های خاص بستگی دارد یا اینکه چگونه سطوح توانایی بر عملکرد تأثیر می گذارد دشوار است. درک واضح تری از این رابطه در جمعیت اختلال شناختی خفیف مورد نیاز است. زوال عقل شامل دسته ای از بیماری ها مانند بیماری آلزایمر است که با اختلالات شناختی شدیدتر مشخص می شود که توانایی فرد را برای انجام کارهای روزمره مختل می کند. بروز زوال عقل با افزایش سن افزایش می یابد. به عنوان مثال، تنها حدود 5 درصد از بزرگسالان بالای 65 سال به بیماری آلزایمر مبتلا هستند، در حالی که 10 تا 20 درصد از بزرگسالان بالای 80 سال به این بیماری مبتلا هستند و تخمین ها نشان می دهد که 40 درصد از بزرگسالان 85 سال یا بیشتر از این بیماری رنج می برند. تحقیقات در زمینه پیری شناختی نشان داده است که بدتر شدن عملکرد شناختی که با زوال عقل رخ می دهد به کاهش عملکرد فعالیت های روزمره کمک می کند. تحقیقات همچنین ارتباط واضحی را بین کاهش عملکرد روزمره (مثلاً مدیریت امور مالی، خرید مواد غذایی، رانندگی) و بستری شدن در بیمارستان، نیاز به مراقبت و مرگ نشان داده است.
چگونه مهارت های شناختی ممکن است حفظ شود
زوال شناختی در زمینه های متعدد می تواند منجر به مشکل در انجام وظایف مهم برای زندگی روزمره و برای حفظ استقلال در دوران پیری شود. بنابراین، سوال مهمی که باید در نظر گرفته شود این است که "افراد چگونه می توانند توانایی های شناختی خود را حفظ کنند و از زوال شناختی اجتناب کنند؟"
عوامل متعددی با عملکرد شناختی پایدار با افزایش سن مرتبط هستند، از جمله سطح تحصیلات، سطح فعالیت بدنی، سلامت ریوی و احساسات خودکارآمدی. به طور کلی، سبک زندگی سالم و فعال که شامل رژیم غذایی و ورزش مناسب، پیشگیری از بیماری، و اجتناب از ضربه روحی است، همگی برای حفظ ظرفیت شناختی با افزایش سن مهم هستند. سطوح تحصیلات عالی با عملکرد شناختی بهتر در دوران بزرگسالی مرتبط است. سطح تحصیلات به طور مستقیم، از طریق تقویت عملکرد مغز بر عملکرد شناختی تأثیر می گذارد، و به طور غیرمستقیم، از طریق افرادی که تحصیلات بیشتری دارند، احتمال بیشتری برای شرکت در فعالیت های تحریک کننده فکری دارند که به نوبه خود، توانایی های شناختی را حفظ می کنند
فعالیت بدنی فواید مختلفی برای افراد مسن دارد و به طرق مختلف بر عملکرد شناختی تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، نشان داده شده است که فعالیت بدنی افسردگی را کاهش می دهد (که می تواند باعث نقص شناختی، به ویژه برای افراد مسن تر شود) و سلامت جسمی کلی را افزایش می دهد و کیفیت زندگی را بهبود می بخشد. ورزش شدید به طور مستقیم به عملکرد مغز و سیستم عصبی مرکزی که برای حفظ توانایی های شناختی حیاتی هستند، کمک می کند. بر این اساس، افراد فعال در ورزش های هوازی در اندازه گیری حافظه فعال، استدلال و سرعت پردازش عملکرد بهتری نسبت به افرادی دارند که رفتار بی تحرک بیشتری از خود نشان می دهند. علاوه بر ورزش، بسیاری از جنبه های سلامت جسمانی با عملکرد شناختی مرتبط است. به عنوان مثال، یک معیار فیزیولوژیکی خاص، نرخ جریان بازدمی اوج ریوی، پیشبینیکننده توانایی شناختی پایدار با افزایش سن است. این شاخص فیزیولوژیکی با سلامت قلب و عروق و سطح فعالیت بدنی مرتبط است.
مطالعات به ویژه اشاره کرده اند که حفظ سلامت عروقی و قلبی عروقی برای عملکرد شناختی حیاتی است. به عنوان مثال، کاهش جریان خون مغزی با عملکرد شناختی ضعیف مرتبط است. علاوه بر این، سلامت ضعیف قلبی عروقی با افزایش بروز سکته مغزی، یکی از دلایل اصلی اختلال شناختی، مرتبط است. در مطالعه طولی سیاتل، عدم وجود بیماری قلبی عروقی با توانایی استدلال بهتر و عملکرد سرعت پردازش برای افراد مسن مرتبط بود. تعدادی از بیماری های دیگر مانند دیابت، آمفیزم و بیماری پارکینسون نیز می توانند منجر به نقص شناختی شوند. به طور کلی، هر چه فرد مبتلا به بیماری های مزمن کمتری باشد، شانس او برای حفظ توانایی های شناختی با افزایش سن بیشتر می شود.
به طور کلی، یک سبک زندگی سالم نه تنها برای سلامت جسمی بلکه برای سلامت روان نیز مهم است. چاقی با بروز بیشتر بسیاری از موارد بیماری هایی مزمن مرتبط است که به نوبه خود با زوال شناختی مرتبط هستند. سیگار کشیدن و مصرف بیش از حد الکل هر دو با بروز بیشتر سکته مغزی، یکی از علل اصلی اختلالات شناختی، و همچنین با بسیاری دیگر از پیامدهای بد سلامتی مرتبط هستند، در نتیجه بر شناخت تأثیر منفی میگذارند. علاوه بر این، اعتیاد به الکل می تواند مستقیماً برای عملکرد شناختی مضر باشد. بدیهی است که آسیب ضربه ای به سر منجر به اختلال شناختی می شود و با افزایش بروز زوال عقل در آینده مرتبط است. بنابراین، رفتارهای پیشگیرانه ساده مانند استفاده از کمربند ایمنی همراه با کیسه هوا در خودرو و استفاده از کلاه ایمنی در هنگام سواری بر موتور سیکلت، دوچرخه یا اسکوتر توصیه می شود.
علاوه بر سلامت جسمانی و سبک زندگی سالم، سلامت روانی برای حفظ عملکرد شناختی مهم است. نگرش یک فرد می تواند بر عملکرد شناختی او با افزایش سن تأثیر بگذارد. برای مثال، خودکارآمدی، ارزیابی مثبت از قابلیتهای شناختی خود، با عملکرد شناختی بهتر مرتبط است. مشخص شده است افرادی در مطالعه طولی سیاتل که شخصیت خود را در دوران میانسالی «انعطاف پذیر» ارزیابی می کردند، در معرض کاهش خطر زوال شناختی در زندگی بعدی قرار داشتند. علاوه بر این، افرادی که از دستاوردهای زندگی خود در دوران میانسالی رضایت داشتند، در سنین بعدی زندگی بهتری در معیارهای شناختی نشان دادند. فعالیت اجتماعی پایدار نیز با عملکرد شناختی بهتر مرتبط است. به عنوان مثال، محققان دریافتهاند که کسانی که به فعالیتهای اجتماعی، خانگی و اوقات فراغت میپردازند، کمتر دچار اختلال شناختی میشوند. به طور مشابه، مطالعه طولی سیاتل نشان داد که افراد مسنی که از وضعیت اجتماعی-اقتصادی بالایی برخوردار بودند و از نظر اجتماعی فعال بودند، کمترین کاهش شناختی را در یک دوره 7 تا 14 ساله تجربه کردند. خطر زوال شناختی برای افرادی که زیاد مطالعه میکردند، سفر میکردند، در رویدادهای فرهنگی شرکت میکردند، در باشگاهها و انجمنهای حرفهای شرکت میکردند و فرصتهای تحصیلی مداوم را دنبال میکردند، کاهش می یابد. شبکههای اجتماعی گسترده و سیستمهای حمایتی، از جمله خانوادههای سالم، نیز با افزایش سن به عملکرد شناختی بهتر مرتبط هستند. برعکس، افسردگی به عنوان یک علت روانی/بیولوژیکی کاهش عملکرد شناختی شناخته شده است. به خصوص برای افراد مسن، افسردگی می تواند خود را به عنوان اختلال شناختی نشان دهد.
چگونه مهارت های شناختی را می توان آموزش داد
آموزش شناختی: با توجه به اینکه تواناییهای شناختی میتوانند با افزایش سن کاهش پیدا کنند و اغلب منجر به مشکل در انجام کارهای روزمره میشوند، امکان آموزش شناختی برای جلوگیری، کند کردن یا معکوس کردن زوال شناختی مرتبط با سن بررسی شده است. تعداد فزاینده ای از مطالعات در حال حاضر از اثرات محافظتی تحریک فکری بر توانایی های شناختی برای افراد مسن بدون زوال عقل حمایت می کنند. مطالعات اولیه در زمینه آموزش شناختی در پروژه توسعه و غنی سازی بزرگسالان و مطالعه طولی سیاتل انجام شده است. هر دوی این مطالعات 5 ساعت آموزش استراتژی ارائه کردند که قبل و بعد از آن ارزیابی شناختی انجام شد. دستاوردهای آموزشی شناختی قابل توجهی در هر دو مطالعه برای توانایی های خاصی که آموزش داده شده بودند مشاهده شد. یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده بزرگ، آموزش شناختی پیشرفته برای سالمندان مستقل و حیاتی، اخیراً تأثیر سه مداخله شناختی امیدوارکننده - آموزش سرعت پردازش، آموزش حافظه و آموزش استدلال - را بر حفظ هر دو توانایی های شناختی و روزانه در افراد مسن که در گروه ها زندگی می کنند ارزیابی کرد. این مطالعه نشان داد که برای هر سه مداخله، بهبودهای قابل توجه و خاصی در توانایی شناختی و همچنین افزایش مزیت آموزش تقویت کننده اضافی وجود داشت. میزان افزایش آموزش برای توانایی های شناختی برابر یا بیشتر از میزان کاهشی بود که در افراد مسن بدون زوال عقل در سنین 4 تا 14 سال در غیاب هیچ آموزشی انتظار می رفت.
ماندگاری آموزش: در مطالعه اکتیو، در میان آن دسته از افرادی که بهبودهای شناختی فوری را تجربه کردند، نتایج آموزشی برای حداقل یک دوره پیگیری 2 ساله برای هر سه مداخله ادامه داشت. مطالعات قبلی آموزش شناختی نیز به ماندگاری تأثیرات تمرین اشاره کرده اند، با آموزش، حفظ استدلال حتی در 7 سال پس از آموزش اولیه نشان داده شده است. مشخص شد آن دسته از افراد مسن در مطالعه طولی سیاتل که آموزش تقویت استدلال را دریافت کرده بودند، 7 سال بعد به طور قابل توجهی از سطح پایه اولیه خود بهتر عمل کردند. اگرچه مطالعات مربوط به تمرین حافظه به طور مداوم نشان داده است که بهبود حافظه را می توان بین 1 هفته تا 6 ماه حفظ کرد، نتایج در مورد دوام تمرین بیش از 6 ماه کمتر ثابت است.
برخی از محققان کاهش قابل توجهی در عملکرد حافظه و کاهش قابل توجهی در استفاده از استراتژی حافظه در یک بازه زمانی 3 ساله در یک گروه تمرین حافظه گزارش کرده اند. برنامههای آموزشی چند عاملی حافظه، مانند برنامههایی که شامل آموزش روانی حرکتی در کنار آموزش حافظه میشوند، منجر به حفظ بهبود حافظه تا 3 سال و نیم شدهاند. حفظ سرعت پردازش اثرات آموزشی به طور گسترده فراتر از مطالعه اکتیو، که نگهداری حداقل برای 2 سال را نشان داد، ارزیابی نشده است. در یک مطالعه تمرینی اولیه، اثرات تمرین سرعتی در یک دوره 6 ماهه باقی ماند. علاوه بر این، شرکت کنندگان در گروه سنی بالاتر (بیش از 60 سال) در همان سطحی که گروه سنی میانسالی (40 تا 59 سال) در ابتدا انجام داده بودند، پس از تمرین انجام دادند. در یک مطالعه بعدی در میان بزرگسالان مسنتر، مشخص شد که اثرات تمرین در طول 18 ماه باقی میماند و به طور قابلتوجهی بهتر از سطح پایه باقی میماند. بنابراین، به طور کلی، مطالعات آموزش شناختی از ماندگاری اثرات تمرین حمایت کرده است.
انتقال آموزش: با توجه به اینکه آموزش شناختی میتواند منجر به بهبود مهارتهای شناختی هدفمند شود، آیا این پیشرفتهای شناختی میتواند به بهبود عملکرد فعالیتهای روزمره تبدیل شود؟ سالمندان دائماً با یادگیری چیزهای جدید مانند مهارتهای استفاده از رایانه، دستگاههای پزشکی خانگی، دستگاههای باجه خودکار، ضبطکنندههای کاست ویدیویی و مهارتهای مرتبط با شغل مواجه هستند. علاوه بر این، افراد مسن تر از حفظ توانایی های عملکردی که به احتمال زیاد در سنین پایین تر به دست آمده اند (مانند رانندگی، سایر فعالیتهای ابزاری زندگی روزمره) بهره مند می شوند. اگرچه شروع زوال برای بسیاری از توانایی های شناختی در دهه 60 زندگی فرد رخ می دهد، شروع کاهش برای توانایی های روزمره معمولاً در دهه 70 یا بعد از آن رخ می دهد. بدیهی است که شایستگی عملکردی چند بعدی است و بر توانایی های شناختی چندگانه تکیه دارد. در نتیجه، ارزیابی شایستگی عملکردی/تواناییهای روزمره شامل روشهای متعددی از جمله معیارهای جهانی، معیارهای مبتنی بر عملکرد و معیارهای خود گزارشی است.
نمونه ای از یک وظیفه شناختی سخت زندگی روزمره، آزمون مشکلات روزمره است، که توانایی فرد را در تعامل با 14 موقعیت روزمره (مثلاً دو برابر کردن یک دستور غذا، تفسیر برنامه های حمل و نقل، درک نمودار مزایای مدیکر) ارزیابی می کند. به طور مشابه، ارزیابی وظایف مشاهده شده زندگی روزانه، وظایفی را در سه حوزه ارائه می کند: استفاده از دارو، مدیریت مالی، و استفاده از تلفن. از شرکت کنندگان خواسته می شود تا اقدامات لازم برای حل وظایف روزمره را انجام دهند (به عنوان مثال، جستجوی برچسب دارو برای عوارض جانبی، ایجاد تغییر). عملکرد این معیارها با چندین توانایی شناختی اساسی مرتبط بوده است. بنابراین، ممکن است با آموزش شناختی بهبود یابد.
سایر معیارهای توانایی روزمره بر سرعت پاسخگویی به محرک های دنیای واقعی تاکید دارند. به عنوان مثال، تواناییهای پردازش کندتر میتواند خطری را برای رانندگی ایمن ایجاد کند. پژوهش سرعت پردازش، تفاوتهای سنی را در تکالیف میدان دید مفید (مجموعهای از وظایف تسریع شده که در کارآزمایی بالینی اکتیو ارزیابی شده اند) و همچنین مزایای سرعت آموزش پردازش برای تواناییهای شناختی و کارهای روزمره را بررسی کرده است. تحقیقات آموزشی قبلی نشان داد که بهبود سرعت پردازش منجر به بهبود زمان ترمز در شبیهساز رانندگی میشود و همچنین تعداد مانورهای خطرناک انجام شده توسط رانندگان را در طول ارزیابی رانندگی در جادههای باز کاهش میدهد و میزان رانندگی افراد را در طول دوره زمانی 18 ماه حفظ میکند. مشخص شده است که مشکل در رانندگی، اجتناب از رانندگی و کاهش میزان رانندگی افراد، با سرعت پردازش کندتر مرتبط است.
علیرغم این واقعیت که به نظر می رسد افراد دارای نقص عملکرد رانندگی خود را با کاهش مواجهه با موقعیت های چالش برانگیز رانندگی خود تنظیم می کنند، مطالعات نشان داده اند که این تغییرات برای از بین بردن افزایش خطر درگیری تصادف کافی نبوده است. معیار دیگر، آزمون زمانبندی شده فعالیتهای ابزاری زندگی روزمره، شاخصی از زمان لازم برای انجام موفقیتآمیز پنج کار (به عنوان مثال، یافتن شماره در دفترچه تلفن، یافتن اقلام خاص غذا در قفسه مواد غذایی) را ارائه میدهد. زمان مورد نیاز برای تکمیل وظایف آزمون زمانبندی شده فعالیتهای ابزاری زندگی روزمره به طور مشابه به دنبال آموزش سرعت پردازش در بین افراد مسن با اختلال در سرعت پردازش کاهش می یابد. بنابراین، سرعت پردازش آموزش علاوه بر افزایش توانایی شناختی، به تواناییهای مهم روزمره تعمیم مییابد.
نتیجه
واضح است که جنبه های زیادی از شناخت وجود دارد که به طور بالقوه می تواند به عنوان بخشی از روند پیری کاهش یابد و برخی از این کاهش ها می تواند بر عملکرد کارهای روزمره تأثیر بگذارد. ادبیات رو به رشدی وجود دارد که نشان می دهد می توان از طریق تغییر در سبک زندگی از این زوال ها جلوگیری کرد یا آن را کاهش داد. همچنین پیشرفتهایی در زمینه آموزش شناختی حاصل شده است، که نشان میدهد زوال شناختی لزوماً در سنین بالاتر غیرقابل برگشت نیست و مداخلات ممکن است امکان حفظ طولانیتر عملکرد شناختی را در سنین بالاتر فراهم کند. علاوه بر این، این واقعیت که بسیاری از زوالهای شناختی متمایل به اثرات تعدیلکننده هستند، نشان میدهد که استقلال و تحرک افراد میتواند به زندگی بعدی نیز گسترش یابد. به طور خلاصه، چشم انداز پیشگیری، به تاخیر انداختن یا معکوس کردن شروع زوال شناختی مرتبط با سن روشن است.
حاوی مطالب متنوع و کاربردی روانشناسی بر اساس منابع معتبر روز و یافته های پژوهشی و تجزیه وتحلیل آنها در حیطه روانشناسی تربیتی شناختی با تمرکز بر یادگیری خود تنظیم و راهبردهای یادگیری-مطالعه
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.