منشأ علاقه به خودتنظیمی تحصیلی را می توان تا پژوهشهای چهار دهه پیش در مورد یادگیری و مطالعه دنبال کرد. موضوع مطالعه در آن زمان کمتر مورد توجه بود، و از این غفلت باید ابراز تاسف کرد. در آن زمان یادگیری خودتنظیم به دلیل آگاهی روزافزون یک موضوع کلیدی شده بود، و یکی از موضوعاتی که روانشناسان تربیتی از دیگاه خود تنظیمی به آن علاقه مند بودند مطالعه و یادگیری تحصیلی بود. نتایج مطالعات اولیه نشان می داد که برای اینکه روشهای مطالعه پایدار و منتقل شوند، باید در ارتباط با فرآیندهای خودتنظیمی بررسی شوند. این فرآیندها شامل منابع انگیزه (به عنوان مثال، باورهای خودکارآمدی، تأخیر در رضایت، اسناد، و ارزش ها / علایق) و همچنین منابع فراشناخت (به عنوان مثال، تعیین هدف، استفاده از استراتژی، نظارت بر خود، و خود ارزیابی) بود.
پیش از یادگیری خود تنظیم فراشناخت در مرکز تحقیقات و کاربرد قرار داشت. از فراشناخت به ویژه برای معجزه کردن با دانشجویان شکست خورده در دانشگاه استفاده شده است؛ همچنین برخی از زمین شناسان و مهندسان دوره های خود را با فعالیت ها و تکالیف فراشناختی القا کرده اند. فراشناخت به یادگیری خودتنظیم سوق داده شد که گسترده تر از فراشناخت است. دومی نه تنها اولی بلکه رفتارها را نیز در بر می گیرد: انضباط شخصی، به تعویق انداختن رضایت و شروع زودهنگام کارها به جای به تعویق انداختن. به نظر میرسد این رفتارها و فراشناخت، نهایت مهارتهای مطالعه برای هر یادگیرنده و مؤلفههای موفقیت در زندگی باشد، و دانشآموزان امروزی آنها را کم دارند.
آخرین تحقیقات و تئوری، خودتنظیمی را از سازه های مرتبط مانند فراشناخت، تمرین عمدی و کنترل هیجانی متمایز می کند. خودتنظیمی با عبارات زمانی تعریف میشود – یعنی فرآیندها و باورهایی که مقدم بر، همراه با و به دنبال تلاشها برای یادگیری هستند، که به نوبه خود بر چرخههای بعدی یادگیری تأثیر میگذارند. این رویکرد زمانی به یادگیری خودتنظیم، مزایای مهمی هم برای دانشآموزان و هم برای معلمان دارد، مانند ایجاد افزایش در پیشرفت دانشآموزان، عمق و دامنه استدلال، تمرکز آگاهانه بر یادگیری، و افزایش تأمل در خود. در نهایت، روش های آموزشی طراحی شده برای تسهیل توسعه یک رویکرد خودتنظیمی یادگیری در دانش آموزان پرورش می یابد. اینها شامل خود ثبتی که شامل ثبت افکار و اعمال فرد و خود نظارتی که فعالیتها و تکالیفی هستند که توجه دانشآموزان را به خودتنظیمی قبل، در حین یا بعد از یادگیری مؤلفههای دوره معمولی هدایت میکنند میشود. پیشنهادهای آموزشی برای تبدیل فعالیتهای یادگیری واکنشی رایج مانند خواندن، تماشا کردن و گوش دادن، به فعالیتهای فعالانه و پیش کنشی از طریق استفاده موقت از فرآیندهای یادگیری خودتنظیم تبدیل می شود.
وقتی به سال های مدرسه نگاه می کنیم، متوجه می شویم که دانش آموزان یادگیری خودتنظیم را تمرین می کنند. اگر چه در کلاسهای تیزهوشان دانش آموزان خود به کشف و کاربرد راهبردهای خود تنظیمی روی میآورند، نقش محیط آموزشی و مربیان می تواند اساسی باشد. به ویژه در تحصیلات در مدارس خصوصی ، معلمان از نزدیک بر کسب مطالب درسی نظارت می کنند. تسلط بر مطالب به صورت فردی و عمومی در کلاس مورد آزمایش قرار می گیرد، و به توسعه تکنیک های خودتنظیمی برای حفظ موقعیت در این محیط تحصیلی چالش برانگیز سوق داده می شود. در این محیط ها تکنیک های مطالعه خودتنظیم برای مقابله با زمینه های آموزشی دشوار بطور عمدی ایجاد می شود.
در دبیرستان افزایش تکالیف، امتحانات سخت و درجه بندی آشکار و عمومی غیر قابل گریز می باشد. برای برآورده کردن این استانداردهای جدید آکادمیک، یادداشت برداری در مورد سخنرانی های کلاس و تکالیف خواندن، ترکیب و سازماندهی مجدد این یادداشت ها در آمادگی برای امتحانات، و بررسی نتایج امتحان مشخص می کند که آیا سوالات از دست رفته در سیستم یادداشت برداری پوشش داده شده است یا خیر. و این حاکی از خود آگاهی و نظارت بر فرایند های مطالعه و یادگیری است که اساس خود تنظیمی است.
مدارس خصوصی تکالیف بسیار زیادی را به دانش آموزان اختصاص می دهند و هر روز مقدار زیادی از آن را تمرین می کنند. معلم در کلاسهای کوچک دانش آموزان را فرا می خواند تا به سؤالاتی درباره فصل کتاب درسی که به آنها محول شده بود پاسخ دهند. دانش آموزان به زندگی روزمره نفس گیر کلاس درس عادت می کنند و در واقع در آن محیط عالی رفتار می کنند. نه اینکه برای هیچ دانش آموزی آرزو کنم، اما نمی توانم تصور کنم که اگر تحت آن موقعیت قرار نمی گرفتند اکنون چه کسی بودند یا چه کاری می کردند. انگیزه برای زنده ماندن باعث می شود زودتر خودتنظیمی را یاد بگیرند.
آنها چگونه می توانستند بدون اینکه بعد از هر بخش از متن خود را آزمون کنند، برای هر سؤال احتمالی که معلم میتواند بپرسد، آماده باشند؟ چگونه میتوانستند بدون نظارت بر درک خود از نظریه مجموعهها و نظریه اعداد، به «ریاضی جدید» تسلط داشته باشند؟ چگونه میتوانستند جداول ضرب، صرف افعال انگلیسی، و نامها و زمان بندی های تاریخی را جلوی همه همکلاسیها بیان کنند، بدون اینکه قبل از ارزیابی سریع و دقیق آنها را به خاطر بیاورند؟
مولفه خود انضباطی همراه با کار پیش می رود. تکالیف خانه هم در این راستا هستند که گاهی تا شب یا نیمه شب ادامه می یابد. تکالیف نوشتاری هم قابل توجه هستند و هم گاهی نگران کننده. اما تا زمانی که دانش آموزان نمی خواهند در کلاس مانند یک احمق به نظر برسند، کاری را برای مدت طولانی به تعویق نخواهند انداخت.
در تصویر گسترده تر، اکثر دانش آموزان جوان امروزی در محیط های مدرسه عادی رشد می کنند. از آنجایی که بسیاری از مدارس بر ایجاد عزت نفس تمرکز می کنند، امروزه تعداد کمی از دانش آموزان روزانه برای انجام تکالیف خود با مسئولیت عمومی مواجه می شوند، حتی اگر به آنها محول شود. در بسیاری از موارد، آنها نمرات قبولی را بدون نمره قبولی، افتخارات را بدون برتری در درس خود و هاله موفقیت را بدون کسب آن دریافت می کنند. متأسفانه این دانش آموزان در دوره متوسطه فرصتی برای یادگیری نحوه یادگیری ندارند. اکنون آنها متوجه نمی شوند که خواندن شامل تعامل با متن و ارزیابی درک فرد از آن است، که مطالعه برای یک آزمون به معنای آزمایش کردن خود است و نوشتن مقاله نیاز به برنامه ریزی قبلی و تعیین هدف دارد. جامعه هنوز بهای کامل این جامعهپذیری نادرست را پرداخت نکرده است.
دبیرستان با همه افتخاراتش، نتایج ملموسی به بار نمی آورد. بنابراین رضایت خود را باید تا دانشگاه به تعویق انداخت. بنابراین، در این محیط ها، خودتنظیمی ناشی از ضرورت است، نه از آگاهی صرف یا قصد مبهم برای استفاده از این فرآیندها.
کالجها و دانشگاهها با بیش از یک نسل از دانشجویانی با آمادگی ضعیف دست و پنجه نرم میکنند که موفق شدهاند مؤسسات و مربیان آن را تحت فشار قرار دهند تا استانداردهای پایینتری داشته باشند، سختگیری را کم کنند، تکالیف خانه را کاهش دهند و ذائقه نسل هزاره را برآورده کنند. این دانشآموزان به استثناء افرادی که از لحاظ آموزشی دارای امتیاز و انگیزه ویژه ای هستند، اطلاعات کمی در مورد خودتنظیمی دارند و بنابراین اطلاعات کمی در مورد یادگیری دارند.
مهارت های مطالعه واقعاً هدف نیستند. یادگیری در مورد رابطه فرد با خود و توانایی فرد برای اعمال تلاش، کنترل خود، و خود ارزیابی انتقادی لازم برای دستیابی به بهترین نتایج ممکن - و در مورد غلبه بر ریسک گریزی، شکست، حواس پرتی و تنبلی محض در تعقیب دستاورد واقعی است. این یادگیری خود تنظیم است.
از نظر اجتماعی وجود یک الگوی خوب انگیزه ها را تقویت می کند. اعضای گروههای دانش آموزی و دانشجویی با حضورشان می توانند فشار مناسبی را اعمال کنند. در دسترس بودن افراد فوقالعاده ای که در روزهای پرمشغلهشان وقت صرف می کنند تا مطالعات، نوآوریهای آموزشی و نتایج درخشان ارائه کنند می تواند تمایز ایجاد کند. اندازهگیری یادگیری دانشآموزان در دورههای متوالی و بررسی آماری آنها می تواند به این روند سرعت بخشد. این کار به عنوان یک تکلیف یادگیری خودتنظیم نیز ارزش دارد، زیرا دانش آموزان این فرصت را دارند که باورها و تفکرات ناآگاهانه خود را در ابتدای دوره با استدلال علمی و مبتنی بر شواهد در پایان مقایسه کنند.
علاوه بر توصیف مطالعه دانشآموزان از منظر زمانی در مورد خودتنظیمی، آزمون و عملکرد امتحان آنها نیز مورد بحث قرار گرفته اند. در طول آماده سازی آزمون، نمونه هایی از چگونگی آمادگی دانش آموزان با تخمین اطمینان آنها به دانش خود در مورد اجزای خاص درس، مانند کلمات موجود در لیست املا، ارائه می شود. در طول دوره آزمون، دانشآموزان میتوانند با نظارت بر تلاشهای خود برای یادگیری، اعتماد خود را نسبت به پاسخهایشان دوباره ارزیابی کنند. پس از نمره گذاری آزمون ها، دانش آموزان می توانند قضاوت اولیه اعتماد به نفس خود را با نتایج واقعی خود مقایسه کنند. قضاوت های نادرست در مورد اطمینان را می توان شناسایی کرد و راه حل های اشتباه را اصلاح کرد.
نمونههای زیادی از فرمهای نگهداری سوابق خودتنظیمی ارائه شده است که میتواند برای راهنمایی دانشآموزان در مورد نحوه تفسیر نتایج امتحاناتشان استفاده شود. روشهای خلاقانه مختلف برای درجهبندی کار دانشآموزان از دیدگاه خودتنظیمی بسیار لذت بخش هستند. بهویژه فرصتهای اضافی برای دانشآموزان برای گرفتن امتیاز با تصحیح اشتباهات در آزمونها و حمایت از یک سیستم امتیازدهی تسلط مدار که به دانشآموزان فرصت بیشتری برای یادگیری اهداف درسی خاص تا سطح بالایی از مهارت میدهد (مثلاً 90 درصد) نتایج را تحت تأثیر قرار می دهد. این روشهای خودتنظیمی درجهبندی برای تغییر درک دانشآموزان از خطاهایشان از نشانههای نقص به فرصتهایی برای افزایش یادگیری طراحی شدهاند.
ارائه مسیری کاربردی برای دانش خودتنظیمی و روشهای آموزشی، بهویژه جذاب است و ویژگی های جذاب بسیاری برای دانش آموزان و همچنین معلمان آنها دارد. در خط مقدم برنامههای آموزشی یادگیری خودتنظیم بودن، درک معلمان را از فرآیندها ارتقا میدهد و به راهنماییهای عملی در مورد نحوه به کارگیری آنها منتهی می شود.
واضح است که ادبیات یادگیری خودتنظیم گامهای مهمی در سالهای اخیر برداشته است، و راهنمای ویژهای است که نمونههای قانعکنندهای را در اختیار معلمان قرار میدهد که چگونه میتوان آن را به صورت آموزشی تقویت کرد. مهم است که بپرسیم چه کسی علاقه مند به پرورش یادگیرندگان خودتنظیم است؟ این سوال را می توان اینگونه نیز بیان کرد: "چه کسی علاقه مند به ایجاد یادگیری عمیق است؟" زیرا یادگیری عمیق و پایدار هر موضوعی نیاز به خودتنظیمی دارد. تفکر انتقادی نیز همینطور است، زیرا مستلزم بررسی تأملآمیز و پرسشگر باورها، ارزشها، نتیجهگیریها و فرآیندهای تفکر فرد است. کسب مهارتها، چه ذهنی و چه فیزیکی، همینطور است، زیرا تمرین مولد مستلزم مشاهده عینی خود و ارزیابی خود و همچنین انگیزه و پشتکار است.
در نتیجه، یادگیری خود تنظیم به وضوح باید برای اساتید کالج و دانشگاه و همچنین معلمان دبیرستان بسیار آموزنده باشد. کسانی که در حال توسعه دانشکده هستند ممکن است بخواهند از آن برای توسعه کارگاه ها و مواد آموزشی خود و مشاوره به مشتریان خود در مورد چگونگی کمک به دانشجویان برای دستیابی به نتایج یادگیری دوره و برنامه با موفقیت بیشتر استفاده کنند. در حالی که یادگیری خود تنظیم به اساتید و معلمان هدایت می شود، دانش آموزان و دانشجویان نیز عاقلانه است که آن را مطالعه کنند تا دریابند ذهن آنها چگونه می آموزد و چگونه می توان آن را به طور مؤثرتر یاد بگیرند. در واقع، یادگیری خود تنظیم این هدف را پی می گیرد که به نسلی از دانشآموزان با گرایش بیرونی کمک کند تا به درون خود بپیوندند و متوجه شوند که یادگیری یک کار درونی است.
استفاده از مطالب ارایه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.