مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی

سازگاری با زندگی مدرن: پارادوکس پیشرفت و فناوری - مجله اینترنتی روان تنظیم

روانشناسی و زندگی بهتر  -  سازگاری با زندگی مدرن: پارادوکس پیشرفت و فناوری

هواپیمای عظیم جثه در موقعیتی قرار می گیرد که مسافران خود را سوار کند. مسافران مشتاق بسوی هواپیما می شتابند. در برجی در چند صد متری، کنترل‌کننده‌های ترافیک هوایی با پشتکار صفحه‌های رادار، مخابره‌های رادیویی و بازخوانی‌های دیجیتالی اطلاعات آب و هوا را زیر نظر دارند. در میزهای رزرو در ترمینال فرودگاه، کارمندان اطلاعات مربوط به بلیط را در پایانه های رایانه خود جمع آوری می کنند و به سرعت جریان ثبت مسافران را پردازش می کنند. ترمینال های ویدیویی روی دیوار نصب شده اند که اطلاعات لحظه به لحظه ورود، خروج و تاخیر پرواز را نمایش می دهند. در کابین خلبان هواپیما، خدمه پرواز با آرامش مجموعه پیچیده ای از صفحه ها، اندازه ها و چراغ ها را اسکن می کنند تا آمادگی هواپیما را برای پرواز ارزیابی کنند. ظرف چند دقیقه، هواپیما در آسمان ابری و کوران برف به پرواز در می آید. در عرض زمان کوتاهی مسافران از سرمای شدید زمستان به سواحل مطبوع بهاری منتقل می شوند؛ یک پیروزی روزمره دیگر برای فناوری مدرن امروز.

ما بچه های تکنولوژی هستیم. ما چنین شاهکارهای چشمگیری مانند جابجایی 300 نفر در عرض چند ساعت را بدیهی می دانیم. به هر حال، ما در دوران پیشرفت بی‌نظیر زندگی می‌کنیم. جامعه مدرن ما پیشرفت های خارق العاده ای در حمل و نقل، انرژی، ارتباطات، کشاورزی و پزشکی داشته است. با این حال، علیرغم پیشرفت تکنولوژیکی ما، مشکلات اجتماعی و مشکلات شخصی بیش از هر زمان دیگری شایع تر و برجسته تر به نظر می رسند. این پارادوکس در بسیاری از جنبه های زندگی معاصر مشهود است.

زمان و مدیریت زمان

زمان و مدیریت زمان همیشه مهم بوده است. در عصر تکنولوژی همانند تاریخ گذشته استفاده مناسب از زمان یکی از عوامل موفقیت تلقی می شود. فن آوری مدرن دستگاه های بی شماری برای صرفه جویی در زمان در اختیار ما قرار داده است - اتومبیل، تلفن، جاروبرقی، ماشین ظرفشویی، دستگاه فتوکپی، دستگاه فکس. امروزه تلفن‌های همراه به مردم اجازه می‌دهند با دوستان یا همکارانشان صحبت کنند و در ساعات شلوغی به طور همزمان به مکالمه بپردازند. در عرض چند ثانیه یک رایانه شخصی می تواند محاسباتی را انجام دهد که اگر با دست انجام شود ماه ها طول می کشد.

با این وجود، اکثر ما از نداشتن زمان کافی شکایت داریم. دفترهای برنامه ما مملو از قرار ملاقات ها، تعهدات و برنامه ها است. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که بیشتر ما زمان بیشتری را صرف کار می‌کنیم و زمان کمتری برای خود داریم. زمان به یک کالای گرانبها تبدیل شده است و بیشتر افراد ترجیح می دهند زمان بیشتری نسبت به پول بیشتر داشته باشند. در فرهنگی که آنقدر متعهد به صرفه جویی در زمان هستیم، طعنه آمیز است که احساس می کنیم به طور فزاینده ای از همان چیزی که برای آن ارزش قائل هستیم محروم شده ایم. اوقات فراغت ما کجا رفته است؟ تحقیقات اخیر نشان می دهد که تقریباً تمام اوقات فراغت اضافی که در 30 سال گذشته به دست آمده است توسط یکی از اغواکننده ترین اختراعات فناوری - تلویزیون جذب شده است.

منابع طبیعی و ثروت

از دیگر منابع موفقیت داشتن امکانات مناسب است. بدست آوردن منابع طبیعی و ثروت حیاتی شده است. تا حد زیادی به لطف پیشرفت های تکنولوژیکی، ما در ثروت فوق العاده ای زندگی می کنیم. انکارناپذیر است که فقر واقعی وجود دارد، اما منتقدان اجتماعی به طور قانع کننده ای استدلال می کنند که طبقات متوسط ​​و بالاتر بزرگتر و ثروتمندتر از همیشه هستند. بسیاری از ما چیزهایی را که زمانی تجملات محسوب می شدند، مانند تلویزیون رنگی و تهویه مطبوع، بدیهی می دانیم. مردم مبالغ هنگفتی را برای خودروهای گران قیمت، سیستم های صوتی، کامپیوتر، تلویزیون های پروژکتوری، لباس و تعطیلات خرج می کنند. مقدار پولی که برای کالاهای لوکس خرج می شود، بسیار سریعتر از هزینه های کلی افزایش یافته است. خرید فعالیت فرهنگی غالب شده است.

علیرغم این فراوانی اقتصادی، تحقیقات نشان می‌دهد که اکثر مردم در مورد رفاه مالی خود احساس خوبی ندارند. مردم کمترین رضایت را از امور مالی خود دارند. قیمت بالای مادی گرایی نشان می دهد که افرادی که به طور خاص به پول و دارایی اهمیت می دهند تمایل به گزارش سطوح پایین تری از شادی نسبت به دیگران دارند. چرا مردم اینقدر از وضعیت اقتصادی خود ناراضی هستند؟ یک مشکل این است که تبلیغات به تقویت عطش سیری ناپذیر برای مصرف و این باور که کالاهای مادی کلید شادی هستند کمک می کند. از این رو، مطالعات نشان می دهد که شکاف بین آنچه مردم در حوزه مادی دارند و آنچه می خواهند بدست آورند بیشتر از سایر زمینه های زندگی است. دامنه انتخاب های زندگی در دسترس مردم در جوامع مدرن در دهه های اخیر به طور تصاعدی افزایش یافته است. به عنوان مثال، چگونه یک بازدید ساده از یک سوپرمارکت محلی می تواند مصرف کننده را ملزم به انتخاب از بین انواع کوکی، لوسیون برنزه، رژ لب و چند نوع سس سالاد کند. اگرچه افزایش انتخاب در حوزه کالاها و خدمات مصرفی بسیار محسوس است، در حوزه‌های مهم‌تری از زندگی نیز گسترش یافته است.

تحصیلات و شغل

نوع تحصیلات و شغل نیز از ضروریات کسب زندگی مناسب هستند. امروزه، مردم فرصت‌های بی‌سابقه‌ای برای انتخاب در مورد نحوه تحصیل خود دارند (مثلاً برنامه‌های درسی دانشگاهی بسیار انعطاف‌پذیرتر از گذشته است) و چگونه و کجا کار کنند (مثلاً، دورکاری و کار آنلاین به کارمندان انواع انتخاب‌های جدید در مورد نحوه کار ارائه می‌دهد). روابط بین فردی نیز دچار تحول شده است (مثلاً، افراد آزادی بیشتری برای به تاخیر انداختن ازدواج، زندگی مشترک، بچه دار نشدن و غیره دارند)، و حتی ظاهر افراد هم در محدوده انتخاب قرار گرفته است (پیشرفت در جراحی پلاستیک ظاهر شخصی را به یک موضوع انتخاب تبدیل کرده است). اگرچه افزایش آزادی انتخاب جذاب به نظر می رسد، فراوانی انتخاب ها در زندگی مدرن هزینه های غیرمنتظره ای دارد. مردم به طور معمول حتی در هنگام انتخاب از میان تعداد انگشت شماری از گزینه ها، مرتکب خطا می شوند و زمانی که تصمیمات بسیار پیچیده تر می شوند، احتمال خطا بسیار بیشتر می شود. داشتن گزینه های بیشتر، پتانسیل نشخوار فکری، پشیمانی پس از تصمیم گیری و پشیمانی پیش بینی ها را افزایش می دهد. ناامیدی همراه با سنگینی انتخاب، شادی افراد را تضعیف می‌کند و به افسردگی کمک می‌کند.

مطابق با این تجزیه و تحلیل، مطالعات نشان داده اند که بروز اختلالات افسردگی به طور چشمگیری - شاید ده برابر - در طول 50 سال گذشته افزایش یافته است. میانگین سطوح اضطراب نیز در دهه های اخیر به طور قابل توجهی افزایش یافته است. به سختی می توان گفت که آیا انتخاب بیش از حد مقصر اصلی این روندها است یا خیر، اما واضح است که افزایش آزادی انتخاب منجر به افزایش آرامش یا بهبود سلامت روانی نشده است.

بیوتکنولوژی

فن آوری مدرن به تدریج کنترل بی سابقه ای را بر دنیای اطراف ما فراهم کرده است. مثلا، پیشرفت در کشاورزی به طور چشمگیری تولید مواد غذایی را افزایش داده است و طرفداران بیوتکنولوژی ادعا می کنند که محصولات اصلاح شده ژنتیکی عرضه مواد غذایی ما را نسبت به قبل قابل اطمینان تر می کند. سیستم‌های آبرسانی دقیق، متشکل از صدها مایل کانال، تونل، و خطوط لوله، به همراه سدها، مخازن، و ایستگاه‌های پمپاژ، به کلان‌شهرهای عظیم اجازه می‌دهد در بیابان‌های غیرقابل سکونت به راحتی زندگی کنند. پیشرفتهای پزشکی نیز خارق العاده بوده است. به لطف پیشرفت در پزشکی، پزشکان می توانند اندام های بریده شده را دوباره بچسبانند، از لیزر برای تصحیح عیوب میکروسکوپی در چشم استفاده کنند و حتی قلب انسان را جایگزین کنند.

با این حال، فناوری مدرن تأثیر منفی مخربی بر جهان اطراف ما نیز گذاشته است که منجر به مشکلات زیست محیطی مانند گرم شدن کره زمین، تخریب لایه اوزون، جنگل زدایی، فرسودگی بسیاری از شیلات جهان، آلودگی گسترده هوا و آب و آلودگی قرار گرفتن گیاهان و حیوانات در معرض مواد شیمیایی سمی گسترده شده است. بسیاری از کارشناسان نگرانند که در چند نسل آینده منابع زمین برای حفظ کیفیت مناسب زندگی به قدری استفاده شود که از بین برود. برای اکثر مردم، این بحران‌ها مانند مشکلات فنی به نظر می‌رسند که پاسخ‌های فن‌آوری را می‌طلبند، اما از آنجایی که جمعیت و مصرف بیش از حد به آنها دامن می‌زند، مشکلات رفتاری نیز هستند. در بسیاری از نقاط جهان، مشکل اساسی مصرف بیش از حد منابع طبیعی جهان است. به عنوان مثال، ایالات متحده 5 درصد از جمعیت جهان را در خود جای داده است اما 25 درصد از انرژی جهانی را مصرف می کند. همه این تناقضات ظاهری یک موضوع را منعکس می‌کنند: پیشرفت‌های فن‌آوری قرن گذشته، هر چند چشمگیر باشد، به بهبود محسوسی در سلامت و شادی جمعی ما منجر نشده است. در واقع، بسیاری از منتقدان اجتماعی استدلال می کنند که کیفیت زندگی ما و احساس رضایت شخصی ما به جای افزایش، کاهش یافته است. این پارادوکس پیشرفت و فناوری است.

امنیت و وحشت در دنیای متمدن

شهروندان بسیاری از کشورهای دنیا زنگ بیداری وحشت را در قالب حملات تروریستی وحشتناک و غم انگیز به مراکز جهانی و شهرهای بی دفاع دریافت کرده اند. زندگی در بسیاری از نقاط دنیای کنونی ممکن است دیگر هرگز مثل قبل نباشد. شبح تروریسم تقریباً برای همه پیامدهای روانی دارد. مردم از بسیاری از چیزهایی که قبلاً آنها را بدیهی می‌دانستند اما از دست داده‌اند ناراحت هستند، مانند اینکه می‌توانند بدون نگرانی در مورد پرواز سفر کنند، بدون نگرانی از آلودگی بیولوژیک بسته پستی دریافت کنند، بدون نگرانی وارد یک ساختمان بزرگ شوند و بدون مشکوک شدن با افراد غریبه ارتباط برقرار کنند. آنها از این همه بی‌عدالتی عصبانی هستند، از خشونت بی‌معنا منزجر شده‌اند، و نگران هستند که حملات تروریستی آینده چه خواهد کرد. بیش از هر چیز، احساس آسیب ناپذیری خود را از دست داده اند.

شاید بیش از پیش، به دلیل خطر، مردم معنای زندگی خود را زیر سوال می برند. آنها از خود می پرسند که آیا کاری که انجام می دهند اهمیت دارد یا خیر، آیا آنچه را که دوست دارند مهم است یا خیر، و آیا کاری که برای آن کار کرده اند ارزشش را داشته است یا خیر. تکان‌های ناشی از تروریست‌ها در روان جمعی ما، جستجوی حس جهت‌گیری را با زندگی معاصر مرتبط‌تر کرده است. با این حال، تهدید تروریسم مسائل مهمی را مطرح می‌کند که باید به آنها توجه شود. اینکه زندگی ممکن است هرگز دوباره مثل قبل نشود پیامدهایی برای سازگاری افراد ایجاد می کند.

به هر حال، تروریسم یک جنگ روانی است. هدف تروریسم برانگیختن آسیب پذیری روانی و تحریک در یک جمعیت است. مرگ، ویرانی، و ویرانگری که توسط تروریست ها ایجاد می شود به خودی خود یک هدف نیست، بلکه وسیله ای برای رسیدن به هدف است - ایجاد اضطراب، هشدار و وحشت گسترده. زندگی در دنیای امروز به برخی از مسائل مربوط به سازگاری ناشی از تهدید تروریسم، مشکلات مرتبط ناشی از تروریسم و ​​انواع چالش‌های دیگر منحصر به فرد در دنیای مدرن ما می‌پردازد. موضوعاتی مورد بحث قرار می‌گیرند که مهم هستند: مردم چگونه به رویدادهای آسیب‌زا واکنش نشان می‌دهند، چگونه مردم می‌توانند به طور مؤثرتری با آسیب‌های شخصی کنار بیایند، آیا دولت باید ازدواج را ترویج کند، چگونه می‌توان تاب‌آوری را در کودکان افزایش داد، چگونه کارگران می‌توانند با بیکاری کنار بیایند، و سایر موارد مسائل معاصر. با توجه به روش های اساسی تغییر زندگی ما، چالش اساسی زندگی مدرن جستجو برای معنا و جهت است.

علت این پارادوکس چیست؟ توضیحات زیادی ارائه شده است. اریش فروم استدلال کرده است که پیشرفتی که ما آنقدر برای آن ارزش قائل هستیم، سیستم های ارزشی ما را به هم ریخته و منابع سنتی امنیت عاطفی ما، مانند خانواده، جامعه و مذهب را تضعیف کرده است. آلوین تافلر بیگانگی و پریشانی جمعی ما را به غرق شدن ما در اثر تغییرات سریع شتابان فرهنگی نسبت می دهد. خواسته‌های ذهنی زندگی مدرن آنقدر پیچیده، گیج‌کننده و متناقض شده‌اند که اکثر ما گیج شده ایم. ماتریالیسم بیش از حد، پیوندهای اجتماعی را که ما را به هم پیوند می‌دهد، تضعیف می‌کند، آتش ناامنی را شعله‌ور می‌کند و احساس رفاه جمعی ما را تضعیف می‌کند. توضیح هرچه که باشد، بسیاری از نظریه پردازان موافقند که چالش اساسی زندگی مدرن، جستجوی معنا یا احساس جهت است. این جستجو شامل مبارزه با مشکلاتی مانند شکل‌گیری یک حس هویتی قوی، رسیدن به یک فلسفه منسجم از زندگی، و ایجاد چشم‌انداز روشنی از آینده‌ای است که به طور واقع‌بینانه نوید تحقق می‌دهد. قرن‌ها پیش، مشکلاتی از این دست احتمالاً بسیار ساده‌تر بودند. امروز به نظر می رسد که بسیاری از ما در دریایی از سردرگمی دست و پا می زنیم. مردم در جوامع مدرن از سنگینی انتخاب رنج می برند. انتخاب‌های بی‌پایانی که به مردم ارائه می‌شود، باعث می‌شود که ساعت‌های بی‌شماری را با سنجش تصمیمات بی‌اهمیت و نشخوار در مورد بهینه بودن تصمیم‌هایشان تلف کنند.

خوشبختانه، حوزه روانشناسی سهم زیادی در سازگاری انسان و حل مشکلات آدمی دارد و نقش برجسته ای در تسهیل پیشرفت و فناوری بازی می کند. روانشناسی می تواند در تعریف مشکلات و بررسی راه حلها، چگونگی تعامل با سرعت رشد فناوری، و حتی مهمتر کشف مشکلات پیش از وقوع به آدمی یاری برساند. می تواند توانایی های آدمی را برای یادگیری نحوه یادگیری خود و نحوه سازگاری خود پرورش دهد و او را برای جهانی بسیار پیشرفته تر از جهان کنونی آماده سازد.

 

استفاده از مطالب ارایه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.