پژوهش در مورد کمیّت و کیفیّت کاربرد فرایندهای خود تنظیمی در دانش آموزان، همبستگی های بالایی با پایه گزینی در مسیر پیشرفت تحصیلی، و عملکرد در نمرات آزمونهای استاندارد شده بدست می دهد (زیمرمن و مارتینز پونز، 1986). شواهد نشان می دهند که کاربرد فرایندهای خود تنظیمی در دانش آموزان از اندازه های کلی توانایی مانند توانایی کلامی متمایز اما با آنها همبسته هستند (زیمرمن و بندورا، 1994). اگر چه بسیاری از فرایندهای خود تنظیمی ، مانند تعیین هدف و خود نظارتی، عمدتا پنهان هستند، معلمین از بسیاری از شکلهای آشکار این فرایندها آگاه هستند، مانند خود آگاهی در مورد کیفیت کار و آمادگی دانش آموزان در کلاس (زیمرمن و مارتینز پونز، 1988).
پژوهشهای اخیر نشان می دهند که فرایندهای خود تنظیمی قابل آموزش هستند و می توانند به افزایش در انگیزش و پیشرفت دانش آموزان منجر شوند (شانک و زیمرمن، 1998). اگرچه یافته های پژوهشی از اهمیت کاربرد فرایندهای خود تنظیمی در دانش آموزان حمایت می کند، معلمین کمی بطور اثر بخش دانش آموزان را برای یادگیری با تکیه بر خود شان آماده می کنند (زیمرمن، بونر، و کووچ، 1996). بندرت به دانش آموزان امکان انتخاب در مورد پیگیری تکالیف تحصیلی، روشهای کار کردن با تکالیف پیچیده، یا مطالعه با همسالان داده می شود. معلمین کمی دانش آموزان را برای انتخاب اهداف معین برای امور تحصیلی خود تشویق می کنند یا راهبردهای مطالعه آشکار را آموزش می دهند. همچنین، از دانش آموزان بندرت خواسته می شود که کارهای خود را خود ارزیابی کنند یا توانایی خود را در تکالیف تازه بر آورد کنند. معلمین، برای شناسایی مشکلات انگیزشی قبل از مشکل ساز شدن، بندرت باورهای دانش آموزان را در مورد یادگیری، مانند ادراکات خود کار امدی یا اسنادهای علّی، سنجش می کنند.
علی رغم باور عمومی، یادگیری خود تنظیم نه در ماهیت و نه در منشاء ضد اجتماعی نیست. هر یک از فرایندها یا باورهای خود تنظیمی، مانند تعیین هدف، کاربرد راهبرد، و خود ارزیابی، می توانند از طریق آموزش و الگوسازی توسط والدین، معلمین، مربیان، و همسالان یاد گرفته شوند. در واقع، دانش آموزان خود تنظیم در جستجوی کمک از دیگران برای بهبود یادگیری خود هستند. آنچه که آنها را خود تنظیم می کند وابستگی به روشهای صرفا اجتماعی یادگیری نیست، بلکه بیشتر آغازگری، پافشاری، و مهارتهای سازگاری شخصی آنها است. دانش آموزان خود تنظیم، در بافتهای اجتماعی و انفرادی، فعالیتهای معین یادگیری را فعال می کنند، تغییر می دهند، و نگهداری می کنند. زمانی که این ویژگیهای اساسی، برای یادگیری مادام العمر، در بسیاری از دانش آموزان چندان وجود ندارد، آموزش فرایندهای یادگیری خود تنظیم بخصوص تناسب می یابد.