مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی

تعریف فرایندی یادگیری خود تنظیم

خود تنظیمی صرفا یک توانایی ذهنی یا مهارت عملکردی تحصیلی نیست؛ بلکه فرایندی است خود هدایتی که توسط آن یادگیرندگان تواناییهای ذهنی خود را به مهارتهای تحصیلی انتقال می دهند. یادگیری از این دیدگاه بعنوان فعالیتی تلقی می شود که دانش آموزان بصورت پیش کنشی برای خود انجام می دهند و یک رویداد پنهان برای دانش آموز نیست که در جریان واکنش به تدریس رخ می دهد.

بطور خلاصه، خود تنظیمی افکار، احساسات، و رفتارهایی است که در جهت کسب اهداف هدایت شده اند (زیمرمن، 2000). این دانش آموزان در کوششهای یادگیری خود بصورت پیش کنشی (آینده نگر) عمل می کنند، زیرا آنها از نقاط قوت و کاستیهای خود آگاهند، و توسط اهداف شخصا تعیین شده و راهبردهای تکلیف مدار ، مانند راهبرد جمع در ریاضی برای بررسی صحت راه حلها در مسائل تفریق، هدایت می شوند.

این یاد گیرندگان رفتار خود را بر حسب اهداف خود تحت نظارت قرار می دهند و بر اثر بخشی افزایش یابنده آنها خود باز اندیشی می کنند ( یعنی خود اثرات حاصل را از نو بررسی می کنند.) این فرایند، خود خوشنود سازی و انگیزش آنها را برای بهبود دادن روشهای یادگیری خود افزایش می دهد. بخاطر انگیزش نیرومند و روشهای یادگیری سازگارانه، دانش آموزان خود تنظیم نه تنها احتمال بیشتری دارد که از لحاظ تحصیلی موفق گردند بلکه به آینده خود خوش بینانه نظر می کنند.

خود تنظیمی مهم است زیرا کارکرد اصلی آموزش و پرورش رشد و توسعه مهارتهای یادگیری مادام العمر است. بعد از فراغت از تحصیل از دبیرستان یا دانشگاه، جوانان باید مهارتهای مهم بسیاری را بطور غیر رسمی بیاموزند. برای مثال، در تجارت، آنها باید موقعیت جدید مانند فروش یک محصول، از طریق مشاهده افراد حرفه ای و از طریق تمرین مستقل را بیاموزند. آنها که سطوح بالای مهارتها را رشد و توسعه می دهند خود را در موقعیتهای ممتاز، رشد زودهنگام، یا مشاغل پر جذابه قرار می دهند. در موقعیت های خود اشتغالی، هم جوانان و هم بزرگسالان مداوم مهارتهای خود را برای حفظ بقای خود تعدیل می کنند. ضرفیتهای خود تنظیمی آنها به هنگام اجرای پروژه های بلند مدت خلاقانه، مانند کارهای هنری، متون ادبی، یا اختراعات، مورد چالش قرار می گیرد. در موقعیتهای تفریحی، یادگیرندگان زمان شخصی زیادی را برای یادگیری مهارتهای مختلف برای امور سر گرمی، از خوش گذرانیها تا ورزشها، صرف می کنند.

اگر چه ارتباط خود انضباطی با موفقیت در زندگی شناخته شده است، بیشتر دانش آموزان امروزه برای بدست آوردن خود انضباطی در روشهای مطالعه همانند قرون پیش تلاش زیادی می کنند. پژوهشهای معاصر در مورد این ویژگی مطلوب اما ناپایدار به نتایجی دست یافته اند.

خود تنظیمی یادگیری چیزی بیش از دانش تفضیلی در مورد یک مهارت است؛ در حقیقت شامل خود آگاهی، خود انگیزشی، و مهارتهای رفتاری برای به عمل در آوردن آن دانش به شیوه ای مناسب می باشد. برای مثال، شواهدی وجود دارد (کلیری و زیمرمن، 2000). که افراد متخصص از افراد نیمه متخصص در بکار بردن دانش در زمانهای ضروری در خلال عملکردهای یادگیری، مانند تصحیح کاستیهای خاص در تکنیکهای خاص یک رشته، بهتر عمل می کنند. بعلاوه، پژوهشهای معاصر نشان می دهند که خود تنظیمی یادگیری یک صفت شخصی واحد نیست که دانش آموزان دارا یا فاقد آن باشند. در واقع آن شامل کاربرد انتخابی فرایندهای معینی است که باید شخصا برای هر تکلیف یادگرفته شود.

مهارتهای مولفه یادگیری خود تنظیم شامل موارد ذیل است:

1- تعین اهداف مشخص و نزدیک از نظر زمانی برای خود،

2- انتخاب و اتخاذ راهبردهای نیرو مند برای بدست آوردن آن اهداف،

3- نظارت و ارزیابی عملکرد فردی برای یافتن علایم پیشرفت،

4- باز سازمان دهی بافت فیزیکی و اجتماعی خود برای سازگار تر کردن آن با اهداف شخصی،

5- مدیریت موثر کاربرد زمان موجود برای فرد،

6- خود ارزشیابی روشهای خود،

7- نسبت دادن علیت به نتایج حاصل، و

8- سازگار کردن و تعدیل روشها برای فعالیتهای آینده.

سطح یادگیری دانش آموزان به حضور یا فقدان این فرایندهای خود تنظیمی وابسته است ( شانک و زیمرمن 1994؛ 1998). پژوهشها معاصر نشان می دهند که ویژگی خود انگیزشی یادگیرندگان خود تنظیم به چندین باور زیر بنایی، مانند کارامدی ادراک شده و علاقه درونی، بستگی دارد. در گذشته، مربیان بر تشویقهای اجتماعی و بیرونی برای بالا بردن سطح انگیزش دانش آموزان متمرکز بوده اند. باید توجه داشت که مطالعات و تمرینهای خود هدایت یافته، اغلب خسته کننده، تکراری، و کسل کننده هستند. در حالیکه، مصاحبه با متخصصین تصویر متفاوتی از این تجارب آشکار کرده است (اریکسون و چارنس، 1994).

متخصصین اغلب ساعتهای زیادی برای مطالعه و تمرین صرف می کنند که آن را بسیار برانگیزاننده توصیف می کنند. آنها روشهای مطالعه و تمرین خود را برای کشف راهبردهای جدید برای بهبود فعالیتهای خود تغییر می دهند. داشتن مهارتهای گوناگون در زمینه های مختلف مطالعه و تمرین و کیقیت آنها یک پیش بینی کننده نیرومند برای سطح تخصص افراد می باشد.شواهد نشان می دهند که کیفیت مطالعه و تمرین افراد پیش بینی کننده نیرومند سطح مهارتهای یادگیرندگان است (زیمرمن و کیتسنتس 1997؛ 1999). با این وجود برخی از مبتدیان در یک رشته خاص به سرعت خود انگیزشی بالایی را بدست می آورند اما زمانیکه تشویقها و راهنمایی های اجتماعی موجود نباشند، مانند یک معلم در دسترس و تشویق کننده، علایق خود را بسهولت از دست می دهند (مک فرسون و زیمرمن 2002). دیدگاه یادگیری خود تنظیم نشان داده است که انگیزش تازه کارها می تواند با کاربرد فرایندهای سطح بالای خود تنظیمی، مانند خود نظارتی دقیق، حفظ و تقویت شود. دانش آموزانی که توانایی تشخیص میزان اندک پیشرفت را دارند سطح خود خوشنود سازی خود و باورهای مربوط به کارامدی شخصی برای اجرای سطح بالای مهارت را افزایش می دهند.

بوضوح، انگیزش آنها تنها از خود تکلیف ریشه نمی گیرد، بلکه از کاربرد فرایندهای خود تنظیمی، مانند خود نظارتی، و اثرات این فرایندها برخود باوریهایشان شکل می گیرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد