سوشنبه 15 آبان 1403 - مجله اینترنتی روان تنظیم
یادگیری معنادار: رویکردی سازنده گرایانه به آموزش
دیدگاه عامیانه از یادگیری در پی آن است که یادگیری مستلزم کسب دانش است. این دیدگاه پیامدهایی برای نحوه آموزش دارد - مانند ارائه اطلاعات به فراگیران در کتاب ها و سخنرانی ها - و نحوه ارزیابی را تحت تاثیر قرار می دهد - مانند آزمون برای دیدن اینکه دانش آموزان چه مقدار از مطالب ارائه شده را می توانند به خاطر بسپارند. طبقهبندی جدید و اصلاح شده اهداف آموزشی مبتنی بر دید وسیع تری از یادگیری است که نه تنها کسب دانش را در بر می گیرد، بلکه توانایی استفاده از دانش را در انواع موقعیت های جدید نیز شامل می شود.
دو مورد از مهمترین اهداف آموزشی، کسب و حفظ دانش؛ و انتقال و کاربرد دانش است. انتقال و کاربرد دانش در صورت وقوع، بیانگر یادگیری معنادار است. حفظ توانایی به خاطر سپردن مطالب در زمان های بعدی تقریباً به همان روشی است که در طول آموزش ارائه شده است. انتقال توانایی استفاده از آموخته ها برای حل مسائل جدید، پاسخ به سؤالات جدید یا تسهیل یادگیری موضوع جدید است. به طور خلاصه، حفظ مستلزم آن است که دانشآموزان آنچه را که آموختهاند به خاطر بسپارند، در حالی که انتقال مستلزم آن است که دانشآموزان نه تنها به خاطر بسپارند، بلکه همچنین بتوانند از آموختههای خود استفاده کنند و بتوانند از آن در زندگی خود بهره ببرند.
طبقهبندی جدید اهداف آموزشی اندرسون و کراتول نسخهای بازبینی شده از طبقهبندی بلوم است که در سال 2001 ارائه شد. این طبقهبندی شامل دو بعد است: بعد شناختی و بعد مفهومی. در بعد شناختی، شش سطح مختلف وجود دارد که به صورت زیر طبقهبندی میشوند:
هر یک از این سطوح نشاندهنده عمق و پیچیدگی یادگیری است و میتواند به معلمان در طراحی برنامههای آموزشی کمک کند.
یادگیری معنادار و طبقهبندی جدید اهداف آموزشی رویکردی سازنده گرایانه به آموزش است که بر اهمیت درک و اتصال اطلاعات جدید به دانش قبلی تأکید می کند، نه صرفاً به خاطر سپردن حقایق. این مفهوم توسط نظریهپرداز آموزشی دیوید آزوبل رایج شد؛ او پیشنهاد کرد که برای معنادار بودن یادگیری، باید آن را در ساختارهای شناختی موجود جذب کرد.
رویکرد سازندهگرایی به آموزش، نظریهای است که بر اساس آن یادگیری بهعنوان یک فرآیند فعال و اجتماعی در نظر گرفته میشود. در این رویکرد، یادگیرندگان بهطور فعال در ساختن دانش جدید بر اساس تجربیات و دانش قبلی خود شرکت میکنند.
ویژگیهای رویکرد سازندهگرایی
اصول کلیدی رویکرد سازندهگرایی
رویکرد سازندهگرایی به آموزش نهتنها به یادگیری عمیق و مؤثر کمک میکند، بلکه یادگیرندگان را برای مواجهه با چالشها و مسائل واقعی زندگی آماده میسازد. با تأکید بر تعامل اجتماعی، تجربهگرایی و فعالسازی یادگیرندگان، این رویکرد به ایجاد محیطهای یادگیری پویا و غنی کمک میکند که در آنها یادگیری بهعنوان یک فرآیند مستمر و اجتماعی قابل درک است.
ویژگی های کلیدی یادگیری معنادار
بر همین اساس ویژگی های کلیدی یادگیری معنادار شکل می گیرد. این ویژگی ها به تفصیل شامل موارد ذیل هستند.
تعامل فعال
فراگیران به جای دریافت منفعلانه اطلاعات، به طور فعال با مطالب درگیر می شوند. این می تواند شامل بحث، حل مسئله و فعالیت های عملی باشد. عبارت «به طور فعال با مطالب درگیر میشوند» به این معنی است که یادگیرندگان در فرآیند یادگیری، نقش فعالی دارند و صرفاً به شنیدن یا خواندن مطالب بسنده نمیکنند. آنها از طریق روشهای مختلفی مانند بحثهای گروهی، تمرینات عملی، پروژههای تحقیقاتی و حل مسائل، به تعامل با مفاهیم و اطلاعات میپردازند. این نوع درگیری فعال باعث میشود که یادگیرندگان بهتر مفاهیم را درک کنند و بتوانند آنها را به خاطر بسپارند و در موقعیتهای مختلف به کار ببرند. این روش به یادگیری معنادار کمک میکند، زیرا:
به طور کلی، درگیری فعال یکی از راههای مؤثر برای بهبود فرآیند یادگیری و ایجاد آموزش معنادار است.
روابط بین مفاهیم و ایده ها
درک روابط بین مفاهیم و ایدهها یکی از جنبههای کلیدی یادگیری معنادار است. این توانایی به یادگیرندگان این امکان را میدهد که نه تنها مفاهیم را بهصورت جداگانه بشناسند، بلکه نحوه ارتباط و تعامل آنها با یکدیگر را نیز درک کنند. دانش آموزان تلاش می کنند تا روابط بین مفاهیم و ایده ها را درک کنند و شبکه ای از دانش به هم پیوسته را ایجاد کنند.
وقتی یادگیرندگان روابط بین مفاهیم را درک میکنند، قادر میشوند مفاهیم علمی و موضوعات را در ساختارهای منطقی و سازمانیافته قرار دهند. این امر کمک میکند که یادگیری عمیقتر و پایدارتری حاصل شود.
درک اینکه چگونه مفاهیم مختلف با یکدیگر در تعامل هستند، به دانشآموزان کمک میکند تا موضوعات را به صورت سیستمی و کلنگر ببینند، که این میتواند در حل مسائل پیچیده و تصمیمگیری مؤثر باشد. شناخت روابط بین مفاهیم متفاوت میتواند به یادگیری بینرشتهای منجر شود. به عنوان مثال، یک دانشآموز میتواند روابط بین علوم، ریاضی، تاریخ و هنر را دریابد و از این رو، یادگیری خود را غنی و جامعتر کند. درک روابط پیچیده بین ایدهها و مفاهیم به یادگیرندگان کمک میکند تا در تحلیل و ارزیابی اطلاعات بهصورت انتقادی عمل کنند، و این مهارت به ویژه در دنیای پیچیده و پر از اطلاعات امروز بسیار حیاتی است. ابزارهای بصری مانند نقشههای ذهنی، دیاگرامها و نمودارها میتوانند به تجسم روابط و تعاملات بین مفاهیم کمک کنند و یادگیری را تسهیل کنند. در نهایت، ایجاد فضایی که یادگیرندگان تشویق شوند تا روابط بین مفاهیم را کشف کنند و نسبت به آنها کنجکاو باشند، به پیشرفت یادگیری و درک عمیقتر مرتبط با موضوعات کمک میکند.
ایجاد یک شبکه از دانش به هم پیوسته یکی از اهداف مهم در فرآیند یادگیری معنادار است. این شبکه به یادگیرندگان این امکان را میدهد که مفاهیم و اطلاعات را به صورت واحدی یکپارچه مشاهده و درک کنند، که به نوبه خود میتواند منجر به یادگیری عمیقتر و پایدارتر شود. استفاده از نقشههای ذهنی یا نقشههای مفهومی میتواند به یادگیرندگان کمک کند تا روابط بین مفاهیم مختلف را تجسم کنند و آنها را به صورت بصری ترسیم نمایند. مفهومسازی و نقشههای ذهنی ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند.
در پروژههای گروهی، یادگیرندگان به بررسی موضوعات مختلف و ارتباط آنها پرداخته و میتوانند تجارب و منابع مختلف را به اشتراک بگذارند، که به ایجاد یک شبکه دانشی مشترک کمک میکند. یادگیری مبتنی بر پروژه کلیه فعالیت های یادگیری و آموزش را منسجم و یکپارچه می کند.
برگزاری بحثهای گروهی و تبادل نظر در مورد مفاهیم مرتبط، به یادگیرندگان کمک میکند تا دیدگاههای مختلف را بشنوند و به ساختن روابط جدید بپردازند. بحث و گفتگو یک فرایند یادگیری و آموزشی فعال است که مانع از یکنواختی و افت انگیزش دانش آموزان می شود.
ارائه منابع پویا و چندرسانهای (مانند ویدئو، مقالات، و وبینارها) به یادگیرندگان کمک میکند تا از زوایای مختلف به موضوعات نگاه کنند و پیوستگیهای بیشتری بین آنها بیابند. فراهم کردن منابع متنوع مزایای بیشماری دارد و مانع جمود فکری و یکجانبه گرایی در یادگیری و آموزش می شود و فرایند خلاقیت را تسهیل می کند.
تشویق یادگیرندگان به نقد و سؤال کردن در مورد مفاهیم و چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر، میتواند منجر به توسعه شبکهای عمیقتر از دانش شود. کاربرد تفکر انتقادی و تحلیلی هم در مورد دانش موجود فرد و هم دانش جدید باعث می شود که شبکه دانش فرد منسجم و پویا، و عاری از مفاهیم ناپخته گردد.
بازخورد مستمر برای دانش فعال و شبکه پویا ضرورت زیادی دارد. ارائه بازخورد به یادگیرندگان در مورد درک آنها از روابط بین مفاهیم میتواند به آنها کمک کند تا نقاط ضعف یا ابهامات خود را شناسایی و رفع کنند.
در نهایت، هدف از ایجاد این شبکه از دانش به هم پیوسته، تسهیل در یادگیری و تقویت ارتباطات بین مفاهیم مختلف است. این شبکه به یادگیرندگان این امکان را میدهد که به جای یادگیری جزئیات منفرد، یک دیدگاه کلی و یکپارچه نسبت به موضوعات پیدا کنند، که این امر میتواند به یادگیری مؤثرتر و به یاد ماندنیتر منجر شود.
ارتباط تجارب یادگیری با زندگی، علایق یا کاربردهای واقعی
تجارب یادگیری با زندگی، علایق یا کاربردهای واقعی یادگیرنده مرتبط است و محتوا را معنادارتر و جذاب تر می کند. تجارب یادگیری که با زندگی، علایق یا کاربردهای واقعی یادگیرنده مرتبط است، نه تنها موجب انگیزه و علاقهمندی بیشتر به یادگیری میشود، بلکه میتواند یادگیری معنادار و پایداری را نیز ایجاد کند. این ارتباطات باعث میشوند که یادگیرندگان بتوانند اطلاعات و مهارتهای جدید را به راحتی در زمینههای واقعی به کار برند.
وقتی یادگیرندگان متوجه میشوند که مطالب درسی به زندگی روزمره یا علایق شخصیشان مربوط میشود، معمولاً انگیزه و اشتیاق بیشتری برای یادگیری پیدا میکنند. این ارتباط میتواند به شکلهای مختلفی مانند پروژههای عملی، اردوها یا کارگاههای آموزشی ظاهر شود. یادگیری در زمینههای واقعی به یادگیرندگان کمک میکند تا مفاهیم را به نحو بهتری درک کنند و به خاطر بسپارند. وقتی که آنها میبینند چگونه یک مفهوم علمی یا مهارت اجتماعی در زندگی واقعی به کار میرود، یادگیری عمیقتری شکل میگیرد.
ارتباط بین یادگیری و زندگی واقعی به یادگیرندگان این امکان را میدهد که مهارتهای عملی و اجتماعی مهمی را دریافت کنند که در زندگی آینده شان بسیار کارآمد خواهد بود. این مهارتها میتوانند شامل همکاری، حل مسئله، و تفکر انتقادی باشند. توسعه مهارتهای زندگی مقدم بر هرگونه یادگیری و آموزش علوم مختلف است.
تفکر انتقادی و تجزیه و تحلیل تجربیات یادگیری، دانشآموزان را تشویق میکند که به تحلیل مسائل دنیای واقعی بپردازند. این موضوع به آنها کمک میکند تا از طریق پرسش و چالشهای واقعی، به درک عمیقتری از موضوعات برسند.
یادگیری مرتبط با زندگی واقعی معمولاً احساسات مثبت و تجربیات عمیقی را در یادگیرندگان ایجاد میکند، که میتواند یادگیری را به یک تجربه هیجانانگیز و لذتبخش تبدیل کند. ایجاد پیوندهای عاطفی با موضوعات یادگیری علاوه بر ایجاد ارتباط با دنیای واقعی یادگیری و آموزش را دلنشین و دلپذیر می کند. این نوع از یادگیری نه تنها به ارتقاء تجربیات یادگیری کمک میکند، بلکه به یادگیرندگان این امکان را میدهد که مؤثرتر و با اعتماد به نفس بیشتری در دنیای واقعی عمل کنند.
انتقال دانش و مهارت ها به موقعیت های جدید
یادگیری معنادار انتقال دانش و مهارت ها را به موقعیت های جدید ارتقا می دهد و به یادگیرندگان اجازه می دهد تا آنچه را که آموخته اند در زمینه های مختلف به کار گیرند. یادگیری معنادار به دلیل ارتباط عمیقتری که با تجربیات، علایق و واقعیتهای زندگی یادگیرندگان دارد، میتواند به انتقال مؤثر دانش و مهارتها به موقعیتهای جدید کمک کند. این نوع یادگیری در مقایسه با یادگیری سطحی، که ممکن است صرفاً به حفظ اطلاعات منجر شود، به یادگیرندگان اجازه میدهد تا دانش را در زمینههای مختلف به کار ببرند.
زمانی که یادگیرندگان تجربیات مرتبط و معناداری با مفاهیم دارند، عموماً درک عمیقتری از آنها پیدا میکنند. این درک عمیق باعث میشود که آنها بتوانند این مفاهیم را به راحتی به وضعیتهای جدید و مختلف اعمال کنند. درک عمیقتر مفاهیم یعنی ارتباط با مفاهیم واقعی آنچنان که در جهان واقعی در جریان است. پدیده های واقعی معمولا چند سطحی هستند و با مفاهیم و تجربیات بیشمار دیگر در ارتباط هستند. یادگیری معنادار به یادگیرندگان کمک میکند تا ارتباطات بین مفاهیم مختلف را درک کنند. این ارتباطات به آنها این قدرت را میدهد که مهارتها و دانشهای مرتبط را در موقعیتهای جدید ترکیب کنند.
یادگیری معنادار یادگیرندگان را در توسعه تفکر انتقادی و برنامهریزی استراتژیک یاری میکند. این تواناییها به یادگیرندگان کمک میکند تا در مواجهه با چالشهای جدید، راهحلهای خلاقانهای پیدا کنند. تقویت تفکر انعطافپذیر با نوسانات زندگی در جهان واقعی همراه است. دانش آموزان و دانشجویان با انعطاف پذیری شکل های مختلف واقعیت های زندگی را بهتر درک می کنند و شکل های ممکن زندگی آینده را بهتر تجسم می کنند. تجربیات یادگیری که مستقیماً با زندگی واقعی مرتبطند، معمولاً شامل فعالیتها و چالشهایی هستند که نیازمند به کار بردن مهارتها و دانش در وضعیتهای مختلفاند. این نوع یادگیری به یادگیرندگان فرصت میدهد تا در عمل از آنچه یاد گرفتهاند استفاده کنند.
یادگیرندگان با توانایی درک و ارتباط مفاهیم مختلف، میتوانند به صورت مستقلتر عمل کنند و خود را در موقعیتهای جدید بهتر مدیریت کنند. این خودمدیریتی به یادگیرندگان اطمینان میدهد که میتوانند از دانش و مهارتهای خود در صرف نظر از موقعیتهای خاص بهرهبرداری کنند. یادگیری معنادار از یادگیری خودتنظیم پشتیبانی می کند و تحت تاثیر آن قرار می گیرد.
در نهایت، یادگیری معنادار به یادگیرندگان این امکان را میدهد که نه تنها مفاهیم را درک کنند، بلکه بتوانند آنها را بهصورت مؤثر و کارآمد در موقعیتهای جدید نیز به کار ببرند، که این توانایی برای موفقیت در زندگی شخصی و حرفهای بسیار حیاتی است. توانایی به کارگیری آنچه یاد گرفتهاند در زمینههای مختلف، یکی از جنبههای کلیدی یادگیری معنادار است. این قابلیت به یادگیرندگان این امکان را میدهد که دانش و مهارتهای خود را نه تنها در زمینهای خاص، بلکه در موقعیتها و چالشهای مختلف به کار بندند.
تفکر انتقادی و تحلیلی
توانایی تفکر انتقادی، تجزیه و تحلیل اطلاعات، و ترکیب دادهها به یادگیرندگان کمک میکند تا درک و بینش عمیقتری از دنیای اطراف خود پیدا کنند. این تواناییها نه تنها برای تحصیل، بلکه برای زندگی روزمره و محیط کار نیز ضروری هستند و فراگیران تشویق می شوند تا انتقادی فکر کنند، تجزیه و تحلیل کنند و اطلاعات را ترکیب کنند و درک و بینش عمیق تری را بکار ببرند.
پرسشگری صرفا پرسیدن سوال نیست؛ آنچنان که در برنامه های مطالعه تشویق می شود. در پرسشگری یادگیرندگان تشویق می شوند تا سوالات عمیق و چالشبرانگیز بپرسند. این کار میتواند به آنها کمک کند تا به صورت فعال به اطلاعات نزدیک شوند و به جای پذیرش صرف اطلاعات، شروع به تفکر در مورد آن کنند.
برگزاری بحثهای گروهی و کلاسی میتواند فرصتی فراهم کند تا یادگیرندگان نظرات خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و ایدههای مختلف را مورد بررسی قرار دهند. این فعالیتها به توسعه تفکر انتقادی کمک میکند. استفاده از بحثهای گروهی یادگیرندگان را به تجزیه و تحلیل دادهها و اطلاعات مختلف تشویق می کند. این کار میتواند شامل مطالعه تحقیقات علمی، آمار، و ارزیابی مقالات باشد. یادگیری شیوههای صحیح تجزیه و تحلیل دادهها میتواند به آنها کمک کند تا حقیقت را از ادعاها تمییز دهند.
تقویت مهارتهای ترکیب اطلاعات یادگیرندگان را تشویق می کند تا اطلاعات را از منابع مختلف جمعآوری کنند و آن را در یک چارچوب منسجم ترکیب کنند. این کار میتواند در پروژههای تحقیقاتی، نوشتن مقالات یا ارائههای کلاسی نمایان شود.
استفاده از سناریوهای واقعی و چالشهای عملی به یادگیرندگان کمک میکند تا مهارتهای تفکر انتقادی خود را در عمل به کار ببرند. این تجربیات به آنها این امکان را میدهد که در شرایط پیچیده تصمیمات آگاهانهای اتخاذ کنند. استفاده از سناریوهای دنیای واقعی یادگیری و آموزش را زنده و عینی می کند و طراوت و شادابی را به آموزش و یادگیری می آورد.
برگزاری دورههای آموزشی و کارگاههایی که بر تفکر انتقادی و مهارتهای تحلیل متمرکز هستند، میتواند به یادگیرندگان کمک کند تا این تواناییها را به صورت جدیتری تقویت کنند. مراقبت از پرورش تفکر انتقادی جریانی طولانی مدت است و نیاز به برنامه ریزی دارد.
جمعبندی و بازخورد به یادگیرندگان کمک میکند تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنند و برای بهبود در آینده اقدام کنند. دسترسی به منابع مختلف مانند مقالات، ویدئوها، و کتابها به یادگیرندگان این امکان را میدهد که اطلاعات را از زوایای مختلف بررسی کرده و دیدگاههای گوناگون را درک کنند.
به طور کلی، تواناییهای تفکر انتقادی، تجزیه و تحلیل، و ترکیب اطلاعات به یادگیرندگان کمک میکند تا به درک عمیقتری از مفاهیم دست یابند و قادر باشند در موقعیتهای مختلف تصمیمات آگاهانهتری بگیرند. این مهارتها برای موفقیت در تحصیل و زندگی حرفهای بسیار حیاتی هستند.
انواع مهم یادگیری معنادار سازنده گرایانه:
ترکیب راهبردهایی که یادگیری معنادار را ترویج می کنند، مانند یادگیری مشارکتی، یادگیری مبتنی بر تحقیق، و استفاده از سناریوهای زندگی واقعی، می تواند توانایی دانش آموزان را برای حفظ و به کارگیری موثر دانش افزایش دهد.
یادگیری مشارکتی
یادگیری مشارکتی نوعی از یادگیری است که در آن یادگیرندگان در گروهها یا تیمها به صورت مشترک به یادگیری و حل مسائل میپردازند. این روش به ایجاد تعاملات اجتماعی، تقویت مهارتهای ارتباطی و افزایش درک و بینش عمیقتری از مفاهیم کمک میکند.
در کار گروهی یادگیرندگان در گروههای کوچک فعالیت میکنند، که این امر همکاری و همفکری را تشویق میکند. اعضای گروه با هم یک هدف مشترک برای یادگیری دارند و میکوشند تا به آن هدف دست یابند. یادگیرندگان به صورت فعال با یکدیگر تعامل میکنند، نظرات و ایدههای خود را به اشتراک میگذارند و بحث و تبادل نظر میکنند. هر عضو گروه مسئولیت مشترک یادگیری و کمک به دیگران را بر عهده دارد.
یادگیری مشارکتی مهارتهای اجتماعی را تقویت می کند. یادگیری مشارکتی به یادگیرندگان کمک میکند تا مهارتهای ارتباطی، همکاری و حل مسئله را تقویت کنند. از آنجا که یادگیرندگان درگیر مباحث و تبادل نظر میشوند، محتوا را بهتر درک میکنند و یادگیری عمیقتری دارند. بحث و تبادل نظر در گروهها میتواند به تقویت مهارتهای تفکر انتقادی کمک کند. اعضای گروه میتوانند از دیدگاهها و تجربیات گوناگون یکدیگر بهرهمند شوند که به غنای یادگیری کمک میکند.
روشهای اجرای یادگیری مشارکتی
یادگیری مشارکتی یک رویکرد مؤثر در آموزش است که میتواند به بهبود کیفیت یادگیری، افزایش تعامل و ارتباطات اجتماعی و توسعه مهارتهای ضروری برای موفقیت در زندگی تحصیلی و حرفهای کمک کند. با ایجاد فضایی برای همکاری و تبادل نظر، یادگیرندگان میتوانند به درک عمیقتر و معنیدار از مفاهیم دست یابند.
یادگیری مبتنی بر تحقیق
یادگیری مبتنی بر تحقیق روشی آموزشی است که در آن یادگیرنده به جای دریافت مستقیم اطلاعات، به فرآیند پرسش، تحقیق، و کشف اطلاعات جدید میپردازد. این رویکرد به یادگیرندگان کمک میکند تا مهارتهای تفکر انتقادی، حل مسئله و خلاقیت را تقویت کنند. یادگیرندگان خود سوالات را مطرح کرده و به جستجوی پاسخهای آنها میپردازند. یادگیرندگان به طور فعال در فرآیند یادگیری شرکت میکنند و از روشهای مختلف تحقیق و جستجو استفاده میکنند. یادگیرندگان به جای صرفاً حفظ کردن اطلاعات، از طریق جستجو و کشف دانش را به دست میآورند. یادگیری در این رویکرد به زندگی واقعی و تجربیات شخصی یادگیرنده مربوط میشود.
یادگیرندگان با روشهای تحقیق آشنا میشوند و توانایی جستجو و تحلیل اطلاعات را پیدا میکنند. این رویکرد باعث میشود یادگیرندگان در فرآیند یادگیری خود فعالتر باشند و بیشتر به نتایج و فرآیندهای یادگیری خود متعهد شوند. یادگیرندگان به تجزیه و تحلیل و ارزیابی اطلاعات میپردازند که به تقویت تفکر انتقادی کمک میکند. یادگیرندگان ترغیب میشوند تا راهحلهای جدید و ابتکاری برای مشکلات پیدا کنند و خلاقیت و نوآوری خود را بکار ببندند.
مراحل اجرای یادگیری مبتنی بر تحقیق
یادگیری مبتنی بر تحقیق یک روش موثر آموزشی است که به یادگیرندگان این امکان را میدهد تا از طریق کنجکاوی و جستجو، به کسب دانش و مهارتهای ضروری بپردازند. این رویکرد نه تنها به یادگیری عمیقتر کمک میکند، بلکه یادگیرندگان را برای مواجهه با چالشهای دنیای واقعی آماده میسازد. با ایجاد یک فضای یادگیری غنی و حمایتی، این نوع یادگیری میتواند تجربیات ارزشمندی را برای یادگیرندگان فراهم کند.
استفاده از سناریوهای زندگی واقعی
استفاده از سناریوهای زندگی واقعی به یادگیرندگان این امکان را میدهد که مفاهیم را در بافتهای واقعی و عملی امتحان کنند. یادگیرندگان میتوانند مفاهیم را در بستر واقعی خود درک کرده و ارتباط بهتری با آنها برقرار کنند. سناریوها اغلب شامل مسائل و چالشهای واقعی هستند که یادگیرندگان باید برای حل آنها فعالیت کنند. قرارگیری در موقعیتهای واقعی به یادگیرندگان کمک میکند تا مهارتهای لازم برای ورود به بازار کار را بیاموزند. کار بر روی سناریوهای واقعی معمولاً نیاز به همکاری و تعامل با سایرین دارد، که باعث تقویت مهارتهای اجتماعی میشود.
مراحل اجرای سناریوهای زندگی واقعی
1. شناسایی سناریو: انتخاب سناریوهایی که با موضوع درس و تجربیات زندگی واقعی ارتباط دارند.
2. معرفی سناریو به یادگیرندگان: توصیف سناریو و توضیح چالشها و مسائل موجود در آن.
3. تحقیق و تحلیل: به یادگیرندگان اجازه دهید با تحقیق و بررسی اطلاعات مرتبط به تحلیل موقعیت بپردازند.
4. طراحی راهحل: یادگیرندگان باید بر اساس تحلیلهای خود، راهحلهایی برای چالشهای مطرح شده پیشنهاد دهند.
5. ارائه نتایج: یادگیرندگان یافتههای خود را به سایرین ارائه میدهند و از دیگران بازخورد میگیرند.
6. ارزیابی و بازخورد: ارزیابی فرآیند و نتایج به یادگیرندگان کمک میکند تا نقاط قوت و ضعف خود را بشناسند و بهبود یابند.
تلفیق یادگیری معنادار با استفاده از سناریوهای زندگی واقعی رویکردی مؤثر است که به یادگیرندگان این امکان را میدهد که مفاهیم را با درک عمیقتری یاد بگیرند و آنها را در زندگی واقعی خود به کار ببرند. این نوع یادگیری نه تنها به یادگیرندگان کمک میکند تا مفاهیم را به شکل مؤثری درک کنند، بلکه آنها را برای مواجهه با چالشهای واقعی زندگی به خوبی آماده میسازد.
کاربردهای عملی
کاربردهای رویکرد سازندهگرایی در آموزش
1. فعالیتهای یادگیری مبتنی بر پروژه: طراحی فعالیتهایی که نیازمند تحقیق، همکاری و حل مسئله هستند، به یادگیرندگان این امکان را میدهد که بهطور فعال در فرآیند یادگیری شرکت کنند.
2. استفاده از فناوری: ابزارها و منابع دیجیتال برای تسهیل یادگیری تعاملی و فعال میتوانند مؤثر باشند. بهعنوان مثال، استفاده از پلتفرمهای آنلاین برای همکاری و تبادل نظر.
3. تدریس مبتنی بر مسأله: ارائه مسائل واقعی به یادگیرندگان برای حل و تحلیل، که آنها را درگیر فرآیند تفکر و تعمق میکند.
4. کارگاههای یادگیری: برگزاری کارگاههایی که در آنها یادگیرندگان بتوانند تجربیات عملی داشته باشند و بر اساس آنها یاد بگیرند.
روشهای مؤثر در حفظ و به کارگیری دانش
حفظ و بهکارگیری مؤثر دانش یکی از اهداف کلیدی در فرایند یادگیری است. برای اطمینان از اینکه یادگیرندگان میتوانند دانش را نه تنها در ذهن خود نگهدارند بلکه آن را بهطور مؤثری در موقعیتهای مختلف به کار ببرند، لازم است از تکنیکها و استراتژیهای خاصی استفاده کرد.
حفظ دانش
حفظ دانش به فرآیند نگهداشتن اطلاعات در ذهن و توانایی یادآوری آنها اشاره دارد. برای حفظ مؤثر دانش، میتوان از روشهای زیر استفاده کرد:
1. تکرار فعّال: مرور منظم مفاهیم و اطلاعات باعث تقویت حافظه و افزایش احتمال یادآوری آنها میشود.
2. نقشههای ذهنی: ایجاد نقشههای ذهنی به یادگیرندگان کمک میکند تا ارتباطات بین مفاهیم را بهتر درک کنند و آنها را به یاد نگهدارند.
3. یادداشتبرداری: ثبت نکات کلیدی و ساختار یافته در هنگام مطالعه یا گوش دادن به مطالب میتواند به حفظ بهتر اطلاعات کمک کند.
4. استفاده از تکنیکهای حافظه: استفاده از تکنیکهایی مانند تصویرسازی، جفتسازی اطلاعات و استفاده از عبارات قابل یادآوری (mnemonics) میتواند به حفظ مؤثر دانش کمک کند.
به کارگیری مؤثر دانش
به کارگیری مؤثر دانش به معنای توانایی استفاده از اطلاعات در شرایط واقعی و مختلف است. برای تسهیل این فرآیند میتوان از روشهای زیر استفاده کرد:
1. آموزش مبتنی بر مفهوم: تأکید بر درک عمیق مفاهیم به جای صرفاً حفظ کردن اطلاعات، امکان به کارگیری آنها را در موقعیتهای مختلف فراهم میکند.
2. تمرین در موقعیتهای واقعی: قرارگیری در سناریوهای واقعی یا شبیهسازی شده که به یادگیرندگان این امکان را میدهد که از دانش خود در عمل استفاده کنند.
3. کار گروهی: کار در گروه و همکاری با دیگران به یادگیرندگان این امکان را میدهد که از تجارب و بینشهای یکدیگر بهرهمند شوند و دانش را در موقعیتهای متنوع به کار گیرند.
4. حل مسئله: فراهم کردن فرصتهایی برای حل مسائل واقعی و چالشها که به یادگیرندگان کمک میکند تا دانش خود را به کار گیرند و در شرایط مختلف اعمال کنند.
حفظ و به کارگیری مؤثر دانش نیازمند ترکیبی از استراتژیهای یادگیری و روشهای عملی است. با تمرکز بر درک عمیق مفاهیم، استفاده از تکنیکهای حافظه، و فراهم نمودن موقعیتهای واقعی برای اعمال دانش، یادگیرندگان میتوانند به بهترین شکل ممکن از دانش خود استفاده کنند. این فرآیند نه تنها به یادگیری بهتر کمک میکند، بلکه یادگیرندگان را برای مواجهه با چالشهای واقعی آماده میسازد.
روشهای کاربردی یادگیری معنادار
برای اجرای این نوع یادگیری، معلمان و مربیان میتوانند از روشهای زیر استفاده کنند:
به طور کلی، توانایی به کارگیری آنچه یاد گرفتهاند در زمینههای مختلف به یادگیرندگان کمک میکند تا با اعتماد به نفس بیشتری به کارهای خود ادامه دهند و در زندگی شخصی و حرفهای خود موفقتر باشند. این قابلیت یادگیری را عمیقتر کرده و به یادگیرندگان این فرصت را میدهد که به شکل مؤثرتری در دنیای پیچیده و متغیر امروزی عمل کنند.
روانشناسی عملکرد برتر: خلاقیت، نبوغ، هوش، و تخصص
مدیر مسئول: محمود دلیر عبدی نیا - روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.