کتاب درسی روانشناسی تربیتی شناختی
فصل دوم - بخش پایانی
درآمدی بر روش تحقیق در علم
روشهای توصیفی
روانشناسان از سه نوع روش توصیفی استفاده می کنند. اول، روش مشاهده ای مشاهده رفتار انسان یا حیوان است. روانشناسان از دو جهت به مشاهده می پردازند. مشاهده طبیعت گرایانه شامل مشاهده نحوه رفتار انسان ها یا حیوانات در زیستگاه طبیعی خود است. مشاهده رفتار بازی شامپانزه ها در محیط طبیعی آنها نمونه ای از این رویکرد است. مشاهدات آزمایشگاهی شامل مشاهده رفتار در یک موقعیت ساختگی و کنترل شده تر، معمولاً در آزمایشگاه است. آوردن کودکان به اتاق بازی آزمایشگاهی برای مشاهده رفتار بازی نمونه ای از این رویکرد است. مشاهده شامل توصیف در ابتدایی ترین سطح آن است.
یکی از مزیت های روش مشاهده ای و همچنین سایر روش های توصیفی، انعطاف پذیری برای تغییر آنچه مطالعه می کنید است. از معایب روش های توصیفی این است که محقق کنترل کمی دارد. همانطور که از روش های قدرتمندتر استفاده می کنیم، کنترل را به دست می آوریم اما انعطاف پذیری خود را از دست می دهیم.
روش دوم توصیفی، روش مطالعه موردی است. مطالعه موردی مطالعه عمیق یک یا چند فرد است. فروید از مطالعات موردی برای توسعه نظریه رشد شخصیت خود استفاده کرد. به طور مشابه، ژان پیاژه از مطالعات موردی برای توسعه نظریه خود در مورد رشد شناختی در کودکان استفاده کرد. این روش ماهیت توصیفی دارد زیرا شامل توصیف ساده فرد یا افراد مورد مطالعه است.
سومین روشی که بر توصیف متکی است، روش پیمایش است - پرسش از افراد در مورد یک موضوع یا موضوعات و سپس توصیف پاسخ های آنها. پیمایش ها را میتوان از طریق پست، تلفن، اینترنت یا مصاحبه شخصی انجام داد. یکی از مزیت های روش پیمایش نسبت به سایر روش های توصیفی این است که به محققان امکان می دهد گروه های بزرگ تری از افراد را آسان تر مطالعه کنند.
اما این روش دارای معایبی است. یکی از نگرانیها این است که آیا گروهی از افرادی که در مطالعه شرکت میکنند (نمونه) نماینده همه افرادی هستند که قرار است مطالعه درباره آنها تعمیم یابد (جامعه). این نگرانی معمولاً از طریق نمونه گیری تصادفی قابل رفع است. یک نمونه تصادفی زمانی حاصل می شود که از طریق انتخاب تصادفی، هر یک از اعضای جامعه به یک اندازه به عنوان بخشی از نمونه انتخاب شوند. یکی دیگر از نگرانی ها مربوط به جمله بندی سوالات است. آیا درک آنها آسان است؟ آیا آنها به گونه ای نوشته شده اند که پاسخ های پاسخ دهندگان را جانبدارانه نشان دهند؟ چنین نگرانی هایی به اعتبار داده های جمع آوری شده مربوط می شود.
خلاصه روش مشاهده ای انجام مشاهدات در مورد رفتار انسان یا حیوان است. مشاهده طبیعت گرایانه مشاهده رفتار انسان ها یا حیوانات در زیستگاه طبیعی آنها است. مشاهده آزمایشگاهی مشاهده رفتار انسان ها یا حیوانات در یک موقعیت ساختگی و کنترل شده تر، معمولاً در آزمایشگاه است روش مطالعه موردی عبارت است از مطالعه عمیق یک یا چند نفر. روش پیمایش پرسش از افراد در مورد یک موضوع یا موضوعات و سپس توصیف پاسخ های آنها است. نمونه گروهی از افرادی است که در یک مطالعه شرکت می کنند. جامعه همه افرادی است که قرار است مطالعه درباره آنها تعمیم یابد. نمونه تصادفی نمونه ای است که از طریق انتخاب تصادفی به دست می آید که در آن احتمال انتخاب هر یک از اعضای جامعه به یک اندازه است.
روشهای پیش بینی (رابطه ای)
دو روش به محققان این امکان را میدهد که نه تنها رفتارها را توصیف کنند، بلکه از متغیری متغیر دیگر را پیش بینی کنند.
روش اول، روش همبستگی، میزان رابطه بین دو متغیر اندازه گیری شده را ارزیابی می کند. اگر دو متغیر با یکدیگر همبستگی داشته باشند، میتوانیم از یک متغیر به متغیر دیگر با درجه خاصی از دقت پیش بینی کنیم. به عنوان مثال قد و وزن با هم ارتباط دارند. این رابطه به گونه ای است که افزایش یک متغیر (قد) عموماً با افزایش متغیر دیگر (وزن) همراه است. با دانستن این موضوع، میتوانیم وزن تقریبی یک فرد را با درجه خاصی از دقت، بر اساس دانستن قد فرد پیش بینی کنیم.
یکی از مشکلات تحقیقات همبستگی این است که اغلب سوء تعبیر می شود. اغلب، افراد تصور می کنند که چون دو متغیر با هم مرتبط هستند، باید نوعی رابطه علی بین متغیرها وجود داشته باشد. این چنین نیست. همبستگی دلالت بر علیت ندارد. به یاد داشته باشید که همبستگی به سادگی به این معنی است که این دو متغیر به نحوی با هم مرتبط هستند. به عنوان مثال، قد معینی باعث نمی شود که وزن خاصی نیز داشته باشد. اگر این کار را می کرد خوب بود زیرا در این صورت دیگر نگران کمبود یا اضافه وزن نخواهیم بود.
تماشای برنامه خشونت آمیز تلویزیون و نشان دادن رفتار پرخاشگرانه با هم مرتبط هستند. بر اساس این همبستگی چه نتیجه ای می توانید بگیرید؟ بسیاری از مردم ممکن است به این نتیجه برسند که تماشای تلویزیون خشونت آمیز باعث می شود فرد رفتار پرخاشگرانه تری داشته باشد. با این حال، بر اساس شواهد ارائه شده (یک مطالعه همبستگی)، ما نمی توانیم این نتیجه را بگیریم. تنها چیزی که میتوانیم نتیجه بگیریم این است که کسانی که برنامه های تلویزیونی خشن تر را تماشا میکنند، تمایل بیشتری به رفتار پرخاشگرانه دارند. این امکان وجود دارد که تلویزیون خشونت آمیز باعث پرخاشگری شود، اما ما نمی توانیم تنها بر اساس داده های همبستگی این نتیجه را بگیریم. همچنین ممکن است کسانی که ذاتاً پرخاشگر هستند جذب برنامه های تلویزیونی خشونت آمیزتر شوند، یا اینکه متغیر «سوم» دیگری هم باعث رفتار پرخاشگرانه و هم تماشای تلویزیون خشونت آمیز شود. نکته این است که مشاهده همبستگی بین دو متغیر تنها به معنای ارتباط آنها با یکدیگر است.
همبستگی بین قد و وزن، یا تلویزیون خشونت آمیز و رفتار پرخاشگرانه، یک رابطه مثبت است: با افزایش یک متغیر (قد)، ما شاهد افزایش در متغیر دوم (وزن) هستیم. برخی از همبستگی ها نشان دهنده یک رابطه منفی است، به این معنی که با افزایش یک متغیر، متغیر دیگر به طور سیستماتیک کاهش می یابد. با افزایش ارتفاع کوه، دما کاهش می یابد. همبستگی های منفی به ما امکان می دهد از یک متغیر متغیر دیگر را پیش بینی کنیم. اگر ارتفاع کوه را بدانم، کمک می کند تا دمای تقریبی را پیش بینی کنیم.
علاوه بر روش همبستگی، روش دومی که به ما امکان توصیف و پیش بینی را می دهد، روش شبه تجربی است. روش شبه تجربی به ما امکان می دهد گروه های طبیعی افراد را با هم مقایسه کنیم. به عنوان مثال، میتوانیم بررسی کنیم که آیا مصرف شیر توسط دانش آموزان در انجمن های برادری یا گروهی با دانش آموزانی که در چنین سازمانهایی نیستند متفاوت است یا خیر. این روش با روش آزمایشی که بعداً توضیح داده شد متفاوت است، زیرا گروه های مورد مطالعه به طور طبیعی رخ می دهند. به عبارت دیگر، ما کنترل نمی کنیم که افراد به یک سازمان یونانی بپیوندند یا نه. آنها گروه های خود را به تنهایی انتخاب کرده اند، و ما صرفاً به دنبال تفاوت (در این مورد، در میزان مصرف الکل به طور معمول) بین این گروه های طبیعی هستیم. این اغلب به عنوان متغیر آزمودنی یا شرکت کننده نامیده می شود - یک ویژگی ذاتی در شرکت کنندگان که قابل تغییر نیست. از آنجایی که ما از گروه هایی استفاده می کنیم که به طور طبیعی رخ می دهند، هر تفاوتی که می یابیم ممکن است به دلیل متغیر یونانی بودن یا نبودن آنها باشد یا ممکن است به دلیل عوامل دیگری باشد که در این مطالعه نتوانستیم آنها را کنترل کنیم. به عنوان مثال، شاید کسانی که دوست دارند بیشتر شیر بنوشند نیز احتمال بیشتری برای پیوستن به یک سازمان یونانی دارند. بار دیگر، اگر تفاوتی بین این گروهها در میزان مصرف شیر پیدا کنیم، میتوانیم از این یافته برای پیشبینی اینکه چه نوع دانش آموزی (یونانی یا غیریونانی) احتمالاً بیشتر مصرف می کند، استفاده کنیم. با این حال، نمیتوانیم نتیجه بگیریم که تعلق به یک سازمان یونانی باعث میشود که فرد بیشتر شیر بنوشد، زیرا شرکت کنندگان پس از انتخاب عضویت در این سازمانها نزد ما آمده اند.
آنچه در استفاده از روش های پیش بینی مانند روش های همبستگی و شبه تجربی وجود ندارد، کنترل است. هنگام استفاده از روش های پیش بینی، ما به طور سیستماتیک متغیرهای مورد علاقه را دستکاری نمی کنیم. ما فقط آنها را اندازه می گیریم. این به این معنی است که، اگرچه ممکن است رابطه ای بین متغیرها مشاهده کنیم (مانند رابطه ای که بین شیر و عضویت یونانی توصیف شد)، نمیتوانیم نتیجه بگیریم که این یک رابطه علّی است زیرا میتواند توضیحات جایگزین دیگری برای این رابطه وجود داشته باشد. یک توضیح جایگزین این ایده است که ممکن است یک متغیر دیگر، کنترل نشده و خارجی مسئول رابطه مشاهده شده باشد. به عنوان مثال، شاید کسانی که انتخاب می کنند به سازمان های یونانی بپیوندند از خانواده های با درآمد بالاتر هستند و پول بیشتری برای خرج کردن در مواردی مانند شیر دارند. یا شاید کسانی که انتخاب میکنند به سازمانهای یونانی بپیوندند، علاقه بیشتری به نوشیدن شیر قبل از پیوستن به سازمان دارند. بنابراین، از آنجایی که این روشها امکان تبیینهای جایگزین را فراهم می کنند، نمیتوانیم از آنها برای ایجاد روابط علت و معلولی استفاده کنیم.
خلاصه روش همبستگی روشی است که میزان رابطه بین دو متغیر را ارزیابی می کند. رابطه مثبت رابطه بین دو متغیر است که در آن افزایش یک متغیر با افزایش متغیر دیگر همراه است. رابطه منفی رابطه بین دو متغیر است که در آن افزایش یک متغیر با کاهش متغیر دیگر همراه است. روش شبه تجربی تحقیقی است که گروههای طبیعی افراد را با هم مقایسه میکند و متغیر مورد علاقه قابل دستکاری نیست. در متغیر آزمودنی (شرکت کننده) ویژگی ذاتی شرکت کنندگان قابل تغییر نیست. توضیح جایگزین این ایده است که ممکن است متغیرهای غیرقابل کنترل دیگری مسئول رابطه مشاهده شده باشند.
روش تبیینی
هنگام استفاده از روش تجربی، محققان توجه زیادی به حذف توضیحات جایگزین با استفاده از کنترل های مناسب دارند. به همین دلیل، روش تجربی به محققان این امکان را می دهد که نه تنها توصیف و پیش بینی کنند، بلکه تعیین کنند که آیا یک رابطه علت و معلولی بین متغیرهای مورد علاقه وجود دارد یا خیر. به عبارت دیگر، این روش محققین را قادر می سازد تا بدانند چه زمانی و چرا یک رفتار رخ می دهد. برای اینکه یک مطالعه ماهیت آزمایشی داشته باشد، باید پیش شرط های زیادی برآورده شود.
حداقل الزامات مورد نیاز برای یک آزمایش
فرض اصلی آزمایش این است که محقق تا حد امکان کنترل کند تا تعیین کند که آیا رابطه علت و معلولی بین متغیرهای مورد مطالعه وجود دارد یا خیر. به عنوان مثال، فرض کنید که یک محقق علاقه مند است که آیا مصرف مکمل های ویتامین سی منجر به سرماخوردگی کمتری می شود یا خیر. ایده پشت آزمایش این است که محقق حداقل یک متغیر (معروف به متغیر مستقل) را دستکاری کرده و حداقل یک متغیر (معروف به متغیر وابسته) را اندازه گیری کند. در مطالعه ما، محقق چه چیزی را باید دستکاری کند؟ اگر مقدار ویتامین سی متغیر مستقل باشد، تعداد سرماخوردگی ها متغیر وابسته است.
برای مقاصد مقایسه ای، متغیر مستقل باید حداقل دو گروه یا شرایط داشته باشد. ما معمولاً به این دو گروه یا شرایط به عنوان گروه کنترل و گروه آزمایش اشاره می کنیم. گروه کنترل گروهی است که به عنوان وضعیت پایه یا "استاندارد" عمل می کند. در مطالعه ویتامین سی ، گروه کنترل مکمل های ویتامین سی را مصرف نمی کند. گروه آزمایشی گروهی است که متغیر مستقل را دریافت می کند – در این مورد، کسانی که مکمل های ویتامین سی مصرف می کنند.
بنابراین، در یک آزمایش، یک چیزی که ما کنترل می کنیم، سطح متغیر مستقلی است که شرکت کنندگان دریافت می کنند. چه چیز دیگری را باید کنترل کنیم تا به حذف توضیحات جایگزین کمک کنیم؟ خوب، ما باید نوع شرکت کنندگان را در هر یک از شرایط آزمایشی کنترل کنیم. ما باید با انتخاب یک نمونه تصادفی از شرکت کنندگان از جامعه شروع کنیم. پس از اینکه نمونه شرکت کنندگان خود را داشتیم، باید تصمیم بگیریم که چه کسی در گروه کنترل در مقابل گروه آزمایشی عمل خواهد کرد.
برای به دست آوردن کنترل هر چه بیشتر و حذف هر چه بیشتر توضیحات جایگزین، باید از تخصیص تصادفی استفاده کنیم - شرکت کنندگان را به شرایطی اختصاص دهیم به گونه ای که احتمال قرار گرفتن هر شرکت کننده در هر شرایطی برابر باشد. تخصیص تصادفی به ما کمک می کند تا با به حداقل رساندن یا حذف تفاوت بین گروه ها، کنترل را به دست آوریم و توضیحات جایگزین را حذف کنیم. به عبارت دیگر، ما می خواهیم دو گروه شرکت کننده تا حد امکان شبیه هم باشند. تنها تفاوتی که ما بین گروهها میخواهیم، متغیر مستقلی است که ما دستکاری میکنیم - مقدار ویتامین سی. پس از اینکه شرکت کنندگان به شرایط اختصاص یافتند، تعداد سرماخوردگی های آنها را در یک بازه زمانی مشخص (متغیر وابسته) پیگیری می کنیم.
اجازه دهید برخی از کنترل هایی را که در مطالعه حاضر استفاده کرده ایم مرور کنیم. ما کنترل کرده ایم که چه کسانی در مطالعه هستند (ما یک گروه نمونه از جامعه می خواهیم که درباره آنها تعمیم دهیم)، چه کسی در هر گروه شرکت می کند (باید به طور تصادفی شرکت کنندگان را به دو شرط اختصاص دهیم) و تبیین علت و معلولی متغیر مستقل که هر گروه به عنوان بخشی از مطالعه دریافت می کند (بعضی مکمل های ویتامین سی را مصرف می کنند و برخی نه).
آیا می توانید متغیرهای دیگری را که ممکن است نیاز به کنترل آنها در مطالعه حاضر داشته باشیم شناسایی کنید؟ در مورد میزان خواب دریافتی در هر روز، نوع رژیم غذایی و میزان ورزش (همه متغیرهایی که ممکن است به سلامت و رفاه عمومی کمک کنند) چطور؟ بدون شک متغیرهای دیگری وجود دارد که اگر بخواهیم این مطالعه را کامل کنیم، باید آنها را کنترل کنیم. درباره کنترل، ایده اصلی این است که هنگام استفاده از روش تجربی، سعی میکنیم تا حد امکان با دستکاری متغیر مستقل و کنترل هر متغیر خارجی دیگری که میتواند بر نتایج مطالعه تأثیر بگذارد، کنترل را انجام دهیم. تخصیص تصادفی شرکت کنندگان همچنین به کنترل تفاوت های شرکت کنندگان بین گروه ها کمک می کند.
این همه کنترل چه سودی برای ما دارد؟ اگر پس از تکمیل این مطالعه با کنترلهای مناسب، متوجه شدیم که گروه آزمایش (کسانی که مکملهای ویتامین سی مصرف می کردند) در واقع سرماخوردگی کمتری نسبت به گروه کنترل داشتند، شواهدی مبنی بر وجود رابطه علت و معلولی بین این متغیرها داشتیم. به عبارت دیگر، میتوان نتیجه گرفت که مصرف مکملهای ویتامین سی باعث کاهش دفعات سرماخوردگی میشود.
خلاصه روش تجربی یک روش تحقیق است که به محقق اجازه می دهد تا از طریق دستکاری یک متغیر و کنترل موقعیت، رابطه علت و معلولی برقرار کند. متغیر مستقل متغیری است که در یک مطالعه توسط محقق دستکاری می شود. متغیر وابسته متغیری است که در یک مطالعه توسط محقق اندازه گیری می شود. گروه کنترل گروهی از شرکت کنندگان هستند که هیچ سطحی از متغیر مستقل را دریافت نکرده و به عنوان خط پایه در یک مطالعه عمل می کند. گروه آزمایشی گروهی از شرکت کنندگان هستند که سطحی از متغیر مستقل را دریافت می کنند.تخصیص تصادفی اختصاص دادن شرایط به شرکت کنندگان است به گونه ای که احتمال قرار گرفتن هر شرکت کننده در هر شرایطی برابر باشد. کنترل عبارت است از دستکاری متغیر مستقل در یک آزمایش یا هر متغیر خارجی دیگری که می تواند بر نتایج یک مطالعه تأثیر بگذارد.
الزامات دیگر آزمایش
اگرچه روش تجربی می تواند یک رابطه علت و معلولی را ایجاد کند، اکثر محققان نتیجه گیری از یک مطالعه را از صمیم قلب نمی پذیرند. چرا اینطور است؟ تعدادی از مشکلات می تواند در یک مطالعه رخ دهد. به عنوان مثال، ممکن است مشکلات کنترلی وجود داشته باشد. محققان ممکن است بر این باور باشند که همه چیز را کنترل کرده اند اما چیزی را از دست داده اند و عامل کنترل نشده ممکن است بر نتایج تأثیر بگذارد. به عبارت دیگر، یک محقق ممکن است بر این باور باشد که متغیر مستقل دستکاری شده زمانی که در واقعیت چیز دیگری بوده است، نتایج را ایجاد کرده است. دلیل دیگر برای احتیاط در تفسیر نتایج تجربی این است که یک مطالعه ممکن است توسط تجهیزات فنی موجود در آن زمان محدود شود.
به عنوان مثال، در اوایل قرن نوزدهم، بسیاری از دانشمندان بر این باور بودند که مطالعه برجستگیهای روی سر افراد به آنها اجازه میدهد تا چیزی در مورد ذهن درونی فرد مورد مطالعه بدانند. این جنبش که به عنوان فرنولوژی شناخته می شود، از طریق نوشته های پزشک جوزف گال رایج شد. بر اساس آنچه در این فصل آموخته اید، به احتمال زیاد می توانید متوجه شوید که فرنولوژی یک شبه علم است. با این حال، در آن زمان که رایج بود، فرنولوژی بسیار "علمی" و "فنی" به نظر می رسید. بدیهی است که با نگاه به گذشته و با پیشرفت های تکنولوژیکی که امروزه داریم، ایده فرنولوژی اکنون برای ما تا حدودی خنده دار به نظر می رسد.
در نهایت، نمیتوانیم کاملاً به یافته های یک مطالعه تکیه کنیم، زیرا یک مطالعه نمیتواند همه چیز را در مورد یک نظریه به ما بگوید. تصور از علم این است که نظریه های ایجاد شده از طریق علم ایستا نیست. به عنوان مثال، ما اغلب در مورد یافته های جدید در زمینه پزشکی می شنویم؛ مثلا "تخم مرغ آنقدر کلسترول بالایی دارد که نباید بیشتر از دو عدد در هفته بخورید." سپس، چند سال بعد، ممکن است بخوانیم: "تخم مرغ آنقدرها هم که تصور می شد برای شما بد نیست. تحقیقات جدید نشان می دهد که خوردن هر روز آنها قابل قبول است". مردم ممکن است در مواجهه با چنین یافته های متناقضی شکایت کنند: « پزشکان نمی دانند در مورد چه چیزی صحبت می کنند. شما نمی توانید هیچ کدام را باور کنید. اول یک چیز می گویند و بعد کاملاً برعکس می گویند. بهتر است همه آنها را نادیده بگیرید.»
نکته این است که هنگام آزمایش علمی یک نظریه، ممکن است نتایج متناقضی به دست آوریم. این تناقضات ممکن است به اطلاعات جدید و بسیار ارزشمندی منجر شود که متعاقباً منجر به تغییر نظریه شود. نظریه ها در طول زمان بر اساس اجماع تحقیق تکامل یافته و تغییر می کنند. فقط به این دلیل که یک ایده یا نظریه خاص توسط داده های یک مطالعه پشتیبانی می شود به این معنی نیست که تحقیق در مورد آن موضوع به پایان می رسد و ما فقط نظریه را همانطور که در حال حاضر وجود دارد می پذیریم و دیگر هیچ تحقیقی در مورد آن موضوع انجام نمی دهیم.
مسئله اثبات و رد نظریه ها
وقتی دانشمندان نظریه ها را آزمایش می کنند، سعی نمی کنند صحت آنها را ثابت کنند. نظریه ها را می توان بر اساس داده های جمع آوری شده پشتیبانی کرد، اما به دست آوردن پشتیبانی برای چیزی به این معنی نیست که در همه موارد درست است. اثبات یک نظریه از نظر منطقی غیرممکن است. پس چگونه یک فرضیه را آزمایش کنیم؟ ما یک فرضیه را با تلاش برای ابطال یا رد کردن آن آزمایش می کنیم. اگر قابل ابطال نباشد، می گوییم از آن حمایت می کنیم.
حتی اگر رد یا عدم تایید از نظر آزمون فرضیه ها منطقی است، ابطال یک فرضیه همیشه به معنای نادرست بودن فرضیه نیست. چرا؟ ممکن است مشکلات طراحی در مطالعه وجود داشته باشد. بنابراین، حتی زمانی که یک نظریه جعل می شود، ما باید در تفسیر خود محتاط باشیم. نکته ای که باید در نظر گرفت این است که ما نمی خواهیم یک نظریه را بر اساس یک مطالعه واحد به طور کامل رد کنیم.
فرآیند تحقیق
فرآیند واقعی انجام تحقیق شامل چندین مرحله است که اولین آنها شناسایی مسئله است. مراحل دیگر شامل بررسی ادبیات، ایجاد فرضیه، طراحی و انجام مطالعه، تجزیه و تحلیل داده ها و تفسیر نتایج، و اعلام نتایج است.
خلاصه
ما سه هدف علم (توصیف، پیشبینی و تبیین) را بیان کردیم و آنها را با روشهای پژوهشی مورد استفاده روانشناسان مرتبط کردیم. روش های توصیفی شامل روش های مشاهده، مطالعه موردی و پیمایش می باشد. روش های پیش بینی شامل روش های همبستگی و شبه تجربی است. روش تجربی امکان توضیح روابط علت و معلولی را فراهم می کند. در نهایت، برخی از موارد عملی انجام تحقیق را معرفی کردیم، اثبات و رد در علم را مورد بحث قرار دادیم و یادآور شدیم که آزمایش یک فرضیه مستلزم تلاش برای ابطال آن است.
مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
(فراشناخت، یادگیری خود تنظیم، و راهبردهای یادگیری-مطالعه)
مدیر مسئول: محمود دلیر عبدی نیا - روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.