استعداد ریاضی
تعریف استعداد ریاضی برای چگونگی شکلدهی آموزش مدارس با توجه به ذهنیت کودکان دارای استعداد ریاضی ضروری است. کودکان پراستعداد ریاضی استعدادهای طبیعی بسیار بالایی برای درک مفاهیم ریاضی دارند و متعاقباً از نظر دیدگاه، درک و یادگیری ریاضیات با همسالان خود تفاوت اساسی دارند؛ کودکانی که نیاز به توجه بیشتری دارند، نه به این دلیل که برای یادگیری تلاش میکنند، بلکه به این دلیل که به نظر میرسد خیلی سریعتر و راحتتر از همسالانشان یاد میگیرند. به نظر میرسد بسیاری از مردم نسبت به اصطلاح تیزهوش نوعی بیزاری حس میکنند. شاید به این دلیل که حدود ۲ درصد جامعه تیزهوش هستند و بسیاری معتقد هستند که هوش ارثی است. با این وصف بیشتر جامعه تیزهوش نیستند؛ و این بار روانی دارد.
برخی، کلمات تیزهوش و پراستعداد را میپذیرند و برخی به سادگی آنها را روشن ذهن یا باهوش یا استثنایی مینامند. دیگران افراد موفق یا بسیار توانا یا فوق توانا را ترجیح میدهند.
چگونه این پدیده را تعریف کنیم؟
این لزوماً در مورد افراد با موفقیت بالا، یا کسانی که زودتر به پایان میرسند، یا چالش پذیران مربوط نمیشود. ممکن است تشخیص کودکی که با اشتیاق و موفقیت زیاد خود را با کلاسهای ریاضی تطبیق میدهد آسان باشد، اما کودکان با استعداد لزوماً دارای موفقیت بالایی نیستند (و گاهی اوقات افراد با موفقیت در واقع استعداد فراوانی ندارند).
آن دسته از کودکانی که به سرعت کار میکنند و کار را در نیمی از زمان مورد انتظار به پایان میرسانند، میتوانند برای معلمانشان چالشبرانگیز باشند، اما کودکان با استعداد لزوماً سریعکار نیستند. کودکان با حافظه استثنایی برای حقایق و روشهای آموخته شده میتوانند در برخی از کلاسهای ریاضی برجسته شوند، اما این کودکان ممکن است به سادگی حافظه خوبی داشته باشند و اصلاً در ریاضیات خوب نباشند.
استعداد ریاضی چیست؟
تحقیقات اخیر در مورد کودکان با استعداد ریاضی، در شناسایی آنها، در مورد درک آنها و نحوه یادگیری آنها، و ارائه برنامههای مناسب برای آنها فقط برای ذکر چند مورد، تعاریف مختلفی از استعداد ریاضی ارائه میدهد. ویژگیهای ریاضی هم ذاتی هستند و هم میتوانند در یک محیط یادگیری حمایتی به نحوه شگفتانگیزی رشد کنند و شکوفا شوند. دانشآموزان با استعداد ریاضی کسانی هستند که میتوان آنها را دارای تواناییهای ریاضی ویژه یا کسانی دانست که تفکر به طور کیفی متفاوتی در ریاضی دارند.
ویژگیهای دانشآموزان با استعداد ریاضی ترکیبی است و انواع تعاریف را ایجاد میکند. هیچ تعریف مورد توافق جهانی از استعداد وجود ندارد، چه رسد به استعداد ریاضی. طیف وسیعی از تعاریف مورد استفاده توسط محققان تا به امروز نشان دهنده این موضوع است.
به منظور تعریف استعداد ریاضی، بررسی مفاهیم تاریخی و فعلی «استعداد» ضروری است تا بتوانیم اصطلاحاتی را که میخواهیم استفاده کنیم، مشخص کنیم، و همچنین ساختار «ریاضیات» را بازتر کنیم. اما وقتی در مورد افراد پراستعداد ریاضی» صحبت میکنیم میدانیم که به کدام کودکان اشاره میکنیم.
تاریخچه مختصری از تیزهوشی
در سال ۱۸۶۹، فرانسیس گالتون، یک انسانشناس بریتانیایی که بیشتر به خاطر کار پیشگام خود در زمینه هوش انسانی شناخته شده است، کتابی با عنوان نبوغ ارثی: تحقیقی در مورد قوانین و پیامدهای آن منتشر کرد. این اولین تلاش علمی اجتماعی برای مطالعه نبوغ و عظمت در انسان بود. گالتون علاقهمند به شناسایی نابغه به منظور «جامعه بهتر» از طریق پرورش انتخابی بود. او از پیشگامان جنبش اصلاح نژاد در اواخر قرن بیستم بود.
تعریف گالتون از نبوغ با برجستگی انسان همبستگی داشت و او معتقد بود که کودکان میتوانند پتانسیل نابغه شدن را به ارث ببرند. لوئیس ترمن، روانشناس آمریکایی که یک اصلاحشناس برجسته نیز بود، دادههای مربوط به کودکان از نظر ذهنی برتر را تجزیه و تحلیل کرد و در سال ۱۹۰۶ پایاننامه خود را با عنوان نبوغ و حماقت منتشر کرد. دادههای او کلیشهای رایج شد، مبنی بر اینکه کودکان با هوش برتر در همه زمینههای رشد و تکامل، از رشد جسمانی گرفته تا رفاه عاطفی و سلامتی تا مقاومت بیشتر در برابر وسوسهها و رفتارهای نادرست نوجوانان، برتر هستند.
مقیاس استاندارد بینه و سیمون برای «آزمایش هوش» تقریباً در همین زمان ایجاد شد و اگرچه در ابتدا قصد داشت بین کودکانی که آموزشپذیر بودند و کودکانی که آموزشپذیر نبودند، تمایز قائل شود، بعداً توسط ترمن تجدید نظر شد و منجر به ویرایش استنفورد شد. مقیاس بینه سیمون به منظور شناسایی کودکانی که از نظر فکری برتر بودند، الگویی بسیار نخبهگرا و جسورانه ارائه کرد.
مطالعات ترمن به طور ناخواسته به دو افسانه مدرن در مورد کودکان با استعداد کمک کرد: (۱) اینکه آنها (و / یا والدینشان) به نوعی خود را "برتر" میدانند و (۲) اینکه میتوانند به تنهایی و بدون هیچ کمک خاصی موفق شوند.
اصطلاح تیزهوش اولین بار در ادبیات روانشناسی در دهه ۱۹۲۰ یافت شد و برای مشخص کردن کودکان با هوش بالا که با امتیازدهی ضریب هوش ترمن (IQ) اندازهگیری شد، استفاده شد. با این حال، بر خلاف عباراتی مانند احمق، نادان، کودن و عقب مانده که در این زمان اصطلاحات قابل قبولی برای توصیف کودکان با هوش پایینتر بودند، و اکنون با اصطلاحات کمتر تحقیرآمیز جایگزین شدهاند، اصطلاح تیزهوش هرگز با موفقیت بهبود نیافته است؛ مفاهیم منفی نخبه گرایی حفظ شد.
برخی از مدلهای مدرن و محبوب استعداد
از دهه ۱۹۷۰ سؤالاتی در مورد اعتبار تستهای هوش برای تعریف استعداد به دلایل متعددی مطرح شد، از جمله مهمترین آنها این بود که تستهای استاندارد هوش از نظر فرهنگی بسیار مغرضانه بودند و همچنین به این دلیل که تعریف هوش خود ساختاری دشوار دارد.
جوزف رنزولی در تعریف استعداد، پیشنهاد کرد که بین سه ویژگی تعامل وجود دارد: تواناییهای عمومی یا خاص که بالاتر از حد متوسط بودند؛ تعهد به کار، یا پشتکار؛ و خلاقیت. او این مفهوم را سه حلقه تیزهوشی نامید. با این حال، این تعریف هنوز به دستاوردهای قابل اندازهگیری محدود میشود. این تعامل بین سه خوشه است که تحقیقات نشان داده است که جزء ضروری برای دستیابی به موفقیت خلاقانه است. او بین «استعداد بالفعل» و «استعداد بالقوه» تمایز قائل میشود و نشان میدهد که نمیتوان فرد را بدون داشتن عنصری از هر سه ویژگی با استعداد شناسایی کرد.
در سال ۱۹۸۵، رابرت استرنبرگ نظریه سهگانه خود را در مورد هوش تدوین کرد که سه نظریه فرعی را در نظر میگیرد: هوش مؤلفهای (مرتبط با استعداد تحلیلی)، هوش تجربی (مرتبط با خلاقیت یا استعداد ترکیبی)، و هوش زمینهای (مرتبط با استعداد عملی یا «هوشمندان خیابانی. برخلاف رنزولی، استرنبرگ معتقد بود که یک فرد با استعداد ممکن است در یک یا چند مورد از این سه حوزه هوشی دارای هوش بالایی باشد. موفقیت یک فرد بستگی به این دارد که چقدر اینها در برابر یکدیگر متعادل هستند، اما موفقیت به عنوان یک شرط برای تیزهوشی طبقهبندی نمیشود.
دیدگاه او نسبت به تیزهوشی، ویژگیهایی غیر از عملکرد برتر در آزمونهای استاندارد هوش را در نظر میگیرد. سه جایگاه استعداد فکری او شامل ابعادی است که خلاقیت و ارزش فرهنگ یک فرد را نیز در نظر میگیرد، چیزی که تستهای استاندارد IQ آن را اندازهگیری نمیکنند.
در همان زمان، در سال ۱۹۸۵، فرانسواگانیه مدلی متمایز از تیزهوشی و پراستعدادی را معرفی کرد. اعتقاد او این بود که کودکان با استعداد به طور خودکار به موفقیتهای سازنده تبدیل نمیشوند. برخی از کودکان با استعداد (یعنی کودکانی که دارای استعدادهای طبیعی غیرمعمول بالایی در سطوح بسیار فراتر از حد انتظار برای سنشان هستند) ممکن است لزوماً موفق نباشند (نمایش سطوح غیرعادی بالای موفقیت یا عملکرد).
اصطلاح Gifted و Talented به عنوان وسیلهای برای تمایز بین استعداد بالقوه و استعداد بالفعل معرفی شد، و با این حال استفاده عمومی از آنها به سادگی جایگزین یکدیگر شد و نهایتاً مجبور به استفاده توام آنها با عنوان “gifted and talented” شدند.
دیکشنری آنلاین APA اصطلاح giftedness را چنین تعریف میکند: حالت داشتن مقدار زیادی توانایی، استعداد یا هوش طبیعی که معمولاً در سنین بسیار پایین آشکار میشود. تیزهوشی در هوش اغلب به عنوان ضریب هوشی با دو انحراف استاندارد بالاتر از میانگین یا بالاتر (۱۳۰ برای اکثر تستهای هوش) طبقهبندی میشود که در یک تست هوشی که به صورت جداگانه انجام میشود، به دست میآید. بسیاری از مدارس و سازمانهای خدماتی اکنون از ترکیبی از ویژگیها به عنوان مبنایی برای ارزیابی استعداد استفاده میکنند، از جمله یک یا چند مورد از موارد زیر: ظرفیت فکری بالا، پیشرفت تحصیلی، دستاوردهای قابل اثبات در دنیای واقعی، خلاقیت، تعهد به کار، استعداد اثباتشده، مهارتهای رهبری، و توانایی بدنی یا ورزشی. ترکیب چندین صفت، یا برجسته بودن یک ویژگی اولیه، ممکن است به عنوان آستانهای برای شناسایی استعداد در نظر گرفته شود.
همچنین برای واژه talent تعریف زیر را ارائه میکند: یک مهارت یا توانایی ذاتی یا استعداد برای برتری در یک یا چند فعالیت یا حوزه موضوعی خاص. استعداد را نمیتوان با الگوهای رشد عادی محاسبه کرد و اغلب به حداکثر نمیرسد، زیرا پرورش آن مستلزم زمان، انرژی، فداکاری، فداکاری و منابعی از سوی والدین، مربیان و افراد با استعداد است. شرایطایدهآل برای رشد یک استعداد شامل لذت بردن از استعداد به خاطر خود و درک روشنی از چگونگی بهرهبرداری از آن برای تحقق آرزوهای بلندمدت فرد است.
مدخل سومی هم برای talented and gifted (TAG) ارائه میکند بدین مضمون: talented and gifted (TAG) کودکانی را توصیف میکند که سطح هوشی آنها به طور قابل توجهی بالاتر از حد متوسط، با تواناییهای ویژه یا هر دو است که با روشهای ارزیابی استاندارد مناسب اندازهگیری میشود. آموزش talented and gifted به هر برنامهای اطلاق میشود که حمایت از آموزش، تحقیق و به اشتراکگذاریایدهها بین مربیان و والدین چنین کودکانی را ترویج میکند.
البته تشخیص کودکان با استعداد آسان است. آنها کسانی هستند که به دستاوردهای بزرگ دست مییابند. اکثر کودکان پراستعداد بالفعل نیز تیزهوش بالقوه هستند، اما همه کودکان تیزهوش بالقوه پراستعداد بالفعل نیستند. برخی از افراد تیزهوش بالقوه به دلایل مختلفی مانند فقر، موانع فرهنگی، ناتوانیهای یادگیری، انزوای جغرافیایی و غیره و همچنین احتمالاً به دلیل انتظارات معلم از موفقیت به جای انتظار تلاش، پنهان میمانند، که ممکن است ترس از ریسک کردن و ترس از شکست را تداوم بخشد. مطمئناً این برای مربیان مهم است که بدانند و آن را کشف کنند. همه کودکان باید تشویق شوند و از آنها انتظار داشت که در حد تواناییهای خود در محدوده رشد مجاور خود کار کنند.
تعریف پدیدارشناختی جدیدی از استعداد
تعریف رشد ناهمزمان به رشد نابرابر فکری، جسمی و عاطفی اشاره دارد که با هم ترکیب میشوند و تجربیات و آگاهیهای درونی را ایجاد میکنند که از نظر کیفی با هنجار متفاوت هستند. رشد ناهمزمان، افراد با استعداد را خارج از الگوهای رشد عادی از تولد تا بزرگسالی قرار میدهد. بنابراین، تیزهوش بالقوه به عنوان پیشرفت رشد فکری در نظر گرفته میشود که اغلب میتواند از دوران کودکی بسیار اولیه مشاهده شود، نه چیزی که صرفاً بر اساس مدرسه یا پیشرفت تحصیلی باشد.
کاربردها
تاریخچه تعاریف تیزهوشی با در نظر گرفتن ادراکی که مردم از تیزهوشان ایجاد کردهاند، حائز اهمیت است. تعاریف از تداعی برتری و نخبه گرایی، تا شبیه به برخی از انواع شرایط پزشکی متغیر است. این ممکن است نشان دهد که چرا اصطلاح " تیزهوش بالقوه" در جامعه مفاهیم منفی دارد، و اگر قرار است این کودکان به عنوان دانشآموزی در نظر گرفته شوند که قابل توجه ویژه در سیستم آموزشی هستند، باید به آن پرداخت.
اگر تیزهوشی بالقوه با پراستعدادی بالفعل یا موفقیت تعریف شود، این استدلال وجود دارد که چرا باید به کودکان با استعداد رسیدگی کنیم؟ آیا آنها به هر حال موفق نمیشوند؟ این احتمالاً یک استدلال معتبر است. با این حال، اگر استعداد به عنوان برخورداری از استعدادهای طبیعی بالا و غیرمعمول تعریف شود، با پتانسیلی که ممکن است به دلیل شرایط مختلف زندگی (از جمله نحوه آموزش به این کودکان) تحقق یابد، یا ممکن است تحقق نیابد، در این صورت اگر ما آموزش کافی برای این دانشآموزان ارائه نمیدهیم این موضوع به مسأله عدالت تبدیل میشود.
امروزه، مدل متمایز تیزهوش بالقوه و پراستعداد بالفعلگانیه یکی از مدلهای پذیرفتهشده تعریف از استعداد را ارائه میکند. مدرسه نقش مهمی در دادن فرصتها، محرکها و تجربیات مناسب به دانشآموزان به منظور توسعه پتانسیل و تبدیل استعدادهای بالقوهشان به استعداد بالفعلشان ایفا میکند.
این معانی منفی دارد و احتمالاً برای برخی تهدیدآمیز است، و ممکن است برای ترجیحات فردی یا مدرسهای لازم باشد آن را کنار بگذاریم، اما هنوز اصطلاح جایگزینی که کاملاً به اندازه کافی ویژگیهای کودکانی را که میخواهیم توصیف کنیم، پیدا نکردهایم.
تیزهوش بالقوه نشان دهنده یک عنصر توانایی ذاتی غیر معمول است. اگر این تواناییها غیرعادی باشند، همه کودکان مستعد نخواهند بود: کودکان تیزهوش بالقوه ممکن است باهوش باشند، اما همه کودکان تا حدی باهوش هستند. آنها ممکن است بسیار توانا باشند، اما با توجه به تجربیات یادگیری مناسب، بسیاری از کودکان توانایی بالایی دارند. آنها ممکن است دستاوردهای بالایی داشته باشند، اما همانطور که قبلاً بحث شد لزوماً چنین نیست، و کودکان غیر با استعداد نیز میتوانند با تلاش و کار سخت موفق شوند.
کودکان تیزهوش ممکن است استثنایی باشند، اما کودکان دارای ناتوانی یادگیری نیز استثنایی نامیده میشوند و تیزهوشی یک معلولیت یا بیماری نیست.
اصطلاح استعداد درخشان در ابتدا غیر تهدیدکننده به نظر میرسد، اما اگر کودکان تیزهوش باهوش هستند، طبق تعریف چه پیامدهایی برای کودکان غیر تیزهوش وجود دارد؟
احتمالاً شما هم با تعداد بسیار کمی از بچههای کم هوش برخورد کردهاید. ممکن است مناسب باشد که کودکان تیزهوش را به طور طبیعی بسیار توانمند بنامیم، اما این کاملاً ممکن است بیشتر به عنوان یک توصیف مناسب باشد تا یک اصطلاح قابل کنترل. حداقل در نوشتههای رسمی آن را باید رعایت کرد.
ریاضیات
ریاضی چیست؟ وقتی میبینیم که نه تنها کلمه تیزهوش باعث میشود که بسیاری از افراد به لرزه درآیند و دفاعی عمل کنند، بلکه کلمه ریاضیات هم همینطور است؛ چالش ایجاد شده افزایش مییابد. ریاضیات موضوعی است که اغلب اشتباه تعبیر میشود، و بسیاری از ادراکات ریاضیات بر اساس تجربیات فردی ساخته شدهاند که اغلب تا حدودی محدود بودهاند.
پس ریاضیات چیست، فراتر از ریاضیات محدود مدرسه که بسیاری تجربه کردهاند؟ ریاضیات یک ساختار بسیار پیچیده است که به انتزاع منطقی فضا، شکل، قدر و کمیت ختم میشود. ساخت مفاهیم و روابط ریاضی معنادار صرفاً موضوع یادگیری و به خاطر سپردن حقایق، مهارتها و قوانین ریاضی نیست. ریاضیات یک سرمایهگذاری خلاقانه است؛ در مورد حل مسأله است. این در مورد تعمیم، گسترش، ایجاد و استخراج راههای نزدیک شدن به مسائل جدید است.
مفاهیم پایه ریاضی عدد، فضا، اندازهگیری، شانس و داده نقطه شروع هستند. مهارتهای کار با اعداد، اندازهگیری، توصیف اشکال، رسم نمودارها، و غیره ابزارهایی هستند که ما را قادر میسازند تا با ریاضی کار کنیم؛ آنها وسیلهای برای رسیدن به هدف هستند، نه خود هدف.
هوش منطقی-ریاضی گاردنر در مورد قابلیتهای استدلالی است که بر پایه رویارویی با دنیایی ازاشیاء استوار است که میتوانند گروهبندی، گروهبندی مجدد و کمّیسازی شوند، و حرکت به سمت یک معنای انتزاعی از جهاناشیاء، در حالی که با عدد تسهیل میشود، محدود به عدد نیست. هوش فضایی گاردنر توانایی ریاضی را پیشبینی میکند. هوش فضایی در مورد ظرفیت درک جهان بصری به طور دقیق، سپس خلق مجدد، تغییر و / یا اصلاح این ادراکات ذهنی است.
متأسفانه برای بسیاری، تجربیات ریاضیات در مدرسه صرفاً شامل یادگیری مهارتها (ابزار ریاضیات) با فرصت بسیار اندک، و اگر وجود داشته باشد، برای استفاده از مهارتها به روشهای معنادار و خلاقانه است. این شبیه به یادگیری خواندن نت موسیقی و درک تئوری موسیقی بدون تجربه شگفتانگیز شنیدن هنر صدا در زمان است کهایدهها و احساسات را به شکلهای مهمی از طریق عناصر ریتم، ملودی، هارمونی و رنگ بیان میکند.
ساخت مفاهیم و روابط ریاضی معنادار صرفاً موضوع یادگیری و به خاطر سپردن حقایق، مهارتها و قوانین ریاضی نیست. ویژگیهای تعامل اجتماعی، تصویرسازی، اکتشاف، شهود، اثبات؛ تعمیم، ایجاد و اختراع به همان اندازه یادگیری مهارتهای ریاضی رایج شناخته شده، بخشی از ریاضیات هستند. بررسی، حل مسأله و طرح مسأله، چیزهایی که مستلزم پشتکار و تلاش مستمر هستند، برای یادگیری هنر و زیباییشناسی ریاضیات کودکان ضروری است.
تیزهوش ریاضی
بسیاری از ویژگیهای درک شده توانایی ریاضی مانند سرعت کار، حافظه حقایق و روشهای آموخته شده بر اساس درک محدودی از ریاضیات است که در بالا ذکر شد. این تصورات از توانایی ریاضی برای سالها رد شده است و با این حال همچنان ادامه دارد. کار وادیم کروتتسکی در روسیه در دهه ۱۹۵۰ به عنوان کار برجسته در مطالعه توانایی ریاضی در کودکان مدرسهای در نظر گرفته میشود و بر نسلهای محققان تأثیر گذاشته است.
به گفته کروتتسکی، کودکانی که از نظر ریاضی استعداد دارند، تمایل دارند به راحتی تعمیم دهند، گسترش دهند، ایجاد کنند و روشهای جدیدی برای حل مسائل ریاضی ابداع کنند و طبیعتاً «برای تمیزترین، سادهترین، کوتاهترین و در نتیجه «ظریفترین» مسیر رسیدن به هدف تلاش میکنند. کودک با استعداد ریاضی ممکن است کودک سه سالهای باشد که میتواند شما را از هر کجا که او را بردهاید به خانه هدایت کند زیرا حس فضایی غریزی شگفتانگیزی دارد. یک قطب نمای داخلی یا هوش فضایی فوقالعاده بالا. ویژگیهای بارز تواناییهای با استعداد ریاضی شامل تعمیم، بسط، فرضیهسازی، ایجاد روشهای جدید... و همه به منظور سادهتر کردن محاسبات و به آسانی قابل تکرار کردن آنها است.
آیا میتوان به همه کودکان این کار را آموزش داد؟ برخی معتقدند که بسیاری از کودکان میتوانند این آموزش را دریابند. اما کودکان با استعداد ریاضی کسانی هستند که پیشگام این روشها در کلاسهای درس هستند. اینها کودکانی هستند که این راهبردهای نوآورانه را کشف میکنند و به طور طبیعی از آنها استفاده میکنند که میتواند مورد بحث، بررسی، آزمایش و احتمالاً توسط دیگر کودکان در کلاس اتخاذ شود؛ البته اگر معلم با پیچیدگیهای آنچه واقعاً از نظر ریاضی اتفاق میافتد هماهنگ باشد. اینها کودکانی هستند که تمایل ذاتی به این گونه فکر کردن را دارند، چیزی که کروتتسکی به عنوان یک “ذهن ریاضی” توصیف میکند.
این استعداد غیرمعمول برای ریاضیات اغلب قبل از شروع مدرسه کودکان مشهود است، بنابراین درک نیازهای این دانشآموزان از همان سالهای ابتدایی مدرسه مهم است. رشد ناهمزمان، که در آن تواناییهای فکری، عاطفی و فیزیکی کودک با هم هماهنگ نیستند، اغلب در کودکانی که استعداد هوشی دارند مشهود است. این بدان معناست که زندگی برای این کودکان، به ویژه در سالهای اولیه، میتواند کاملاً دلهرهآور و گاهی اوقات حتی ترسناک باشد. این واقعیت اغلب تشخیص داده نمیشود که کودکان با هوش برتر در همه زمینههای رشد و تکامل برتر هستند. به منظور انجام تنظیمات لازم برای برآوردن نیازهای یادگیری فردی دانشآموزان با استعداد معلمان باید از آشفتگی درونی که این کودکان ممکن است با آن مواجه شوند آگاه باشند.
برخی از افسانههای کودکان با استعداد وجود دارد که باید از بین برود. به عنوان مثال، این تصور که کودکان تیزهوش به دلیل بیحوصلگی در کلاس درس دچار مشکلات رفتاری میشوند، یک دیدگاه محدود خطرناک است. در حالی که این ممکن است برای برخی صادق باشد، بروز درونگرایی در جمعیت با استعداد در مقایسه با جمعیت متوسط بیشتر است. دانشآموز تیزهوش درونگرا بیشتر احتمال دارد نادیده گرفته شوند؛ آنها سازگاری دارند و بنابراین همانطور که به آنها گفته میشود انجام خواهند داد. بدبختی آنها ممکن است درونی شود، یا ممکن است در خانه به جای مدرسه ظاهر شود.
حمایت از نیازهای دانشآموز باید به خاطر یادگیری دانشآموزان ارزشگذاری شود. ما باید مطمئن شویم که همه دانشآموزانی که به وظایف چالشبرانگیز نیاز دارند، رسیدگی میشوند، ما صرفاً چالشهای کافی برای مهار مشکلات رفتاری برای دانشآموزان فراهم نمیکنیم.
شاخصهای با استعداد ریاضی درک شده مانند سرعت کار و حافظه حقایق و روشهای آموخته شده باید به طور جدی مورد سؤال قرار گیرند. بسیاری از کودکان با استعداد سریع کار نیستند. کمال گرایی یک ویژگی مشترک استعداد است، و “کمال” مستلزم توجه دقیق به جزئیات است که در واقع میتواند بسیار کند و پر زحمت باشد. این یک کیفیت مهم برای دانشمندان، جراحان، مهندسان، برنامهنویسان کامپیوتر و غیره است، اما باید به عنوان کیفیتی برای برتری استفاده شود، نه کیفیتی برای «انطباق» که منجر به کار پرزحمت روی ریاضیات از قبل شناخته شده میشود، زیرا به عنوان یک کیفیت "کار درست برای معلم" توسط آن کودکان سازگار و درونگرا در نظر گرفته میشود.
نتیجه
بنابراین، کودکانی را که استعداد ریاضی دارند، به عنوان کسانی که استعدادهای طبیعی (یا غریزی) غیرمعمول بالایی برای درک مفاهیم ریاضی دارند، تلقی میکنند. و به همین دلیل با همتایان خود در نحوه مشاهده، درک و یادگیری ریاضیات تفاوت اساسی دارند. تهیه غذای فکری برای کودکانی که از نظر ریاضی استعداد دارند یک مسأله عدالت دانشآموزان است. نیازهای یادگیری این کودکان باید شناخته شود، درک شود و مورد توجه قرار گیرد، زیرا ما به عنوان مربی، وظیفه حرفهای داریم که تمام نیازهای دانشآموزان را تأمین کنیم.
همه دانشآموزان بدون در نظر گرفتن نژاد، سن یا جنسیت، بر اساس شأن و منزلت خود به عنوان افراد انسانی، حق دارند از آموزش و پرورش متناسب با نیازهای خاص و سازگار با تواناییهایشان برخوردار شوند. دانشآموزان تیزهوش حق دارند فرصتهای یادگیری دقیق، مرتبط و جذاب را داشته باشند؛ همسو با نیازها، نقاط قوت، علایق و اهداف یادگیری فردی آنها.
مطالب متنوع، تحلیلی و کاربردی روانشناسی بر اساس منابع معتبر روز و یافته های پژوهشی و تجزیه و تحلیل آنها در حیطه روانشناسی تربیتی شناختی با تمرکز بر یادگیری خود تنظیم و راهبردهای یادگیری-مطالعه
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.