مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی

عزت نفس: چگونه خود را ارزشگذاری می کنیم؟

چکیده

عزت نفس عبارت است از میزانی که کیفیت ها و ویژگی های موجود در خودپنداره فرد مثبت تلقی می شوند؛ منعکس کننده تصویر فیزیکی فرد از خود، دیدگاه او نسبت به دستاوردها و توانایی های خود، ارزش ها و موفقیت درک شده در زندگی مطابق با آن ارزشها، و همچنین طرقی که دیگران به آن شخص نگاه می کنند و به آن پاسخ می دهند. هر چه درک انباشته از این ویژگی ها و مشخصات مثبت تر باشد، عزت نفس فرد بالاتر می رود. درجه بالایی از عزت نفس جزء مهم سلامت روان در نظر گرفته می شود، در حالی که عزت نفس پایین و احساس بی ارزشی از علائم رایج افسردگی هستند.


عزت نفس به ارزیابی کلی مثبت یا منفی فرد از خود اشاره دارد و می تواند به طرق مختلف دیده شود: به عنوان یک ویژگی پایدار، به عنوان یک ویژگی ثابت در مقابل شکننده، به عنوان حوزه های خاصی از ارزش خود وابسته، یا به عنوان هدفی که افراد دنبال می کنند. تصور می شود که عزت نفس در دوران کودکی رشد می کند و در طول زمان نسبتاً ثابت می ماند. اگرچه تبعات مرتبط با انواع مختلف عزت نفس وجود دارد، اما جایگزین هایی برای پیگیری عزت نفس وجود دارد که ممکن است به کاهش تبعات کمک کند.

آیا عزت نفس یک نیاز شایع است؟

در فرهنگ عامه، هزاران کتاب خودیاری و کتابچه راهنمای تربیت کودک در این زمینه نوشته شده است. در جامعه علمی، مقالات بیشماری در مجلات مختلف در چند دهه گذشته در این زمینه منتشر شده است. عزت نفس اغلب به عنوان پادزهری برای مشکلات جامعه مورد ستایش قرار گرفته است. جنبش عزت نفس در دهه 1990 فرض بر این داشت که افزایش عزت نفس افراد می تواند مشکلات اجتماعی مانند پیشرفت تحصیلی پایین، نرخ بالای ترک تحصیل، بارداری نوجوانان، خشونت خانگی، و سوء مصرف مواد مخدر و الکل را کاهش دهد. با این حال، بررسی اخیر نشان میدهد که اثرات صفت عزت نفس ممکن است محدود باشد. عزت نفس بالا که زمانی تصور می شد انواع پیامدهای مثبت را پیش بینی می کند، تنها با تمایل به تجربه احساسات مثبت و احساس خودکارآمدی مرتبط است. عزت نفس پایین که زمانی تصور می شد علت پیامدهای منفی است، صرفاً یک نشانه یا وابسته پیامدهای منفی است تا یک علت قابل اعتماد.

به طور کلی، بررسی نشان می دهد که ممکن است مطالب بیشتری در عزت نفس از اینکه فقط بالا یا پایین است وجود داشته باشد. این مدخل ماهیت چندوجهی عزت نفس را بررسی می کند: چگونه عزت نفس بر پاسخ افراد به تهدیدهای خود تأثیر می گذارد؛ ثبات عزت نفس؛ وایستگی های ارزش خود، یا حوزه هایی که افراد عزت نفس خود را بر اساس آن ها قرار می دهند؛ و اهداف اعتباربخشی خود، یا میل به اثبات اینکه فرد دارای ویژگی های خاصی است که عزت نفس بر اساس آن ها استوار است. این مدخل در مورد تفاوت های بین فرهنگی در عزت نفس و راه های کاهش هزینه های مرتبط با پیگیری عزت نفس نیز بحث می کند.

پاسخ به تهدیدات عزت نفس

افراد با عزت نفس بالا دارای دیدگاه های مثبت به خود و اعتماد به خود هستند. آنها در حفظ و تقویت عزت نفس خود، به ویژه در مواجهه با تهدیدهای خود، مهارت دارند. به عنوان مثال، به دنبال بازخورد شکست، افراد با عزت نفس بالا، در مقایسه با افراد با عزت نفس پایین، احتمالاً نقاط قوت خود را نسبت به نقاط ضعف به یاد می آورند، برای مدت طولانی تری در وظایف خود پافشاری می کنند، ریسک بیشتری می کنند و خود را در حوزه های غیر مرتبط با تهدید برای افزایش عزت نفس خود تقویت می کنند. علاوه بر این، آنها احتمالاً تهدید را از خود دور میکنند و اسنادهای خودخدمتی (خودیاری)، مانند سرزنش دیگران یا نادیده گرفتن اعتبار بازخورد منفی را ایجاد می کنند.

افراد با عزت نفس پایین، دیدگاه های نسبتاً کم مطلوب و اعتماد به خود کمتری دارند و به شدت نگران احتمال طرد شدن توسط دیگران هستند. هنگامی که افراد با عزت نفس پایین شکست می خورند، سریعتر نقاط ضعف خود را نسبت به نقاط قوت به یاد می آورند و تمایل دارند بازخوردهای منفی را برای خود درونی کنند و بیش از حد تعمیم دهند و شکست را تأییدی بر عدم کفایت کلی خود می دانند. افراد با عزت نفس پایین به دنبال شکست در جلوگیری از کاهش بیشتر عزت نفس، استراتژی های محافظت از خود را انجام می دهند، مانند کاهش انگیزه کاری، اجتناب از خطرات، و کاهش تمایل به ترمیم خلق و خوی منفی خود. افراد با عزت نفس پایین دارای وابستگی های پذیرش بین فردی هستند؛ وقتی شکست میخورند، به طور خودکار شکست را با طرد شدن توسط دیگران مرتبط میکنند. در واقع، عزت نفس پایین با معیارهای شخصیتی مرتبط است که ناامنی در روابط را منعکس می کند؛ مانند حساسیت به طرد، سبک های دلبستگی ناایمن، و اطمینان جویی بیش از حد در روابط. به دنبال شکست، افراد با عزت نفس پایین بیشتر به سمت روابط بین فردی گرایش پیدا میکنند و همین امر باعث میشود که افراد غریبه را بیشتر دوست داشته باشند. در تعامل با غریبه ها، افراد با عزت نفس پایین ممکن است بیشتر با احتمال طرد شدن هماهنگ شوند و بنابراین احتمالاً تلاش زیادی برای اطمینان از اینکه طرف مقابل آنها را دوست دارد، صرف میکنند.

با این حال، در زمینه روابط نزدیک، افراد با اعتماد به نفس پایین به دنبال تهدید خود، پاسخ های خود محافظتی از خود نشان میدهند؛ آنها از دوستان خود فاصله می گیرند، روابط خود را بی ارزش می کنند و به عشق شریک خود، به عنوان پاسخ های پیشگیرانه برای جلوگیری از احتمال طرد شدن توسط شریک زندگی خود شک می کنند.

افراد با عزت نفس بالا به پذیرش بین فردی خود اطمینان دارند و به طور مزمن نگران این نیستند که آیا دیگران آنها را رد کنند یا بپذیرند. در واقع، افراد با عزت نفس بالا پس از شکست، مستقل تر میشوند و بر تواناییها و شایستگی های منحصر به فرد خود به جای ویژگیهای بین فردی خود تمرکز میکنند و باعث میشود که افراد غریبه کمتر مورد علاقه شان قرار بگیرند. با این حال، در روابط نزدیک، افراد با عزت نفس بالا به شریک زندگی خود نزدیک می شوند و روابط خود را به دنبال تهدید خود تقویت می کنند و در نتیجه عزت نفس خود را ترمیم می کنند.

تحقیقات در مورد واکنش افراد با اعتماد به خود بالا و پایین برای موفقیت تا حدودی نتایج بظاهر متضاد نشان می دهند. برخی از مطالعات نشان می دهد که افراد با عزت نفس بالا و پایین، اعتماد به نفس و خلق مثبت را پس از موفقیت نشان می دهند. با این حال، مطالعات دیگر نشان میدهد که افراد با اعتماد به نفس پایین، اضطراب شدیدی را پس از موفقیت تجربه میکنند، زیرا بازخورد مثبت با دیدگاههای منفی آنها نسبت به خود ناسازگار است. در واقع، افراد با اعتماد به نفس پایین احتمالاً تجربیات عاطفی مثبت را کاهش می دهند، در حالی که افراد با عزت نفس بالا احتمالاً از آن لذت می برند. چنین یافته هایی با نظریه تأیید شخصی ویلیام سوان مطابقت دارد، که بیان میکند که افراد انگیزه دارند تا دیدگاههای موجود خود را تأیید یا تقویت کنند، حتی اگر منفی باشند.

ثبات عزت نفس

علاوه بر ویژگی عزت نفس، محققان ثبات عزت نفس افراد را نیز بررسی کرده اند. به ویژه، مایکل کرنیس و همکارانش بین عزت نفس بالا و پایدار و عزت نفس بالا و شکننده تمایز قائل شده اند. افراد با عزت نفس بالا و پایدار در طول زمان نوسانات نسبتا کمی در احساس ارزش خود نشان می دهند، زیرا ارزش خود کمتر به بازخورد یا شرایط خارجی وابسته است. در مقابل، افراد با عزت نفس بالا و شکننده، نوسانات چشمگیری در احساس ارزشمندی خود نشان می دهند. از آنجایی که برای تعیین احساسات خود به شدت به بازخورد دیگران و محیط بیرونی وابسته هستند، با دریافت بازخورد منفی دچار بی ثباتی عزت نفس و افزایش خشم و خصومت نسبت به دیگران می شوند. در واقع، خودشیفته ها به احتمال زیاد دارای عزت نفس بسیار شکننده ای هستند – اگرچه آنها نسبت به خود بسیار فکر می کنند، اما دارای شکنندگی زیربنایی از ارزش خود هستند که منجر به تلاشی سیری ناپذیر برای تأیید و تحسین مداوم توسط دیگران میشود.

وابستگی های خودارزشمندی

وابستگی های خودارزشمندی منعکس کننده حوزه های خاصی است که افراد ارزش خود را بر اساس آن ها قرار می دهند. جنیفر کراکر و همکارانش هفت حوزه وابستگی را در بین دانشجویان شناسایی کردند: شایستگی تحصیلی، جذابیت فیزیکی، تایید دیگران، رقابت، فضیلت، حمایت خانواده و داشتن محبت خدا. افراد در مبانی خودارزشمندی متفاوت هستند؛ با پیامدهایی برای نحوه گذراندن وقت، سلامت روانی و جسمی و پیامدهای بین فردی. برای مثال، افرادی که ارزش خود را بر اساس جذابیت قرار می دهند، زمان بیشتری را صرف خرید، آرایش و معاشرت می کنند. افرادی که ارزش خود را بر اساس فضیلت قرار می دهند، زمان بیشتری را برای فعالیت های داوطلبانه و حضور در عبادت صرف می کنند.

تحقیقات نشان داده است که برخی حوزه های وابستگی هزینه های بیشتری را برای سلامت روانی و جسمی نسبت به سایر حوزه ها تحمیل می کنند. به عنوان مثال، مبنا قرار دادن ارزش خود بر اساس ظاهر با علائم افسردگی و اختلالات خوردن همراه است، در حالی که پایه گذاری ارزش خود بر اساس فضیلت با مصرف کمتر الکل و معدل تحصیلی بالاتر مرتبط است. ارزشمندی خود بر اساس تحصیلات، اگرچه با صرف زمان بیشتر برای مطالعه همراه است، معدل را پیش بینی نمی کند. یکی از توضیح ها این است که ارزشگذاری تحصیلی  افراد منجر به افزایش استرس و اضطراب میشود که به نوبه خود، عملکرد مطلوب را مختل میکند.

اگرچه وابستگی ها برانگیزانندگی بالایی دارند، اما منبع آسیب پذیری نیز هستند زیرا افراد احتمالاً رویدادهای منفی را در حوزه های احتمالی تجربه میکنند که احساس ارزشمندی آنها را تهدید میکند. به عنوان مثال، افرادی که ارزش خود را بر اساس تحصیلات استوار می کنند، افکار خودارزیابی منفی بیشتری را پس از شکست نسبت به افرادی که کمتر به شایستگی تحصیلی خود وابسته هستند، گزارش می کنند. علاوه بر این، افراد با اعتماد به خود پایین که ارزش خود را بر پایه تحصیلات استوار میکنند و شکست را تجربه میکنند، احتمالاً هدف را کنار می گذارند تا شایسته به نظر برسند و سریعتر خود را با شکست همراه میکنند تا موفقیت.

در نهایت، تحقیقات نشان داده است که در میان دانشجویان سالهای آخر متقاضی تحصیلات تکمیلی، آنهایی که ارزش خودشان به شدت وابسته به تحصیلات بود، در پاسخ به پذیرش در مقابل رد شدن از پذیرش دانشگاه های تحصیلات تکمیلی، نوسانات چشمگیری در عزت نفس و خلق و خوی خود نشان دادند، که به نوبه خود منجر به بی ثباتی عزت نفس و افزایش علائم افسردگی در طول زمان شده بود.

از نظر بین فردی، تحقیقات نشان داده است که افراد با عزت نفس بالا که ارزش خود را بر اساس شایستگی تحصیلی قرار می دهند و تهدید خود تحصیلی دریافت می کنند، کمتر به مشکلات شخصی دیگران پاسخ می دهند و در نهایت کمتر دوست داشتنی می شوند. در مقابل، افراد با عزت نفس پایین که وابسته به تحصیلات هستند و تهدید تحصیلی را تجربه می کنند، حمایت بیشتری از مشکلات شخصی دیگران می کنند و در نتیجه بیشتر مورد علاقه دیگران قرار می گیرند.

اهداف خود اعتباریابی

افراد احتمالاً اهداف خود تأییدی را اتخاذ می کنند که هدف آن اثبات و تأیید این است که دارای ویژگی هایی هستند که عزت نفس آنها بر اساس آن قرار دارد. تحقیقات نشان داده است که دانش آموزانی که ارزش خود را بر پایه تحصیلات قرار میدهند، احتمالاً دارای اهداف خود تأییدی تحصیلی با هدف اثبات شایستگی خود به دیگران هستند. اگرچه اهداف خود اعتباریابی انگیزه بخش هستند، اما وقتی دانش آموزان بر اعتبارسنجی تواناییهای خود تمرکز میکنند، احتمالاً اضطراب تحصیلی بیشتری را تجربه می کنند، انگیزه درونی کمتری از خود نشان میدهند، اسنادهای مبتنی بر تواناییهای منفی بیشتری ارائه میکنند، و نسبت به افرادی که بر نشان دادن توانایی خود تمرکز نمی کنند در انجام وظایف پس از شکست ضعیف تر عمل می کنند.

فرهنگ و پیگیری عزت نفس

اگرچه برخی از محققان پیشنهاد کرده اند که عزت نفس یک نیاز اساسی است، برخی دیگر استدلال کرده اند که عزت نفس جهانی نیست، بلکه یک ساختار فرهنگی منحصر به فرد برای فرهنگ هایی است که بر فردیت و موفقیت شخصی تأکید دارند. به عنوان مثال، استیو هاینه و همکارانش نشان داده اند که در فرهنگهای آسیای شرقی مانند ژاپن، تمرکز بیشتر بر بهبود خود و انتقاد از خود است، در حالی که در فرهنگ آمریکای شمالی، تمرکز بر محافظت و افزایش عزت نفس است. اخیراً عزت نفس به عنوان یک تعقیب هدف مفهوم سازی شده است که در آن افراد هدف خود را برای محافظت، نگهداری و افزایش عزت نفس خود اتخاذ می کنند. در فرهنگ آمریکای شمالی، مردم بیشتر وقت و انرژی خود را صرف پیگیری عزت نفس می کنند. این پیگیری بسیار انگیزه بخش است، زیرا وقتی افراد موفق میشوند، عزت نفس خود را افزایش میدهند و خلق و خوی مثبت خود را بالا می برند. با این حال، از آنجایی که موفقیت تضمین نشده است، افراد نیز احتمالاً تهدیداتی را برای ارزش خود تجربه می کنند که منجر به کاهش عزت نفس و افزایش عاطفه منفی می شود. با گذشت زمان، پیگیری عزت نفس ممکن است در برآورده شدن نیازهای روانی مانند شایستگی، خودمختاری و ارتباط با دیگران اختلال ایجاد کند. به عنوان مثال، زمانی که افراد بر حفظ عزت نفس تمرکز می کنند، کمتر برای یادگیری از اشتباهات خود یا بررسی زمینه هایی که نیاز به بهبود دارند، آماده هستند.

یک جایگزین برای پیگیری عزت نفس ممکن است تغییر از اهداف متمرکز بر محافظت و افزایش عزت نفس، به اهدافی باشد که بالاتر از خود هستند و دیگران را نیز در بر می گیرند، مانند اتخاذ اهداف یادگیری با هدف مشارکت در زمینه خود. در این راستا، تحقیقات نشان داده است که دانش آموزانی که اهداف تسلط را در کلاس درس اتخاذ میکنند، پردازش شناختی عمیقتر و علاقه درونی بیشتری نسبت به دانش آموزانی که اهداف عملکرد محور دارند، نشان میدهند.


استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.