مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله اینترنتی روان تنظیم

مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی

تعریف تفصیلی یادگیری خود تنظیم - مجله اینترنتی روان تنظیم

یادگیری خود تنظیم اندیشه ای است که بر نقش عاملیت یادگیرنده تاکید می کند. یادگیری خود تنظیم به تعیین اهداف شخص در ارتباط با یادگیری و اطمینان یافتن از این که هدفهای تعیین شده کسب خواهند شد اشاره دارد. مولفه های کلیدی یادگیری خود تنظیم عبارتند از شناخت، فراشناخت، انگیزش، عاطفه و هیجان، و اراده. مدلهای نظری مختلف تاکید متفاوتی را بر مولفه های گوناگون قرار می دهند، اگر چه همه نظریه پردازان موافق اند که یادگیری خود تنظیم یک فرایند گسترده ای است که به نظارت و کنترل رفتار، شناخت، انگیزش، و محیط اشاره می کند. فراشناخت، که طبق تعریف آن شامل نظارت و کنترل کارکردها هم می شود، عمدتا به نظارت و کنترل شناخت محدود می شود. با وجود این بین یادگیری خود تنظیم و فراشناخت همپوشی وجود دارد. برای تعیین اینکه آیا فراشناخت با انگیزش و عاطفه تعامل می کند یا نه؟ و اینکه آیا این تعامل ها برای یادگیری خود تنظیم کاربردهایی دارد یا نه؟، نیازمند تحلیل فرایندهایی است که در فراشناخت وجود دارند.

یادگیری خود تنظیم تحصیلی فرایندهایی را شامل می شود که دانش آموزان برای شروع و هدایت کوششهای خود برای کسب دانش و مهارت بکار می برند. مفهوم اجتماعی شناختی یادگیری خود تنظیم شامل تحلیل سه جانبه از فرایندهای مولفه یادگیری خود تنظیم تحصیلی و علیت سه جانبه اثرات رفتاری، شخصی، و محیطی می باشد. بعلاوه نقش مهم سازه باورهای خود کارامدی تحصیلی و سه فرایند خود تنظیمی یعنی خود مشاهده گری، خود داوری، و خود واکنش سازی را در بر می گیرد. فرایندهای خود تنظیمی مانند خود تقویتی، تعیین معیارها، تاخیر در ارضای نیازها، تعیین اهداف، ادراکات خود کارآمدی، خود آموزی، و خود ارزیابی در فرایند آموزشگاهی نیز دارای اهمیت بسیار هستند. نقش اساسی بندورا در مطالعه فرایندهای مولفه خود تنظیمی، عوامل تعیین کننده آنها و روابط درونی بین آنها برجسته و قابل تقدیر است. دانش آموزان به میزانی که فرایندهای فعال فراشناختی، انگیزشی، و رفتاری را در جریان یادگیری خود بکار می گیرند خود تنظیم تلقی می شوند. چنین دانش آموزانی شخصاً کوششهای خود را برای کسب دانش و مهارت آغاز و هدایت می کنند و بر افراد دیگر مانند معلمان و والدین تکیه نمی کنند. دانش آموزان برای آنکه خود تنظیم تلقی شوند باید راهبردهای خاصی را برای بدست آوردن اهداف تحصیلی بر اساس ادراکات خود کارآمدی بکار ببرند. در این تعریف سه عامل نقش اساسی دارد: راهبردهای یادگیری خود تنظیم، ادراکات خود کارامدی مربوط به مهارت عملکردی، و تعهد به اهداف تحصیلی. راهبردهای یادگیری خود تنظیم اعمال و فرایندهایی هستند که بسوی کسب اطلاعات یا مهارت جهت گیری شده اند و شامل ادراکات عاملیت، قصد یا هدفمندی، و ابزار مندی یادگیرندگان می شوند. این راهبردها شامل روشهایی چون سازماندهی و تبدیل اطلاعات، خود پیامد دهی، جستجوی اطلاعات، و مرور ذهنی می گردند. خود کارامدی به ادراکات مربوط به تواناییهای فرد برای سازماندهی و اجرای اعمال ضروری برای بدست آوردن مهارت عملکردی معین برای تکالیف خاص گفته می شود. اهداف تحصیلی مانند نمرات، عزت اجتماعی، یا فرصتهای شغلی پس از تحصیل می توانند بطور گسترده از لحاظ ماهیت و زمان دستیابی متغیر باشند. این تعریف بر اینکه چگونه یادگیرندگان اعمال و شرایط جاری را بر حسب راهبردهایی برای رسیدن به اهداف بعدی بازنمایی می کنند تاکید می کند و فرض می کند که جهت گیری انگیزشی توسط یادگیرنده توسط ادراکات شخصی ممتد کارامدی هنگام اجرای یک تکلیف خاص حفظ می شود. در نتیجه برای این که اعمال راهبردی دانش آموزان خود تنظیم تلقی شود فرد باید اهداف تحصیلی و ادراکات کارامدی دانش آموزان را بداند. فراشناخت به فرایندهای تصمیم گیری که انتخاب و کاربرد انواع مختلف دانش را تنظیم می کنند گفته می شود.

خود تنظیمی یک فرایند ارادی است که به سوی تامین عمل برای دستیابی اهداف خود هدف گیری کرده است. برای خود تنظیمی موفقیت آمیز، افراد نیاز دارند تا از اهداف خود آگاه باشند و شناخت، هیجانات، رفتار، و محیط خود را نظارت و کنترل کنند. چنانکه نظریه های یادگیری خود تنظیم نشان داده اند فراشناخت در این فرایند نقش ابزاری دارد. بخصوص، اهمیت تجربه های فراشناختی این است که آنها شخص را از حالت شناخت خود آگاه می کنند و فرایندهای کنترلی را رها سازی می کنند که هدف تعقیب شده فرایند خود تنظیمی را خدمت می کنند. خود تنظیمی هشیار بر اساس آگاهی از عاطفه و شناخت، یعنی، بر اساس خود آگاهی، بعلاوه کنترل ارادی قرار دارد. خود آگاهی تعامل شناخت و انگیزش بعلاوه تنظیم شناختی هر دوی شناخت و هیجان را تسهیل می کند. بعلاوه، خود تنظیمی هیجان، به نوبه خود، پردازش شناختی را اثر می گذارد.

یادگیری خود تنظیم فرایندی است که به دانش آموزان کمک می کند تا افکار، رفتارها، و هیجانهای خود را برای جستجوی موفقیت آمیز تجربه های یادگیری مدیریت کنند. این فرایند زمانی رخ می دهد که اعمال و فرایندهای هدفمند دانش آموزان بسوی کسب اطلاعات یا مهارتها هدایت شوند. بطور کلی، مدلهای یادگیری خود تنظیم به چند مرحله تقسیم می شوند. مدل چرخشی معروف زیمرمن سه مرحله مشخص را ارائه می کند: پیش اندیشی و برنامه ریزی، نظارت بر عملکرد، و باز اندیشی در مورد عملکرد. در خلال پیش اندیشی و برنامه ریزی، دانش آموزان تکلیف یادگیری را تحلیل می کنند و برای انجام تکالیف اهداف معینی تعیین می کنند. باوجوداین، وقتیکه دانش آموزان موضوعات ناآشنا را یاد می گیرند، آنها ممکن است که بهترین راههای رویکرد به تکلیف یا مناسب ترین اهداف را ندانند. معلمین و یا همشاگردیهای با تجربه تر اغلب می توانند دانش آموزان را در رویکردهای اثر بخش آموزش دهند. سپس، در مرحله نظارت عملکرد، دانش آموزان راهبردها را برای پیشرفت در تکلیف یادگیری و نظارت بر اثر بخشی این راهبردها بعلاوه انگیزش آنها برای پیشرفت مداوم بسوی اهداف تکلیف بکار می برند. وقتیکه راهبردها جدید هستند و دانش آموزان باید در یادگیری آنها پافشاری نشان دهند، آنها گاهی اوقات به کاربرد راهبردهای آشناتر و شاید ناموثر باز می گردند. در حالیکه صرف زمان لازم برای تمرین و یادگیری راهبرد جدید می تواند به یادگیری معنادار منتهی گردد. نظارت دقیق معلم و بازخورد اختصاصی می تواند به دانش آموزان کمک کند تا کاربرد راهبردهای جدید را با سهولت یاد بگیرند، بخصوص اگر دانش آموزان با ناکامی مواجه گردند. در باز اندیشی نهایی در مرحله عملکردی، دانش آموزان عملکرد خود را در تکلیف یادگیری با توجه به اثربخشی راهبردهای انتخابی ارزیابی می کنند. در این مرحله، دانش آموزان همچنین باید هیجانهایشان را در مورد بازده های تجربه یادگیری مدیریت کنند. این خود باز اندیشی ها برنامه ریزی و اهداف دانش آموزان را، در شروع مرحله جدید خود تنظیمی اثر می گذارد. کیفیتهای پیش کنشی و تواناییهای خود نظارتی یادگیرندگان خود تنظیم به تمایز آنها از همسالانشان کمک می کند. پژوهش نشان می دهد که دانش آموزان خود تنظیم در یادگیری خود مشارکت بسیاری می کنند. این دانش آموزان عموما در جلوی کلاس می نشینند، به سوالات بطور داوطلبانه پاسخ می دهند، و زمانیکه به تسلط بر محتوا نیاز باشد منابع بیشتری را جستجو می کنند.

بسیار مهم تر آنکه، یادگیرندگان خود تنظیم همچنین محیطهای یادگیری خود را برای برآوردن نیازهای خود دستکاری می کنند. برای مثال، پژوهشگران دریافتند که یادگیرندگان خود تنظیم، نسبت به همسالانی که خود تنظیمی کمتری در کلاس نشان می دهند احتمال بیشتری دارد که در جستجوی راهنمایی و اطلاعات باشند و جوّ یادگیری مثبتی را دنبال کنند. بعلت با تدبیر بودن و مشارکت شان، تعجب برانگیز نیست که یافته های مطالعات جدید نشان می دهند که یادگیرندگان خود تنظیم همچنین در آزمونها و اندازه های تحصیلی نتیجه بهتری از عملکرد و پیشرفت خود بدست می آورند. در دانش آموزان دبیرستان، یادگیرندگانی که به آنها مهارتهای یادگیری خود تنظیم از طریق نظارت و الگوگیری آموزش داده شده بود در مقایسه با دانش آموزانی که آموزش یادگیری خود تنظیم را دریافت نکرده بودند احتمال بیشتری داشت که سطوح بالاتر خودکارامدی تحصیلی (یعنی اطمینان) و اندازه های پیشرفت تحصیلی را از خود بروز دهند. بنظر می رسد که یادگیری خود تنظیم می تواند بین موفقیت و شکست تحصیلی برای بسیاری از دانش آموزان ایجاد تمایز کند.

خود تنظیمی فرایندی است که دانش آموزان بوسیله آن شناختها، رفتارها، و عواطف خود را فعال می کنند و در گذر زمان آنها را حفظ می کنند تا بطور منظم بسوی اهداف از پیش تعیین شده خود حرکت کنند. فرایندی فعال و هدفمند که از خود کنترلی شناخت، رفتار، انگیزش و عاطفه بعلاوه بافت و محیط یادگیری فیزیکی و اجتماعی حاصل می شود و بر تکیه دانش آموزان بر منابع درونی خود برای تسلط بر یادگیری خود تاکید می شود. این منابع بسادگی معین نمی شوند، تا حدودی قابل دسترسی نمی باشند زیرا بطور درونی ساخته شده اند و سازمان یافته اند و بطور آشکار توسط افراد قابل بیان نیستند. بر اساس دیدگاه مولفین تفسیرهای متفاوتی از مفهوم خود تنظیمی شده است. زیمرمن این دیدگاهها را تحت عناوین پدیدار شناختی، شناختی اجتماعی، ارادی، سازنده گرایی ویگوتسکی، و سازنده گرایی شناختی تقسیم کرده است که هر کدام یک چارچوب منحصر بفردی برای این مفهوم بوجود آورده اند. فرایندهای شناختی، فراشناختی، انگیزشی، عاطفی و محیطی در یک سطح انتزاعی با هم به تعامل می پردازند. خود-آگاهی در سطح شناختی و هیجانی فرایند کلیدی در فعال کردن رشد راهبردهای خود تنظیمی است. یک مدل شش مولفه ای شامل حیطه محتوا، راهبردهای شناختی، راهبردهای تنظیمی شناختی، دانش فراشناختی و باورهای انگیزشی، کاربرد راهبرد انگیزشی، و راهبردهای تنظیم انگیزشی نیز ارائه شده است. حیطه های مختلف یادگیری خود تنظیم به هم وابسته هستند و با هم در کاربرد و پرورش اهداف، راهبردها، و دانش حیطه مدار تعامل می کنند. تعدیل فرایندها توسط مولفه های انگیزشی و شناختی مانند باورهای شخصی و دانش مفهومی، راهبردهای انگیزشی و شناختی، و کمیت و کیفیت کوشش صورت می گیرد. تعامل بین فرایندهای عاطفی و شناختی وجود دارد؛ هیچ یک از مدلهای انگیزشی و شناختی بعلت نقاط قوت و ضعف مدلهای انگیزشی و شناختی به تنهایی نمی توانند جنبه های گوناگون یادگیری تحصیلی دانش آموز را بطور کامل توصیف کنند. علاوه بر جنبه های عاطفی و شناختی خود تنظیمی اثرات عوامل محیط بیرونی بر توانایی افراد برای تنظیم یادگیری شان مورد توجه بوده است. تعامل خود آگاهی در هر دوی سطح منطقی و هیجانی در یادگیری خود تنظیم مورد تاکید قرار دارد. فراشناخت و مفهوم خود بعنوان فرایند اولیه فعال ساز، به همراه خود نظارتی و انگیزش بعنوان فرایندهای تابع در رشد راهبردهای شناختی و انگیزشی شرکت می کنند.

تاکید بر سازه های چندگانه، یادگیری خود تنظیم را در میان چندین رشته پژوهشی قرار می دهد. سودمندی چنین مدلی در این است که یک چارچوب نظری ارائه می دهد که اندیشه های حوزه ها و سنتهای پژوهشی مختلف را یکپارچه می کند، از مدلهای موجود فراتر می رود، و به بینشهای مربوط به سازوکارهای فرایند یادگیری خود تنظیم امکان می دهد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد